کرایه 25 هزار تومانی زنان برای "مرد همراه" در قهوه خانه!

کرایه 25 هزار تومانی زنان برای "مرد همراه" در قهوه خانه!

شاگرد رستوران می گوید: رونق این بخش رستوران از آن سو بیشتر است. این جا هر قلیان با سرویس کیک و چای 8 هزار تومان است اما با اضافه شدن استفاده کنندگان قلیان هزینه سرویس بالا می رود.
آفتاب: 37 درصد زنان ایرانی حداقل یکبار مصرف قلیان را تجربه کرده‌اند؛ شاید همین اعداد و ارقام بود که سبب ارائه طرح راه اندازی قهوه خانه ویژه بانوان از سوی رئیس اتحادیه قهوه‌خانه‌داران شد. طرحی که با مخالفت شدید مسئولان انتظامی و متولیان سلامت روبرو شد.

فضا پر از دود و همهمه وقل قل قلیان است. روی هر تخت دوسه نفری لم داده اند و میان حرف هایشان پکی هم به قلیان می زنند. آنها که پیش کسوتند شرین کاری نیزمی کنند و دود را حلقه ای بیرون می دهند. قلیان دست به دست می چرخد تا زمانی که سرخی زغال به خاکستر تبدیل شود و چای قوری هم ته بکشد.

تخت های این سفره خانه قدیمی را که اجازه کشیدن قلیان به خانم های بدون مرد را هم می دهد بیشتر دختران جوانی پر کرده اند که دوست دارند فراغت عصرگاهی شان را با دوستان و دود قلیان پرکنند. تابلوی " از ارائه قلیان به بانوان معذوریم " زیر دود قلیان دختران محو می شود. شاگرد سفره خانه برای آنها که خوب چاق کردن قلیان را بلد نیستند قلیان را چاق می کند و می دهد دستشان و چند سری پلاستیکی نیز می گذارد روی میز. استکانهایی کمرباریک و نعلبکی های طرح ناصرالدین شاه، قند وخرما و نبات نیز توصیه های لازم برای آنهایی است که دود قلیان فشارشان را پایین می آورد.

این جا به دختران تنها نیز قلیان می دهند اما طالبی ندارد. این را شاگرد سفره خانه می گوید. او قلیان را تفریحی گروهی و ارزان می داند.

یکی از میزها را دختران نوجوانی اشغال کرده اند که روپوش مدرسه بر تن دارند و کتابی هم کنار هم کدام شاناست. انگار به پاس اتمام امتحان خود را به صرف قلیان میهمان کرده باشند. دختران بیشتر قلیان های سبک و ترکیبی از توتون نعناع و پرتقال یا لیمو می کشند. این جا قلیان با سرویس 12 هزار تومان است و پر مشتری بودنش هم به همین دلیل است که هر تعداد هم که باشی قیمت را زیاد نمی کند. این سفره خانه کوچک در مرکز شهر تهران تنها قهوه خانه ای نیست که به دختران تنها نیز قلیان می دهد. اما آیا آمار و ارقام نیز نشان از استقبال دختران از قلیان دارد؟

این پرسش را رئیس اتحادیه قهوه‌خانه‌داران این گونه پاسخ می دهد که گرایش مردم به قهوه‌خانه‌ها مدتی است زیاد شده و این نشان می‌دهد که مردم سنت خود را دوست دارند و گذشتگان خود را همیشه به خوبی یاد می‌کنند. برای پاسخ گفتن به همین نیاز نیز او طرح ایجاد قهوه‌خانه های ویژه بانوان را مطرح می کند که به فاصله یک روز با مخالفت شدید پلیس و متولیان سلامت جامعه روبرو شد.

سفره خانه؛ چهار راه ولیعصر – ساعت 3 بعد از ظهر

ساعتی به تاریکی آسمان مانده است. از پله های سفره خانه پایین می رویم و می رسیم به رستورانی که نشانی از خانم هایی که قلیان می کشند در آن نیست. در آن محوطه بزرگ میزی نیست که در کنارش قلیانی نباشد. شاگرد رستوران در حال جمع کردن بشقاب های غذا از روی میز است که شاگرد دیگر قلیان مشتری ها را هم می آورد و این میز هم به جمع باقی مشتریان می پیوندد.

اما انتهای این سالن بزرگ مکان دنج و کوچکی است که به خانم های تنها قلیان می دهد. پرده و راهروی کوتاهی این فضا را از سالن اصلی جدا کرده است. این سالن کوچک شلوغ پر از دختران قلیان کش است. چیزی شبیه قهوه خانه مردانه با این تفاوت که اینجا خبری از صندلی های ردیف شده نیست و هر گروه پشت میز خودشان می نشینند.

شاگرد رستوران می گوید: رونق این بخش رستوران از آن سو بیشتر است. این جا هر قلیان با سرویس کیک و چای 8 هزار تومان است اما با اضافه شدن استفاده کنندگان قلیان هزینه سرویس بالا می رود.

رستوران های حاشیه رودخانه ها، فضاهای کوهستانی وسفره خانه هتل ها نیز محل خوبی برای خانم هایی است که نمی خواهند مردی در کشیدن قلیان همراهی شان کند.

یکی از هتل های تهران – ساعت 5 بعد از ظهر

از روی فرش قرمز که بگذری در انتهای سالن راهروی باریکی است که مشتریان را به سمت سفره خانه هتل هدایت می کند. اینجا در یکی از هتل های تهران چادری برپاست که پاتوق عصر گاهی بسیاری از دختران و پسرانی است که برنامه ای برای اوقات بی کاریشان ندارند. بیتشر مشتریان اینجا دائمی هستند. این را از سلام وعلیک گرم مرد پشت دخل و کارکنان می توان فهمید. پیرمرد قهوه چی دائما در حال چای آوردن است. با بیشتر مشتریان شوخی می کند و همه او را عمو صدا می زنند. اینجا نیز مشتریان خانم بیشتر از مردان هستند.

سحر یکی از دخترانی است که به قول خودش هر غروب به این سفره خانه می آید. می گوید به جز رفتن به کافی شاپ و سفره خانه تفریحی دیگری ندارد. بیشتر مکان های تفریحی مانند استخرها و ورزشگاهها عصرها برای آقایان است. با سینما و تئاتر هم مگر چند روز را می توان پر کرد. سحر می پرسد: کدام تفریحی را سراغ دارید که پنج نفره بتوان رفت و تنها 10 ،12 تومان پرداخت کرد.

استدلال های سحر برای کشیدن قلیان را دوستش نسیم رد می کند. او که مدتی است برای استعمال زیاد قلیان به تنگی نفس دچار شده و تنها برای همراهی دوستانش به سفره خانه امده است می گوید: بسیاری از کسانی که قلیان می کشند بدون آن که خود متوجه شوند به آن معتاد می شوند. می توان غروب ها در پارک دور هم جمع شویم و بی آنکه هزینه ای بدهیم پیاده رویی کنیم. اما قلیان های میوه ای ما را به خود وابسته کرده اند.

نسیم معتقد است: بسیاری از دختران دور از چشم خانواده ها قلیان می کشند و هنوز هم سایه سنگین نگاهها بر روی دختران قلیان کش وجود دارد. او که پس از چند سال قلیان کشیدن دچار مشکل تنفسی خفیف شده است می گوید: شاید حالا عوارض این قلیان کشیدن ها مشخص نشود امابعد ها خودش را نشان می دهد.

سخنان نسیم از لحاظ علمی نیز درست است. غلامرضا حیدری، رئیس مرکز تحقیقات کنترل دخانیات دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در این رابطه می گوید: در صورت رشد عرضه قلیان برای خانمها، بیماری‌های مرتبط با مصرف قلیان در زنان افزایش می‌یابد و مخاطراتی را برای مادر و جنین در دوران بارداری و پس از آن به همراه دارد.

محمد هاشمی ، فوق تخصص ریه نیز در این رابطه به مهر می گوید: قلیان یکی از مواد دخانی است که چون مصرف آن همراه با نوعی پک زدن عمیق همراه است، لذا مصرف طولانی مدت آن باعث بروز بیماریهای ریوی از جمله "آمفیزم"که جزو بیماریهای غیرقابل درمان است، می شود. فردی که قلیان مصرف می کند هنگام تنفس، حجم مفید ریه را از دود پر می کند که این خود عامل بروز سرطان دهان می شود.

او ادامه می دهد: مواد شیمیایی که در ساخت تنباکوهای قلیان مورد استفاده قرار می گیرند دارای فلزات سنگینی هستند که می توانند عامل بروز بیماریهای کبدی و یا کلیوی در فرد مصرف کننده باشند. همچنین قلیان باعث اعتیاد به نیکوتین‌ می شود که هر چه بیشتر استفاده شود اعتیاد به آن هم بیشتر است .استفاده مشترک ازقسمت دهانی قلیان هم موجب انتقال بیماری‌های واگیرداری چون سل و هپاتیت است .

به گفته این متخصص با راه اندازی قهوه خانه ویژه زنان باید متتظر موجی از بیماریهای زنانه در جامعه باشیم.

دکتر صمد قدرتی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران معتقد است: توتون های استفاده شده در قلیان علاوه بر مضرراتی که مشابه سیگار دارند به خاطر مواد افزودنی دیگری که برای طعم بخشیدن و بو بخشیدن به آن اضافه می شود ایجاد یک سری علایم حساسیت چه به صورت پوستی و چه به صورت تنفسی می کند و در پاره ای موارد باعث نمایان شدن آسم خفته در افراد می شود.

وی اضافه می کند: قلیان می تواند روی سیستم قلبی، عروقی و ریوی تأثیرات سوء داشته باشد، همچنین دود سیگار و قلیان در مراحل اولیه باعث ایجاد تنگی در مجاری هوایی کوچک و بتدریج با افزایش میزان مصرف باعث تنگی مجاری هوایی بزرگتر و تشدید تنگی نفس می شود.

کرایه 25 هزار تومانی برای مرد همراه !

الهام یکی دیگر از دخترانی است که پشت میز نشسته است. او معتقد است سفره خانه هایی که به دختران تنها هم قلیان می دهند سالم تر از سایر سفره خانه ها هستند. زیرا دختران را ترغیب به آوردن همراه مرد نمی کنند. آخر دختران مجرد از کجا مرد پیدا کنند.

او به تبلیغاتی یکی از سایت ها پس از ممنوعیت استعمال قلیان توسط خانم ها اشاره می کند و می گوید: در این تبلیغات آمده بود " کرایه 25 هزار تومانی برای مرد همراه !" .

الهام که طرح قهوه خانه های ویژه زنان به گوشش خورده از این طرح استقبال می کند و می گوید: این طرح سبب می شود دختران در فضاهای سالم تری قلیان بکشند .

اما کارشناسان نگاه متفاوتی به این طرح دارند. دکتر امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس یکی از مخالفان سر سخت کشیدن قلیان توسط خانم ها می گوید: راه اندازی قهوه خانه ویژه بانوان به معنی عقبگرد به 150 سال گذشته است، مسئولان سالها تلاش کرده اند تا استعمال قلیان و دخانیات در جامعه کم شود اما راه اندازی این محل ها به معنی بازگشت به گذشته و دورانی است که زنان به وفور از قلیان استفاده می کردند. با راه اندازی این نوع قهوه خانه ها بسیاری از دختران جوان برای استفاده از قلیان و امتحان کردن این ماده دخانی، به این محلها می روند و این موضوع باعث ترویج استعمال قلیان در نسل جوان می شود.

این آسیب شناس معتقد است: با رسمیت دادن به استعمال قلیان توسط بانوان در واقع به گرایش به اعتیاد در این قشر دامن زده ایم. چرا که اعتیاد به قلیان از اعتیاد به سیگار نیز بدتر و باعث شیوع اعتیاد درمیان زنان و دختران می شود.

برنامه ریزی دشمنان برای تزلزل خانواده های ایرانی

بیتشر مصرف کنندگان قلیان آن را نوعی تفریح برای پر کردن اوقات فراغتشان می دانند . اما زهرا سجادی معاون امور خانواده مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری چندان با این سخن که نبود برنامه های مفید برای پر کردن اوقات فراغت زنان سبب گرایش آنها به مصرف قلیان می شود موافق نیست.

او عوامل دیگری را در این گرایش دخیل می داند و به خبرنگار مهر می گوید: برخی از خانم های ما کور کورانه از غرب تقلید می کنند. این تدبیری است که دشمنان ما برای دور کردن خانم ها از وظایف اصلی شان اندیشیده اند تا آنها را از هویت خود دور کرده و به استعمال مواد مخدر سوق دهند.

سجادی کشیدن سیگار و قلیان و استعمال مواد مخدر را هم ردیف هم می داند که گرایش خانم ها به آنها می تواند کیان خانواده را از هم بپاشد .

معاون امور خانواده مرکز امور زنان چاره کار را تنها افزایش آگاهی زنان می داند و می گوید: اینها نقشه های فرهنگی غرب است که ما می توانیم با آگاه سازی خانم ها و فرهنگ سازی گرایش آنها را کم کنیم. نمی توان با اصرار و اجبار کسی را از انجام کاری منع کرد باید به دنبال آگاه سازی بود.

ایجاد قهوه خانه های زنان چقدر ضرورت دارد؟

اما فرحناز قندفروش فعال حوزه زنان با اشاره به مشکلات اساسی زنان و دختران در جامعه می گوید: ایجاد چنین قهوه خانه های برای زنان چه ضرورتی دارد .

او پیشنهاداتی مانند ایجاد قهوه خانه های ویژه زنان را ناشی از ضعف پر کردن اوقات فراغت زنان به صورت سالم می داند که سبب گرایش زنان به سفره خانه می شود و به مهر می گوید: قلیان کشیدن دختران و پسران در مراکز تفریحی صحنه های مناسبی نیست، خانواده ها با فضاهایی روبرو می شوند که چند نفری روی تخت سفره خانه ها لم داده و در حال کشیدن قلیان هستند. اما برخورد های سلبی نیز چاره ساز نیست.

قند فروش ادامه می دهد: باید فضاهایی در شان خانم ها برای دور هم جمع کردن آنها ایجاد شود. متاسفانه بسیاری از مراکز تفریحی ما غروب ها به آقایان اختصاص دارد و در فضاهای دانشگاهی نیز فضاهای آزاد بیشتر به آقایان تعلق دارد و اگر دختران دانشجو قصد فعالیت ورزشی و تفریحی داشته باشند به آنها تذکر داده می شود.

این فعال حوزه زنان تاکید می کند: استعمال قلیان دور از شان زنان ایرانی است و هنوز هم نگاههای سنگین به زنانی که دخانیات مصرف می کنند وجود دارد هرچند در میان نسل جوان قبح این مسئله ریخته شده است.

به گزارش مهر، متخصصان و کارشناسان بر آسیب های اجتماعی و بهداشتی بر فراگیری قلیان تاکید دارند و آن را دروازه ی ورود به سایر مخدرها می دانند. اما نمی توان آمار گرایش دختران به سیگار و قلیان را هم منکر شد. در این میان ضرورت برنامه ریزی مناسب برای اوقات فراغت خانم ها و ایجاد فضاهای امن برای حضور اجتماعی آنها حس می شود. خلایی که سبب شده دختران جوان برای به خطر انداختن سلامت خود بهای سنگینی بپردازند.

کاش شوهران متعددی داشتیم!+عکس

مجری زن شبکه آی تی ان در یکی از برنامه های زنده خود که تحت تاثیر امیال نفسانی یک هنرپیشه زن قرار گرفته بود، نتوانست بر احساسات خود غلبه کند و خطاب به مردان گفت: ای کاش می توانستیم شوهران متعددی داشته باشیم
به گزارش صراط به نقل از جام نیوز، در پی رابطه های متعدد یک هنرپیشه زن هالیوودی با مردان معروف و خوش اندام که به تازگی هم در سن ۶۶ سالگی تصمیم به ازدواج مجدد نموده است، مجری زن شبکه آی تی ان در این مورد گفت: «ای کاش ما زنان ایرانی هم می توانستیم مثل این خانم هنرپیشه عاشق، چندین بار ازدواج کنیم و شوهران متعددی داشته باشیم.»
وی در ادامه افزود: «من نمی دانم چرا در ایران وقتی زنی به سن ۵۰ سالگی می رسد تارک دنیا می شود و دیگر به فکر رابطه با مردان نیست و عشق و عاشقی را فراموش می کند.»



در راستای همدردی با این خانم مجری ، همکار وی گفت: «در گذشته ها، زندگی ای که ما در ایران داشتیم با آن همه محدودیت که زن ایرانی داشت وقتی که به زمان رضاشاه می رسیم با هم مدرسه ای شدن دختران و پسران و برداشتن حجاب و دادن آزادی به زنان، تازه ما داشتیم به جلو می رفتیم و پیشرفت می کردیم و جلوی خیلی از خرافات را می گرفتیم که با آمدن جمهوری اسلامی باز دوباره به عقب برگشتیم و آزادی زنها را گرفتند و … آن وقت شما انتظار دارید که زنها با این همه فشار و محدودیت، شوهران متعددی داشته باشند!.»

شایان ذکر است بر فرض که تشکیل جمهوری اسلامی باعث عقب افتادگی زنان ایران شده است و این نگاه ضد انسانی مجری شبکه آی تی ان نیز صحیح باشد اما این سوال مطرح می شود که چرا این مجری که در خارج از ایران زندگی می کند و عمر خود را در دنیای به اصطلاح پیشرفته و مدرن غربی سپری کرده، آرزوی داشتن چندین شوهر را دارد؟ آیا خارج از کشور هم هنوز عقب افتاده است؟!

گفتنی است که امیال شهوانی این گونه افراد در فضای به اصطلاح آزاد خارج از ایران فروکش نکرده و در هر کجای دنیا که باشند آرزوهای نفسانی خویش را در سر می پرورانند.

زیبایی زن به چیه؟

زیبایی زن به چیه؟


زیبایی زن به رنگ هایی که به خود میمالَد نیست!....
زیبایی زن به همان افتخاریست که بدون رنگ رنگی است...
مثل پروانه!
و تو هم زیبایی!
تو بدون رنگ کردن خود زیبایی!
چون خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد!
نه زیبایی های کذاب را...
خدا آفریده تورا با همان چشم های قهوه ایی و یا سیاه!
خدا تو را آفریده با همان موها و مژه ها
زیبایی زن به اخلاق صاف و پاکش است..
اخلاقی که هیچ فحشی از آن بیرون نمی زند!
زیبایی زن به پاکی وجودش است..
همان زنی که روزی هفده بار بر سمت خدا سجده می کند!
زیبایی زن به حجابش است...
همان زنی که با لباسش به تو نشان میدهد خدا همیشه مارا میبیند!
پس چه کسی ادعا می کند که زشت است؟
جز کسی که این صِفات را نداشته باشد.

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه هفدهم خرداد 1391 توسط صمصام

اختلالات شخصیتی عامل ارسال فیلمهای خصوصی به شبکه های ماهواره ای

اختلالات شخصیتی عامل ارسال فیلمهای خصوصی به شبکه های ماهواره ای
تمامی آسیب شناسان دنیا معتقدند که خانواده و حریم خصوصی حرمت دارد و باید برای حفظ آن کوشید در حالی که در تمام دنیا افرادی هستند که قصد دارند مشکلات روحی و روانی خود را از طریق ادا درآوردن برطرف کنند
اختلالات شخصیتی عامل ارسال فیلمهای خصوصی به شبکه های ماهواره ای
یک روانشناس مسایل اجتماعی و استاد دانشگاه گفت:اختلال شخصیت ضد اجتماعی عامل ارسال فیلم های خصوصی به شبکه های ماهواره ای است.

سیدهادی معتمدی در گفت و گو با پانا، درخصوص ارسال فیلم های خصوصی مانند فیلم عروسی به شبکه های فارسی زبان خارج از کشور توسط برخی از افراد گفت: این موضوع ریشه روانشناسانه دارد و ناشی از اختلال شخصیت ضد اجتماعی در برخی افراد است زیرا بعضی افراد هستند که مشکلات شخصیتی داشته و حریم و حرمتی برای محارم و حریم خصوصی خانوادگی خود قائل نمی شوند که این موضوع نوعی بیماری به شمار می آید.

ادعای روشنفکری عامل ارسال و اکران عمومی فیلم های خانوادگی است
وی در ادامه گفت: برخی از افراد نه تنها فیلم های خصوصی خود را در معرض عموم قرار می دهند بلکه فیلم های دیگران را نیز در شبکه های اجتماعی و ماهواره ای پخش می کنند زیرا حریم اجتماعی برای کسی قائل نبوده و احترام به حقوق شهروندی دیگران نمی گذارند.
دکتر معتمدی ادعای روشنفکری را یکی دیگر از عوامل ارتکاب به این عمل دانست و افزود: برخی افراد اعتقاد دارند که دین امری متحجرانه است و به جای اینکه تجدد خود را در تمدن گرایی و پیشرفت و تعالی علمی مطرح کنند این موضوع را در زمینه برهنگی مطرح می کنند و تنها از فرهنگ غربی ها برهنگی را آموخته اند.

هیچ گاه مدرنیته سنت را نفی نمی کند
این آسیب شناس اجتماعی با بیان اینکه هیچ گاه مدرنیته سنت را نفی نمی کند عنوان کرد: برخی افراد ادعا دارند که مدرنیته عکس سنت است اما تمامی آسیب شناسان دنیا معتقدند که خانواده و حریم خصوصی حرمت دارد و باید برای حفظ آن کوشید در حالی که در تمام دنیا افرادی هستند که قصد دارند مشکلات روحی و روانی خود را از طریق ادا درآوردن برطرف کنند.

نیازمند درمان فرهنگی هستیم
به گفته این استاد دانشگاه این برداشت غلط از فرهنگ غربی را غربی ها نیز نمی پسندند که باید برای این موضوع هم درمان فرهنگی و هم درمان روانی صورت گیرد.

ردپای آسیب در دبیرستان‌های دخترانه

ردپای آسیب در دبیرستان‌های دخترانه
نتیجه بکار گرفتن سلایق شخصی و برخوردهای بدون پشتوانه پژوهشی و علمی نتیجه‌ای جز وخامت اوضاع نداشته است
پای درددل مشاوران مدارس ردپای آسیب در دبیرستان‌های دخترانه دختر التماس می‌کرد که اگر مدیر بفهمد او را اخراج می‌کند، زمانی که گریه‌زاری و التماس افاقه نکرد، حرف آخرش را زد: «مدیر بفهمد دیگه من را در مدرسه نمی‌بینید.» مدیر فهمید و او رفت، رفت تا دیگر نیاید...
مشکلات و آسیب‌های متوجه دختران دبیرستانی و یافتن راهکار برای چگونگی برخورد با آن از جمله مواردی است که دست‌اندرکاران امر و متولیان آن بارها طی نشست‌ها و همایش‌ها به بررسی آن پرداخته و سیاست‌هایی را اتخاذ کرده‌اند، اما اینکه این موارد چقدر مثبت، کاربردی و تاثیرگذار بوده است، نیاز به بررسی همه‌جانبه و ارائه نظر از سوی کارشناسان مرتبط دارد. در این میان نظرات و دردل‌های مشاورهایی که از نزدیک با این آسیب‌ها و البته خواسته‌های دختران نوجوان مواجه هستند می‌تواند حاوی واقعیت‌های ناگفته زیادی باشد. واقعیت‌هایی که برخی از آن‌ها نیاز به راه‌حل‌هایی فراتر از برخوردهای دستوری و بخشنامه‌ای دارد.

چند تن از مشاوران دبیرستان‌های دخترانه در تهران و شهرستان‌های استان درباره برخی از این مشکلات با خبرنگار قانون به گفت‌‌وگو نشسته‌اند که بنا به خواستشان نامی ازآن‌ها در این گزارش نیامده است.

یکی از مشاوران دبیرستان‌های دخترانه شهرستان‌های استان تهران از تفاوت جنس مشکلات دختران دبیرستانی امروز با زمانی که خود محصل بود سخن گفته و می‌گوید: «زمانی که دبیرستانی بودم پوشیدن جوراب سفید،‌کتانی یا کفش رنگی، شلوار جین و یا حتی شلوار پارچه‌ای‌ تنگ ممنوع بود و جزء موارد انضباطی محسوب می‌شد، اما امروزه رنگ کردن مو، ‌برداشتن ابرو،‌ داشتن انگشتر،‌ استفاده از کلیپس‌،‌ به همراه داشتن گوشی موبایل،‌ آرایش کردن و داشتن لوازم آرایش و انواع cd های غیرمجاز جزء موارد انضباطی است.» به گفته این مشاور مجازات‌های چنین تخلفاتی هم «از مصادره اشیا تا اخراج موقت چندروزه است.»
دوستی‌های آسیب‌زا
مشاور دیگری به سیر صعودی موارد انظباطی اشاره و معتقد است که نه راهکارها گذشته و نه راه‌حل‌ها و برخوردهای امروزی هیچکدام موثر واقع نشده است، چراکه او معتقد است دختران دبیرستانی دیروز، مادران دختران محصل امروز هستند. او ادامه می‌گوید: «زمانی که محصل بودم یکی از هم مدرسه‌ای‌های ما به خاطر دوست شدن با یک پسر از مدرسه اخراج و به خاطر جوی که علیه او ایجاد شده بود دیگر نتوانست در مدارس منطقه ثبت‌نام کند و به گمانم مجبور به ترک تحصیل شد. در حال حاضر به عنوان مشاور و فردی که توانسته‌ام با دانش‌آموزان ارتباط خوبی برقرار کنم و همچنین با توجه به تایید این موضوع توسط سایر همکارانم در مدارس دیگر، اکثر دختران محصل یا دوست‌پسر دارند و یا در دل کسی را دوست دارند. درصد کمی از بچه‌ها به خاطر کنکور و یا مسائل دیگر درگیر این موضوع نیستند.»

یکی از مشاوران مداس متوسطه منطقه 11 تهران نیز مشکلات دختران در مدارس را چند دسته می‌کند. او ضمن تایید اظهارات همکاران خود به یکی از مشکلات اصلی دختران اشاره کرده و می‌گوید: «برخی از دانش‌آموزان دختر در مقطع متوسطه با مشکل رشته تحصیلی مواجه هستند. به طور مثال علاقه به رشته‌های تئاتر و سینما در میان دختران زیاد شده، اما در این زمینه مدارس دولتی وجود ندارد و اکثر خانواده‌ها نیز با ادامه تحصیل فرزندان خود در این رشته‌ها مخالفت می‌کنند. این مسئله موجب می‌شود که گروه قابل‌توجهی از دختران به خاطر نبود رشته دلخواه و موردعلاقه خود در نزدیکی محل سکونت و یا مخالفت خانواده با آن رشته، در رشته‌هایی تحصیل کنند که هیچ علاقه‌ای به آن ندارند و از هر فرصتی برای ابراز ناراحتی خود از این مسئله استفاده کنند.»

اخراج موقت به خاطر ابرو برداشتن
یکی دیگر از مشاوران مدارس دخترانه مقطع متوسطه غرب تهران از استفاده دانش‌آموزان از وسایل و زیورآلات غیرآموزشی در مدارس را به عنوان یکی دیگر از آسیب‌ها و مشکلات دختران یاد می‌کند و می‌گوید: «در سال‌های اخیر ابرو برداشتن، رنگ کردن مو و استفاده از زیورآلات نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است. در قوانین آموزش و پرورش برای این‌گونه موارد به ارائه تذکر اشاره شده و برای موارد خاص از جمله حمل یا استفاده مواد مخدر و مشروبات الکلی از مدرسه آن هم بعد از موافقت مدیران مدارس جابه‌جا می‌شود، اما مدیران مدارس معتقدند در صورتی که همین موارد کوچک انضباطی توسط دانش‌آموزان رعایت نشود، دیگر نمی توان مدرسه را کنترل کرد.»

او درباره اینکه آیا این مسائل ابتدا به دانش‌آموز تذکر داده می‌شود، می‌گوید: «زمان ثبت‌نام ،دختران قوانین انضباطی مدارس را مطالعه و با امضا زدن، متعهد به رعایت آن می‌شوند. ابرو برداشتن از تخلفات انضباطی است که بیشتر در مهرماه، اواخر اسفند و اوایل فروردین رخ می‌دهد و دانش‌آموزان به خاطر این بی‌توجهی چند روز از مدرسه اخراج و یا مقابل دفتر مدیر یا ناظم می‌ایستند. دانش‌آموزان کاملا آگاهانه و با علم به نتیجه این کار را انجام می‌دهند و کمتر رخ داده که کسی ابرو برداشته و دیگر آن را تکرار نکند. برخی از آن‌ها از هدبند استفاده کرده و آن را تا نزدیک ابرو پایین می‌آورند تا کسی متوجه نشود، اما به خطر غیر معمول بودن اینگونه استفاده از هدبند، جلب توجه کرده و در نهایت منجر به برخورد می‌شود.»
شماره‌های اعتباری بلای جان مسئولان مدرسه

یکی از این مشاوران از نقش تلفن همراه در افزایش آسیب‌های دختران محصل سخن گفته و معتقد است که بخش عمده‌ای از دانش‌آموزان بدون اطلاع والدین از موبایل استفاده می‌کنند. او به مشکلاتی اشاره می‌کند که امروز گریبانگیر دختران محصل شده است، از باج گیری پسران از دختران به خاطر تهیه تصاویر تا پیامک‌هایی که دختر و پسر از به زبان آوردن آن شرم داشته، اما از طریق پیام کوتاه خصوصی‌ترین حرف‌ها را به یکدیگر می‌زنند.»

این مشاور با بیان اتفاقی که برای یکی از دانش‌آموزانش رخ داده می پردازد و می گوید: «بار پنجم بود که با موبایل به مدرسه آمد. می‌دانست که اگر کسی گوشی را در دست او ببینند و مدیر مطلع شود، دیگر در مدرسه جایی ندارد و اخراج می‌شود. سر کلاس و هنگامی که معلم در حال قدم زدن در کلاس بود گوشی را در دست او دید و آن را از او گرفت. معلم می‌خواست طبق قانون، موبایل را به مدیر دبیرستان بدهد، اما دختر التماس می‌کرد که اگر مدیر بفهمد او را اخراج می‌کند، زمانی که گریه‌زاری و التماس افاقه نکرد، حرف آخرش را زد: «مدیر بفهمه دیگه من را در مدرسه نمی‌بینید.» مدیر فهمید و او رفت، رفت تا دیگر نیاید. دو روزی در لواسان بود، به دور از چشم خانواده؛ لحظه‌هایی که تلخ بود و آینده‌ای تلخ‌تر را برای او ترسیم کرد...»

این مشاوران استعمال دخانیات توسط دختران دانش‌آموز در مدارس را تایید اما آن را مشهود و علنی و حتی فراگیر نمی‌دانند ولی این هشدار را می‌دهند که دانش‎آموزانی که والدین معتاد دارند و از نزدیک نحوه مصرف مواد توسط پدر یا مادر خود را شاهد هستند، احتمال اینکه به سمت آن بروند، وجود دارد.

تکرار راهکارهای کلیشه‌ای کارساز نیست

آن‌ها در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان آسیب‌های متوجه دختران دبیرستانی را کم کرد متفق‌القول می‌گویند باید برای دانش‌آموزان شنونده خوبی بود و احساس اعتماد در آن‌ها بوجود آورد تا بتوانند حرف‌های خود را به راحتی بیان کنند. در آن صورت می‌توان به خوبی به آن‌ها کمک و آن‌ها را از پیامد کارهایشان آگاه کرد. این امر موجب می‌شود که کمتر ریسک کنند.
این مشاوران همچنین بر فرهنگ‌سازی میان دانش‌آموزان و خانواد‌های آنان تاکید می‌کنند و معتقدند باید کاری کرد که انگیزه در بین خود دانش‌آموز بوجود بیاید تا دیگر این کار را انجام ندهد. پیشنهاد می‎دهند به جای اینکه تنها سخنران مذهبی به مدارس آورده شود و آن‌ها تنها به این موضوع اکتفا کنند که بدحجابی حرام بوده و گناه دارد و با بدحجابی چه عذابی در انتظار دختران است، جلسات مستمری توسط سخنران مجرب که نفوذ کلام داشته باشد برگزار تا دانش‌آموزان به این باور درونی برسند که چرا باید از برخی آسیب‌ها دوری کنند.
هشدار به خاطر کمرنگ شدن نقش پدر

مشاوران نسبت به کمرنگ شدن نقش پدر در خانواده‌ها و تربیت فرزندان هشدار می‌دهند و معتقدند اگر پدر بتواند نقش حمایتی و قوی برای دختران داشته و این احساس را در دختران بوجود بیاورند که همواره از آنان پشتیبانی کرده و مراقب آن‌ها هستند، بسیاری از مشکلات دختران حل خواهد شد، اما متاسفانه مادران به خاطر محکوم نشدن از سوی همسران خود در مورد تربیت فرزندان، مسائل را به آنها بازگو نمی‌کنند، به عبارتی پدران از مسائل مرتبط با فرزندان خود بی‌اطلاع هستند و تنها زمانی خبردار می‌شوند که اتفاقات ناگواری برای فرزندانشان رخ داده باشد.

تا زمانی که والدین و مسئولان مدارس همراه یا حتی قدمی جلوتر از دانش‌آموزان نباشند و برخورد با دانش‌آموزان از مسئولان و اولیای تنبیهی و انظباطی باشد؛ آسیب‌های مدارس قصه‎ای تکراری خواهد شد. بیم این می‌رود که در آینده آسیب‌هایی که به خاطر قبح آن امروزه کمتر بدان اشاره و آسیب‌شناسی شده است، دامان فرزندان فردا را بگیرد.

نتیجه بکار گرفتن سلایق شخصی و برخوردهای بدون پشتوانه پژوهشی و علمی نتیجه‌ای جز وخامت اوضاع نداشته است از این رو مسئولان، دست اندرکاران و اساتید حوزه‌های روان‌شناسی و جامعه‌شناسی هریک به نوبه خود مسئول‌اند و باید با عزم ملی و کار علمی، گامی در جهت سلامت بیشتر فضای مدارس برداشته و با ارائه اطلاعات و آگاهی لازم به دانش‌آموزان، در جهت رشد جامعه سالم حرکت کنند.
نويسنده: عباس طهماسبی زاده، قانون

حقوق بشری که زیر پای دولت باکو له می شود

بولتن نیوز :در ادامه موج اعتراضات گسترده به برگزاری مسابقات یوروویژن آذربایجان ظاهراٌ دولت این کشور قصد دارد همچنان با در پیش گرفتن سیاست سرکوب به نقض حقوق شهروندان این کشور اقدام کند چه اینکه در تازه ترین اقدام 40 نفر از معترضان برگزاری رژه همجنسبازان این کشور را دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار داده است .

دور تازه شکنجه و سرکوب

به گزارش سرویس بین الملل بولتن نیوز در مسیر نقض حقوق بشر توسط دولت باكو روز گذشته 40 نفر از شركت كنندگان در تجمع اعتراضی عليه دولت الهام علی اف پس از دستگيري توسط پليس مورد ضرب و شتم قرار گرفته ودر 100 كيلومتري اطراف باكو رها شده اند . این در حالی بود که در چند روز گذشته که مسابقات ننگین یوروویژن در این کشور شیعی آغاز شده بود استقبال سرد مردم و حتی توریست ها از این برنامه دولت آذربایجان را که ماه ها با تبلیغات وسیع سعی کرده بود خوش خدمتی خود را ثابت کند سخت برآشفته است و به همین منظور سعی کرد با دستگیری این افراد ضمن سرپوش گذاشتن بر برگزاری خفت بار این مسابقات ذهن افکار عمومی را منحرف کند.


آزادی مبارز حجاب برای جلوگیری از اعتراضات

از طرف دیگر در حالی که بسیاری از مردم متدین کشور آذربایجان نسبت به موج دستگیری چهره ها و شخصیت های مبارز این کشور که در راه دفاع از احکام دین مبین اسلام از جمله حجاب دستگیر شده بودند دولت این کشور مجبور شد برای فرو نشاندن این اعتراضات و گسترده نشدن شعله آن يكي از دينداران وشخصیت های برجسته مذهبی آذربايجان بنام الشن عباس اف كه سال گذشته دراعتراض به ممنوعيت حجاب در آذربايجان دستگير شده بود را پس از يك سال شكنجه و زندان آزادی کند . آزادی این مبارز آذری براثر فشارهاي وارده از سوی شيعيان و آزادگان جهان خصوصا" مردم متدين تبريز که در اعتراض به عملکرد مقامات آذربایجانی در مقابل سرکنسولگری این کشور در شهر تبریز راهپیمایی گسترده ای را ترتیب داده بودند صورت گرفت . الشن عباس اف امام جماعت مسجد شهر برده است که از معترضین اصلی طرح ممنوعیت حجاب در مدارس این کشور به شمار می رود .

رژه همجنسبازان باید لغو شود

از سوی دیگر حاج الگار ابراهيم اوغلو رئيس مركز دفاع از اعتقادات دینی در جمهوري آذربايجان هم در حاشیه برگزاری مسابقات یوروویژن از برگزاري رزه همجنس بازان در اين كشور بشدت انتقاد كرد و تأکید کرد:برگزاري اين مراسم در كشور مسلمان آذريجان باعث بي آبرويي و تحقير كشورمان شد.همه بايد بر عليه رژه همجنس بازان باشند و بايد به اين بي آبروئي راه ندهيم.وي همچنین خواستار لغو رژه همجنس بازان در كشور مسلمان و شيعه آذربايجان شد.

اظهارات ابراهیم اوغلو که سال گذشته در یک طرح گسترده امضاء های فراوانی برای لغو طرح ممنوعیت حجاب در این کشور را جمع آوری کرده بود در حالی است که مقامات آذربایجان مراسم رژه همجنس بازان و همچنین مسابقات یورو ویژن را با حمایت کامل صهیونیست ها برگزار می کند و در این زمینه هیچ گونه وقعی به درخواست متدینین این کشور که دومین کشور شیعه جهان به حساب می آید نمی کند .

به نظر می رسد اقدام الهام علی اف در سرکوب اعتراضات مردمی و توجه نکردن به خواسته های مشروع مردم این کشور می تواند زمینه ساز پایداری بیشتر مردم آذربایجان و اقدام عملی برای تغییر حاکمیت فاسد این کشور شود و به زودی می توان جلوه هایی از بیداری اسلامی را در این کشور هم شاهد بود .

شاهین نجفی: وضع من بدتر از سلمان رشدی است

شاهین نجفی: وضع من بدتر از سلمان رشدی است

شاهین نجفی: وضع من بدتر از سلمان رشدی است
«بین موقعیت من و سلمان رشدی تشابه کمی وجود دارد چراکه سلمان رشدی می‌تواند در زندگی مخفی خود کتاب بنویسد اما من باید روی صحنه باشم و اکنون این موقعیت از من سلب شده است»

جام نیوز: وب سایت «خودنویس» (khodnevis) پنجشنبه 28اردیبهشت (17 May) از شرایط بد "شاهین نجفی" خواننده هتاک به ساحت قدسی حضرت امام هادی (علیه السلام) خبر داد و نوشت: «شاهین نجفی در گفتگو با روزنامه‌ی آلمانی «تاتس»، با بیان اینکه تهدید به مرگ را بسیار جدی گرفته، گفته است که وضعیتش با نویسنده کتاب آیات شیطانی متفاوت است.»
بر این اساس، روزنامه آلمانی در گفتگوی کوتاهی با شاهین نجفی از وضعیت و شرایط به وجود آمده برای این خواننده پرسیده است. «تاتس» از آقای نجفی در خصوص فتوای مرگ پرسیده و شاهین نجفی با بیان اینکه این فتوا علیه وی کارگردانی شده، گفته است که اما آن را جدی می‌گیرد. نجفی همچنین به خبرنگار تاتس گفته است که دولت آلمان از او خواسته تا کشور آلمان را ترک کند.
این سایت در ادامه نوشت: «از شاهین نجفی در خصوص تشابه وضعیتش با سلمان رشدی پرسیده شده و وی در پاسخ گفته است که بین موقعیت او و سلمان رشدی تشابه کمی وجود دارد چراکه سلمان رشدی می‌تواند در زندگی مخفی خود کتاب بنویسد اما وی باید روی صحنه باشد و اکنون این موقعیت از وی سلب شده است.»

روزنامه بیلد آلمان نیز در این باره نوشت: «شاهین نجفی از خانهٔ خود در کلن فرار کرده و ۴ روز است که پنهان شده است. او همسرش را به خانهٔ پدرش فرستاده و تور اروپای خود را کنسل کرده است.»

به نوشته بیلد، شاهین نجفی تصریح کرده است: «من باید هر ثانیه منتظر مرگ باشم.»





مهمان نوازانی‌که‌به نژادپرستی‌متهم‌شدند

حضور میلیونها افغانی در ایران و عدم ساماندهی آنها سالهاست به علامت سوالی برای ایرانیان تبدیل شده است در این میان غیر مجاز بودن هزاران نفر از این افراد موجب بروز آسیبهای اجتماعی جبران ناپذیر شده است.

به گزارش بي باک به نقل از مهر، مسایل مربوط به مهاجران افغانی در ایران، آن قدر پیچیده نیست که نتوان پرده سیاست را از آن برداشت و از دیدگاه انسانی و اجتماعی به آن نگاه کرد؛ برای قضاوت در این باره، کافیست یک لحظه خود را جای کسانی پنداشت که سالهای سال با آنها همسایه هستند، میهمان نوازی می کنند و آخر سر چیزی که عایدشان می شود، نا امنی و یا محموله های سنگین مواد مخدر و در آخر اتهام نژاد پرستی است.

حضور مهاجران افغانی در ایران و شیوه برخورد با آنها، این روزها داد خیلی ها را درآورده است؛ پایتخت نشینان اعم از هنرمندان و اهل ادب، وقتی خبری منتشر شد که بر اساس آن از ممانعت مسئول کمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر اصفهان از ورود مهاجران افغان به پارک صفه در روز طبیعت خبر داده، به این قضیه معترض شدند. اعتراضها وقتی شدیدتر شد که چند هفته بعد، خبری از شمال کشور منتشر شد؛ شورای تامین مازندران، مصوبه ای را ارایه کرد که با تایید آن از سوی کارگروه کشوری، همه اتباع افغانی اعم از مجاز و غیر مجاز و مجرد یا متاهل، دیگر اجازه تردد در استان مازندران را نخواهند داشت و اعلام شده که این مهاجران تنها تا سی ام خردادماه جاری فرصت دارند در این استان بمانند.

کسانی که پرچم فانتزی مخالفت بلند می کنند آیا تبعات حضور افاغنه را می دانند!

به محض انتشار این اخبار، عده ای پرچم مخالفت خود را برافراشتند و به این گونه رفتاری با اتباع افغانی ساکن در ایران اعتراض کردند.

از جمله این معترضین، اصغر فرهادی بود که حالا و پس از دریافت اسکار "جدایی" به خوبی در دلها و اذهان ایرانیان و جهانیان جا باز کرده است.

فرهادی اگر چه این روزها، برای ساخت فیلم بعدی خود در فرانسه به سر می برد اما با شنیدن این اخبار به ایران آمده و در میان مهاجران افغان حاضر شده و همدلی خود را با آنها اعلام کرده است.

به گزارش برخی سایتهای خبری، وی همچنین در این باره گفته است که "چنین رفتاری ناشایستی با مهاجران در ایران، برای کشوری که خود یکی از بالاترین آمار مهاجران را در کشورهای دیگر جهان دارد، تلخ است".

وی افزوده است "انداختن علت نا امنی و بیکاری به گردن مهاجران، فرار از پذیرش مسئولیت است". اما این همه ماجرا نبود؛ بعد از فرهادی، مانی حقیقی از دیگر هنرمندانی بود که تصمیم گرفت مستندی را که درباره داریوش مهرجویی ساخته با عنوان "مهرجویی: کارنامه چهل ساله" را در شهرهای مختلف استان مازنداران به نمایش بگذارد آن هم با حضور مهاجران افغانی مقیم مازندران البته داریوش مهرجویی و سایربازیگران شناخته شده سینمای ایران از جمله نیکی کریمی، لیلا حاتمی و علی مصفا نیز او را در این برنامه همراهی می کنند.

در این شرایط، تنها این دو گروه نبوده اند که اعتراضات خود را به این مسئله نشان داده اند. هر چند از سوی مسئولین رده بالا تاکنون واکنشی جدی به این اتفاق نشان داده نشده است، اما هم اکنون اگر صفحات اینترنت را ورق بزنید، بسیاری از ایرانیان در یک گوشه ای از فضای مجازی به این مسئله واکنش نشان داده اند. در فیس بوک هم صفحه ای شکل گرفته با عنوان "ما همه افغانیم".

دیار کریمان؛ پناهگاه امن مهاجران افغانهای غیر مجاز!

این ماجرا اما، از نگاه ساکنان استانهای هم مرز با افغانستان رنگ و بوی دیگری دارد.

اغراق نیست اگر گفته شود هر کدام ازشهروندان ایرانی که در استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان زندگی می کنند، حالا و با گذشت بیش از30 سال همنشینی و زندگی سایه به سایه با مهاجران افغانی، خود یک تحلیلگر و صاحبنظر در این زمینه شده اند؛ البته تردد و سکونت افاغنه در دیگر استانهای هم مرز با افغانستان از جمله سیستان و بلوچستان طی سالهای اخیر ممنوع شده و حالا بار این پناهندگان را در شرق کشور، استان پهناور کرمان بر دوش می کشد.

در این شرایط، اصغر فرهادی و سایر هنرمندانی که به این رفتار اعتراض کرده اند، علیرغم رفتار انسان دوستانه ای که مایه افتخار هر ایرانی است، شاید بهتر می بود به جای رفتن به استان مازندران و یا همنشینی با مهاجران افغانی ساکن پایتخت، به کرمان می آمدند؛ هم با افغانهای ساکن کرمان همنشینی می کردند و هم، درد و دل کرمانیها را می شنیدند شاید آن وقت بود که به پاس سی و چند سال مهمان نوازی کرمانی ها، به جای رفتار معترضانه و یا به کار بردن لفظ نژادپرستانه، راه حل دیگری می یافتند.

یک خانه مخروبه سرپناه خانواده ای 40 نفره

باید در کوچه پس کوچه های بافت قدیمی و تاریخی کرمان که همه، میراث اجداد ما هستند، قدم بزنید تا به خوبی در یابید زندگی مهاجران افغانی چگونه می گذرد؛ در هر خانه می توان گفت 20 نفر و یا حتی تعداد بیشتری از افاغنه به طور مشترک زندگی می کنند آن هم بدون حمام و تنها با یک سرویس بهداشتی. زاد و ولد در بین جمعیت افاغنه آمار بالایی دارد؛ هر زن افغانی 9، 10 و یا حتی تعداد بیشتری فرزند دارد آن هم قد و نیم قد. تنها یکی از خانواده های افغان در کرمان است که مرد آن، صاحب 3 زن و 40 فرزند است؛ از این موارد بسیار مشاهده می شود. این بچه ها در این خانه های کاهگلی و مخروبه قد می کشند تا وقتی به سن 8 و 9 سالگی رسیدند، بشوند کارگر و برای خانواده شان درآمدی کسب کنند. همین حالا بیش از 15 درصد جمعیت کارگری استان کرمان را افغانها تشکیل می دهند.

این کارگران افغان تا وقتی هنوز به آن سن و سالی نرسیده اند که بتوانند مثل بزرگترهایشان در دیگر مشاغل فعالیت کنند، معضلی به نام "کودکان کار" را برای کرمان به وجود آورده اند که هنوز امکانات استان و قوانین کشور نتوانسته برای رفع آن چاره ای بیاندیشد.

نگران کننده اینکه درصد زیادی از این بچه های افغان، ابتدایی ترین نکات بهداشتی را رعایت نمی کنند و با سر و وضعی بسیار تا بسیار نامرتب در کوچه ها و خیابانهای این کلانشهر تاریخی کشور رفت و آمد می کنند؛ موهای ژولیده، دست و پای کثیف، لباسهای مندرس و آلوده و بسیاری اوقات با پای برهنه!

خانه های افاغنه هم پر است از انواع مختلف زباله هایی که از گوشه و کنار خیابانها جمع آوری کرده و به نوعی بازیافت روی آن انجام می دهند.

البته افاغنه ای که در محدوده شهر کرمان زندگی می کنند، از لحاظ سطح بهداشت و رفاه با آنها که در حاشیه شهر هستند، قابل مقایسه نیستند. کافی است به یکی از مناطق اطراف شهر سر بزنید؛ خانه های مخروبه ای که سقف هر کدام سرپناه 20 تا 30 و در برخی موارد تعداد بیشتری از افاغنه است. حمام ندارند. حتی برخی آب لوله کشی هم ندارند. تنها یک سرویس بهداشتی در آنجا هست و شاید به همین دلیل است که کوچکترها محدوده های اطراف خانه را به این منظور ترجیح می دهند!

افغانها امکانات درمانی ایرانیان را به خود اختصاص داده اند اما سطح بهداشت را کاهش می دهند

چندی پیش بود که رییس شورای یکی از شهرهای اطراف کرمان که بیش از دو هزار نفر از جمعیتش را افغانها تشکیل می دهند، از این مسئله به شدت اظهار نگرانی کرد و به مهر گفت که بیشتر امکانات بهداشتی این شهر صرف واکسیناسیون و تنظیم خانواده افغانها می شود.

در این خانه ها، افاغنه گاو و گوسفند و مرغ و خروس هم نگهداری می کنند. مردان خانواده ها صبح خیلی زود راهی محل کار خود می شوند که یا گاوداری و مرغداری است و یا کوره آجرپزی و باغ پسته. زنان هم در خانه کار می کنند؛ پسته خندان می کنند برخی هم البته به سوزن دوزی می پردازند.

بچه ها هم که در این محدوده ها، روی زمینهای خاکی، بدون کفش و یا با کفشهای پاره، با سر و روی بسیار تا بسیار کثیف، با گوسفندها بازی می کنند و یا در زباله دانی های اطراف خانه به گشت و گذار می پردازند.

معترضین به کرمان هم بیایند!

معلوم نیست اگر هرکدام از هنرمندان معترض در جریانات اخیر، قرار باشد برای پخش فیلم خود و یا همدردی با این مهاجران چند ساعتی را در خانه های این افاغنه در کرمان سپری کند، آیا حاضر به انجام این کار خواهد شد یا او هم مجبور می شود نژادپرستانه با افاغنه رفتار کند؟!

بدون کنوانسیون مهمان نوازی کردیم و قربانی آسیبهای اجتماعی شدیم

شاید هیچکدام از هموطنان ایرانی، به اندازه کرمانیها آداب و رسوم میهمان نوازی را بلد نباشند. به همین خاطر، مردم کرمان بی آنکه با اصول و کنوانسیون های بین المللی در مورد حقوق پناهندگان آشنا باشند، خوب می دانند که با کسی که به هر دلیل به آنها پناه آورده، چگونه رفتار کنند؛ کرمانیها خانه های خود را به افغانها اجاره می دهند بدون اینکه بخواهند نژادپرستانه با آنها رفتار کنند چون آنها را میهمان خود می دانند، اما وقتی خانواده های افغان زندگی گروهی آن هم در مخروبه ها را ترجیح می دهند، آیا می توان آنها را وادار کرد که در مناطق بالای شهر و در آپارتمانهای شیک زندگی کنند؟

چه بسا اینکه عده ای از آنها، در این مناطق ساکن شده اند بدون اینکه کرمانیها در رفتار خود با آنها مرزبندی داشته باشند. جالب اینکه بسیاری از این مهاجران در کرمان صاحب خانه و ملک و زمین و خودرو هم شده اند!

افغانهای ثروتمند در کرمان

افغانهای ساکن کرمان جزو ثروتمندان این استان هستند؛ رییس شورای شهری که پیش از این به بیان مشکلات شهرشان در خصوص مسایل بهداشتی ایجاد شده از سوی افاغنه پرداخته شد، گفته بود که سرمایه این افراد آن قدر زیاد است که اگر حساب های سپرده خود را ببندند، بانکهای آن منطقه ورشکست می شوند!

کارفرمای افغانی، کارگر ایرانی

حتی او تصریح کرده بود که در حال حاضر جای کارفرما و کارگر در این منطقه عوض شده و بسیاری از افاغنه، کارفرمای نیروی کارگر ایرانی شده اند.

این مسئله به هیچ وجه غیر قابل انکار نیست؛ کرمانیها سالهای سال است که بازار کار خود را در اختیار کارگان افغانی قرار داده اند؛ گفته می شود حدود 20 هزار فرصت شغلی کرمانی ها در تصاحب افغانهاست.

خیلیها بر این باورند که کارگران افغانی در مشاغل سخت مشغول هستند مثل کوره های آجرپزی و یا باغهای پسته و موارد مشابه؛ مگر کسی در اشتغال افاغنه در سایر شغلها اعتراضی دارد؟ مگر نه اینکه در حال حاضر بسیاری از افاغنه در کرمان، کاسب هستند؛ یا پارچه فروشی می کنند یا کفاشی و یا خیاطی و آرایشگری و...؟ افغانهای ساکن کرمان برای خود یک پا معامله گر شده اند و در اطراف شهر کرمان صاحب زمین و ملک و باغ؛ هر چند که سند زمینها به نام ایرانیها است اما در وقع مالک اصلی افغانها هستند.

میهمان نوازی و رفتار انسان دوستانه و اعتماد، بیشتر و بهتر از این که یکی از طلافروشان کرمانی نگهبانی مغازه خود را به یک فرد افغانی می سپارد؟ از این موارد در کرمان بسیار هست.

مدرسه ویژه افغانها در کرمان

در بحث آموزش افاغنه، در اینکه مشکلات بسیاری بر سرراه ثبت نام و مدرسه رفتن فرزندان افاغنه درایران هست، شکی نیست؛ اما بسیاری از معلمان و دانش آموزان کرمانی دارند سال به سال تحصیلی را با افاغنه در یک کلاس و مدرسه می گذرانند. حتی گروهی از فرهیختگان کرمانی، به صورت خودجوش، برای آن دسته از افاغنه که به هر دلیلی قادر به مدرسه رفتن نبوده اند، مدرسه ای را راه اندازی کرده و خیرخواهانه و بدون کوچکترین غرض نژادپرستانه ای آنها را سر کلاس درس نشانده و جدول ضرب و الفبا و سایر چیزها را به آنها می آموزند تا میهمانانشان از یکی از حقوق خود که همان آموزش است، بی بهره نماند. به جز این، آموزش و پرورش استان کرمان هم مدرسه ای ویژه افغانها دارد که دانش آموزان افغانی بتوانند با سایر هموطنان خود، به مدرسه بروند و درس بخوانند.

از سوی دانشگاه علوم پزشکی کرمان هم، سه پایگاه بهداشتی در سطح شهر و حومه تاسیس شده که در آن، خدمات بهداشتی و درمانی به افاغنه ارایه می شود.

وقوع 30 درصد جرایم خشن در کرمان توسط افغانها

اما پاسخ این میهمان نوازی کرمانیها از سوی افاغنه چه بوده است؟

از لحاظ امنیتی، افاغنه غیرمجاز مشکلات بسیاری را برای استان کرمان به وجود آورده اند و مسئولین نظامی و انتظامی استان از این بابت، دل پر دردی دارند؛ در بسیایر از پذونده های جنایی، یک طرف قضیه افغانها بوده اند؛ سال گذشته اعلام شد که 30 درصد جرایم خشن در استان کرمان توسط مهاجران افغانی انجام شده است؛ جرایم وحشتناکی که همیشه تیتر یک صفحه حوادث روزنامه ها بوده است!

افاغنه (البته بیشتر افغانهای غیرمجاز که متاسفانه جمعیت بسیار بیشتری دارند نسبت به مجازها تا جایی که گفته می شود از حدود 200 هزار نفر افغانی ساکن کرمان تنها 85 هزار نفر آنها کارت دارند!) به جز تیغ های تیزی که بر گردن امنیت استان کرمان می گذارند، در حمل و خرید و فروش مواد مخدر هم بسیار فعالانه عمل می کنند. آنها برای عبور محموله های سنگین قاچاق خود، حتما یکی از مسیرهایشان را، راههای استان کرمان در نظر می گیرند.

اپیدمی سرخک؛ تحفه افغانها به کرمانیها

به دلیل عدم رعایت نکات بهداشتی، بیماریهای مسری بسیاری از سوی افاغنه در نقاط مختلف این استان شیوع پیدا می کند. سالک و وبا و... در همین رابطه، مسئولین بهداشت و درمان استان کرمان دو سال قبل شاهد خطری بودند که خوشبختانه از بیخ گوش سلامت ساکنان این منطقه رد شد؛ اپیدمی سرخک در بین افاغنه شیوع پیدا کرده بود که اگر مهار نشده بود، معلوم نبود چه بلایی بر سر مردم می آورد.

مرگ و میر مادران باردار افغان هم به دلیل عدم رعایت مسایل و نکات بهداشتی و پزشکی، نه تنها کرمان، بلکه کشور را متضرر کرده چرا که این، یکی از شاخصهای مهم سلامت اجتماعی، در عرصه بین المللی است. اما با مرگ و میر مادران افغان، تلاشی که سالها کشور برای رسیدن به قله موفقیت، به کار گرفته و برایش هزینه بسیار کرده، بی فایده می شد.

دردسرهای افغانهای شاغل

درست است که افغانها بیشتر در مشاغل خدماتی و کارهایی که طاقت فرسا بوده، مشغول هستند اما آیا اگر یک ایرانی که سواد نداشته باشد و حرفه ای را نداند، جز نگهبانی و کارهای ساختمانی و کلا مشاغل خدماتی جای دیگری می تواند کار کند؟ افاغنه ساکن کرمان اکثریت بیسواد و فاقد هرگونه توانای برای انجام کارهای غیرخدماتی هستند.

از آن طرف، آنقدر افغانها شانه های خود را زیر بار کارهای سخت داده اند که دیگر کرمانیها و افراد بومی این شغلها را به رسمیت نمی شناسند و حاضر نیستند در آن فعالیت کنند. در صورتی که اگرخلاف این وضع رخ داده بود، تا این حد آمار بیکاری در استانی که این همه پتانسیل اشتغال زایی دارد، بالا نمی رفت.

کرمانیها در مهمان نوازی کم نگذاشته اند

اگر قوانین کشور در برخورد با مهاجران افغان مسایلی را نادیده گرفته باشد، مردم کرمان اما در مهمان نوازی از این افراد به نظر نمی رسد چیزی کم گذاشته باشند؛ اما این محبت همیشه یک طرفه بوده است...

کاش اندیشمندان و همه آنها که این روزها در حمایت از افاغنه ساکن ایران تلاش می کنند، از پایتخت دور می شدند و با قلم یک کرمانی درباره آنها فیلمنامه و داستان و گزارش و تحلیل می نوشتند. در اینکه افاغنه در پایین ترین سطح زندگی، روزگار می گذرانند، شکی نیست، اما، نه راه بازگشت آنها به کشورشان بسته است و نه راه پیشرفت و رسیدن آنها به پله های ترقی؛ مگر نه اینکه همین حالا بیش از 10 هزار دانشجوی افغان در ایران در حال تحصیل هستند، مگر نه اینکه اهل فرهنگ و هنر و ادبیات و پزشکان افغان هم اینک بی هیچ تبعیضی و نگاهی نژادپرستانه زیر همین آسمان سکونت دارند؟


اگر بدرفتاری می کنیم چرا غیر مجاز می آیند؟

در کرمان که هیچ ذهنیتی نژادپرستانه و متعصبانه و غرض ورزانه ای در رابطه با این میهمانان وجود ندارد، و این سوال هم همیشه وجود دارد که اگر کرمانیها با مهاجران افغان بدرفتاری می کنند، پس چرا این همه افغانی غیرمجاز و بدون کارت به این منطقه پناه آورده اند؟ دست آخر اینکه چرا مسئولین رده بالای کشور در این موج اعتراضی که ایجاد شده، حرفی نمی زنند، قانونی نمی نویسند و تکلیفی تعیین نمی کنند؟ مسئله این نیست که افغانها در ایران باشند یا نباشد، مشکل تبعات حضور بی برنامه و طولانی مدت آنهاست.

آنها که از مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور دم می زنند آیا تا کنون رفتار قانونمدارانه ایرانی ها را نیز در این کشورها دیده اند آیا می دانند اگر یه تبعه ایرانی غیر مجاز در این کشورها حضور یابد حتی در خود افغانستان با آنها چونه برخورد می شود.

معترضان ساماندهی افغانه در ایران بهتر است بدانند تعداد قابل توجهی از این افغانها غیر مجاز هستند. واژه "غیر مجاز" یعنی افرادی که بدون هیچ گونه توجه به قانون وارد خاک کشور شده اند و هیچ مدرک شناسایی ندارند. مشخص نیست پیش از این چه سابقه اجتماعی و امنیتی دارند و مشخص نیست در آینده چه رفتاری از آنها سر می زند.

کسانی که معترض ساماندهی افاغنه هستند آیا می ادنند تا کنون بیشترین جرایم خشن در استانهای شرقی توسط این افراد صورت گرفته است و چند نفر از شهروندان ایرانی در این راستا متضرر شده اند.

مردم کرمان نیز از مسئولان می خواهند مطابق قانون با مهاجران افغانی برخورد کنند و در اولین فرصت افاغنه غیر مجاز را از استان اخراج کنند و افاغنه مجاز نیز ساماندهی شوند و به تدریج بازار کار، مسکن، سرانه بهداشت و هزاران شاخص دیگر تنها به مردم کرمان اختصاص یابد چرا که در جای جای استان کرمان افرادی بسیار محروم تر از افاغنه زندگی می کنند که شایسته این امکانات هستند.

طرح ساماندهی برندهای لوازم التحریر آغاز شد

.
طرح ساماندهی برندهای لوازم التحریر آغاز شد
هرچند نمي‌توان نقش رسانه‌هاي غربي که با شيوه و روش‌هاي ابتكاري و جذاب در عرصه تبلیغات، توانسته اند نبض برنامه‌های سينمايي و انيميشني بسیاری از کشورها در دست گیرند انکار کرد اما تاسف بارتر آنجاست که برخی تولیدکنندگان داخلی نیز تنها برای فروش بیشتر و جلب مشتری اقدام به تولید این نوع کالاها در داخل با تصاویر شخصیت های کارتونی و انیمیشنی غربی می کنند و فقدان نظارت نهادهای مسئول بر آنها نیز مسیر را برایشان هموارتر کرده است.
سرویس فرهنگی «فردا»؛ باربی، مرد عنکبوتی، سوپرمن، لاک پشت های نینجا، ربات ها، هری پاتر تنها اسامی نمونه هایی از شخصیت های کارتونی خارجی هستند که این روزها بر روی لوازم التحریر فرزندان ما خودنمایی می کنند و جای خالی شخصیت ها و الگوهای ایرانی و بومی در این عرصه از یک سو و انفعال و کم توجهی مسئولان فرهنگی و اجتماعی کشور به این آسیب جدی اجتماعی به یک امر بدیهی و عادی تبدیل شده است.

این در حالی است که ماده یک آیین نامه نحوه نظارت بر علائم ، نشانه ها و تصاویر روی البسه و لوازم التحریر و کالاهای مشابه مصوب سال 79 شورای عالی انقلاب فرهنگی بر جلوگیری از به کار گرفتن علائم ، نشانه ها و تصاویری که با فرهنگ اسلامی ایرانی در تعارض است و بر فرهنگ عمومی تاثیر منفی دارد تاکید کرده است. ماده دو این آیین نامه نیز عنوان داشته طرحها و نقوش اعم از نمادها ، خطوط و تصاویر و یا طرحهای ترکیبی باید مروج هنر و ارزشهای اسلامی و ملی و ترغیب نوآوری باشد.

شوراي عالي انقلاب فرهنگي دو سال پيش نیز وعده اجراي طرح مطالعاتي لوازم التحرير دانش‌آموزان و نظارت بر آن را داده بود، كه متاسفانه هيچ جايگزيني براي آنها در نظر گرفته نشد در حالي كه با استفاده از اين ظرفيت که ارتباط روزانه و مستقیمی با کودکان دارد مي‌توان تاريخ و فرهنگ اصيل ايراني را زنده كرد.

در این میان هرچند نمي‌توان نقش رسانه‌هاي غربي که با شيوه و روش‌هاي ابتكاري و جذاب در عرصه تبلیغات، توانسته اند نبض برنامه‌های سينمايي و انيميشني بسیاری از  کشورها در دست گیرند انکار کرد اما تاسف بارتر آنجاست که برخی تولیدکنندگان داخلی نیز تنها برای فروش بیشتر  و جلب مشتری اقدام به تولید این نوع کالاها در داخل با تصاویر شخصیت های کارتونی و انیمیشنی غربی می کنند و فقدان نظارت نهادهای مسئول بر آنها نیز مسیر را برایشان هموارتر کرده است.

س، ا،،ن،م،تكنو،ا و... تنها نمونه هایی از برندهای داخلی هستند که در داخل تولید می شود و از این تصاویر بر روی کالاهای خود استفاده می کنند. با این حال اخبار حکایت از آن دارد که  وزارت کشور طرح ساماندهی لوازم التحریر را از امسال جدی تر دنبال  خواهد کرد و با توليدكنندگان،فروشندگان و چاپخانه هاي متخلف برخورد جدي  صورت خواهد گرفت.

ضرورت توجه به هویت ملی

  گفته بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان استفاده كودكان از اين وسايل آنها را هر روز بيش‌تر از روز پيش با فرهنگ غرب آشنا و از فرهنگ اصيل ايراني دور مي‌كند، اتفاقي كه پيامد خوشايندي در پي نخواهد داشت. چرا که قهرمانان پوشالي كشورهاي غربي تبديل به الگو و اسطوره فرزندانمان می شوند و بعد از آنها توقع داريم كه در دوران نوجواني و جواني به فرهنگ و سنت ايراني و اسلامي احترام بگذارند و آن را رعايت كنند در حالي كه در بهترين سال‌هاي شكل‌گيري شخصيتي آنها از مهم‌ترين عامل تربيتي در اين زمينه غافل بوده‌ايم.

البته ناگفته نماند که در دوره ای تلاش شد با برخي كالاهاي فرهنگي مانند شخصيت‌هاي عروسكي دارا و سارا كه قرار بود جايگزين عروسكهاي مشابه خارجي همچون باربي شوند، با این تهاجم فرهنگی برخورد شود اما به علت نداشتن جذابيت‌هاي بصري، تنوع در رنگ، اندازه و كيفيت نه چندان مناسب، نداشتن اطلاعات كافي نسبت به شخصيت‌هاي ايراني و گران بودن قيمت آن نسبت به محصولات مشابه، از سوي مخاطبان مورد استقبال قرار نگرفتند و نتوانستند به عنوان نهاد هويت فرهنگي و بومي كشور، مورد پذيرش جامعه قرار گيرند.

حال در این شرایط که کشوری مثل ایران با پشتوانه فرهنگی و تاریخی غنی و وجود اسطوره ها و شخصیت های بزرگ اینگونه مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته است بايد فرهنگ سازي مناسبي در اين زمينه صورت گيرد تا از چهره هاي نامناسب در پشت جلد دفترچه ها و سایر کالا ها استفاده نشود و الگوها، دانشمندان و مسائل فرهنگي كشورمان بيش تر در ميان دانش آموزان برجسته شود.

نادر و سیمین به وصال هم رسیدند+عکس

نادر و سیمین به وصال هم رسیدند+عکس
در واقع ، انتخاب لباس عروس گونه لیلا حاتمی (بازیگر نقش سیمین) دارای پیامی تفکر شده بود و نشان دهنده وصال و پایان جدایی بود.
دادنا: در واقع، انتخاب لباس عروس گونه لیلا حاتمی (بازیگر نقش سیمین) دارای پیامی تفکر شده بود و نشان دهنده وصال و پایان جدایی بود.

به گزارش عصرایران، دیشب سالن "کداک تیاتر" شاهد ، بهترین پایان یک جدایی بود. جدایی پر ماجرای نادر و سیمین پس از یک سال افتخار آفرینی، در ایستگاه پایانی با فتح بلند ترین قله سینمای جهان به کار خود پایان داد و برای همیشه در تاریخ سینمای ایران و جهان ماندگار شد.



مراسم اهدای جایزه اسکار به "اصغر فرهادی" ، سه مهمان ویژه داشت. نادر، سیمین و ترمه (خانواده فیلم جدایی...)در کنار یکدیگر نشسته بودند تا تداعی کننده پایان جدایی نادر از سیمین باشند.

دیشب لیلا حاتمی، پیمان معادی و سارینا فرهادی نبودند که در "کداک تیاتر" به افتخار فرهادی کف می زدند و اشک می ریختند. بلکه این قهرمانان فیلم دوست داشتنی سینمای ایران بودند ، که اگر شاهکار هنری شان تداعی گر جدایی دو نگاه و اندیشه متفاوت از یکدیگر بود ، این بار ضیافت بزرگ عرصه هنر را عرصه ای برای آشتی و "وصل" جدا ماندگان معرفی می کردند.

دیشب سه چهره اصلی شاهکار اصغر فرهادی که در آخرین نمای فیلم با رخت عزا از یکدیگر جدا شدند، در هیبتی جدید کنار یکدیگر نشسته بودند و اینگونه بود که در کنار پیمان معادی، لیلا حاتمی در لباسی نظیر لباس نوعروسان نشسته بود و سارینا فرهادی باز هم حلقه اتصال این دو بود.
در واقع ، انتخاب لباس عروس گونه لیلا حاتمی (بازیگر نقش سیمین) دارای پیامی تفکر شده بود و نشان دهنده وصال و پایان جدایی بود.

دیشب درست در همان لحظاتی که اصغر فرهادی پشت تریبون از فرهنگ و صلح به جای جنگ سخن می گفت ، نقش آفرینان جدایی نادر از سیمین در سالن "کداک تیاتر" ، جملات فرهادی را به زبان هنر ترجمه می کردند و پایان جدایی ها را با اشک های شوق ترمه، به تصویر می کشیدند.

ورود فرهنگ زشت فوتبالی ها به بسکتبال

رئیس فدراسیون بسکتبال معتقد است که فرهنگ زشت فوتبالی ها وارد بسکتبال نیز شده است.
به گزارش مشرق ، محمود مشحون در گفتگو با باشگاه خبرنگاران افزود: طی هفته های اخیر شاهد حرکات بسیار زشتی در سالن های بسکتبال بودیم، در جایی که تاکنون هیچ گاه این گونه حرکات جایی نداشته اما متاسفانه هم اکنون شاهد آن هستیم.

وی تصريح كرد: بعد از کشتی و والیبال این فرهنگ وارد بسکتبال نیز شده است این گونه حرکات و ناسزاگویی ها از فوتبال وارد سایر رشته ها شده و بسیار خطرناک است.

مشحون در پایان گفت: چند روز گذشته بود که در بازی کاله مازندران و گیتی پسند اصفهان شاهد حرکات بسیار زشتی از سوی برخی تماشاگران بودیم حرکاتی که وارد سالن های بسکتبال نیز شده است این گونه حرکات در گذشته فقط در مسابقه های فوتبال دیده می شد اما هم اكنون در بيشتر رشته ها رسوخ كرده است.

درس مارلون براندو به اصغر فرهادی

ویدیو/ نمایش مارلون براندو در مراسم اسکار
درس مارلون براندو به اصغر فرهادی
بخش خبری الف، 11 بهمن 90
مارلون براندو مراسم اسکار 1972 را به نمايش دفاع از سرخپوستان تبديل كرد و جاودانه شد+فيلم
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۲۸
مارلون براندو، پرطرفدارترین و ستایش شده ترین بازیگر سینمای جهان است. وی دوبار جایزه اسکار گرفت ولی بار دوم به مراسم اسکار نرفت.
 
به گزارش الف، وی در طول عمر خود جوایز متعدد بین المللی در سینما از جمله جشنواره فیلم کن و ... را بدست آورد. براندو دوبار به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد جایزه اسکار را بدست آورد. اسکار دوم وی بخاطر بازی در بهترین فیلم تاریخ سینما (پدرخوانده) بود که وی آن را نپذیرفت.

ویدیوی زیر مراسم اسکار سال 1972 را نشان می دهد که در آن نامزدهای بهترین بازیگر مرد قرائت می شود و براندو بخاطر بازی در پدرخوانده اسکار را از آن خود می کند. ولی...
دانلود ویدیو
روزنامه وطن امروز در یادداشتی در این مورد نوشت:
در بیشتر نظرسنجی‌هایی که از منتقدان، کارگردانان و سینماگران جهان صورت گرفته و می‌گیرد، فیلم «پدرخوانده» ساخته فرانسیس فوردکاپولا در جایگاه اول یا جزو چند فیلم برتر تاریخ سینما دانسته می‌شود. از نظر محبوبیت و عامه‌پسندی نیز «پدرخوانده» همین جایگاه جهانی را داراست و به تعبیری بر قله صنعت سینما ایستاده است.

مراد از این نوشته کوتاه، توصیف جایگاه «پدرخوانده» در سپهر هنر هفتم نیست بلکه نیت توشیحی است به رفتار متفاوت بازیگر سرشناس این فیلم، مارلون براندو در مقام برنده اسکار بهترین بازیکن مرد برای ایفای نقش تاریخی «دون کورلئونه». براستی می‌توانید واکنش براندو افسانه‌ای را حدس بزنید؟

براندو جایزه اسکار را قبول نکرد، در مراسم حاضر نشد و به جای خود یک سرخپوست را به مراسم اسکار فرستاد تا بیانیه براندو را به نفع سرخپوستان و در اعتراض به رفتار غیرانسانی هالیوود با این صاحبان اصلی سرزمین آمریکا بخواند. البته اجازه داده نشد این سرخپوست تمام بیانیه را بخواند و بعد از این نیز مدیران و اهرم‌های رسانه‌ای هالیوود تا سال‌ها براندو را تحت تهاجم و فشار قرار دادند اما به‌رغم همه تبلیغات منفی هالیوود، میزان محبوبیت براندو در آمریکا و دیگر نقاط جهان افزایش یافت.

این بازیگر اکنون در میان بسیاری از علاقه‌مندان سینما و منتقدان به‌عنوان «بهترین بازیگر تاریخ سینما» شناخته می‌شود. خب! تا اینجا ما با یک هنرپیشه «آمریکا‌یی» طرف هستیم که اینگونه «استقلال» خود را حفظ می‌کند و حیثیت «وابسته» هالیوود را به چالش می‌کشد و حرکت او در تاریخ سینما ماندگار می‌شود، پس بیراه نیست اگر ما از یک کارگردان «ایرانی» که جوایز مطرح سینمایی جهان- به هر علتی- به او داده می‌شود انتظار داشته باشیم در مراسم گلدن‌گلوب یا اسکار درسی که از براندو می‌آموزد، این باشد که سر خود را بالا بگیرد و از موضع یک ایرانی غیرتمند، جنایت اخیر ترور و خون تازه ریخته شده دانشمند هسته‌ای کشورش را محکوم کند و اگر این شجاعت را ندارد که آمریکا و صهیونیست‌ها را خطاب قرار دهد- چرا که صاحبان اسکار همان‌ها هستند- لااقل غیرت داشته باشد و «به‌طور کلی» ترور را در جهان محکوم کند و به رسم مألوف فیلم‌های اصغر فرهادی یک پایان باز برای مخاطبش بگذارد تا مراد او را از «ترور» خود تفسیر و تاویل کنند.

آیا به نظر شما در برابر فداکاری‌های بزرگ یک ملت این انتظار زیادی است؟

شجریان و گوگوش و گلشیفته و فردا...

شجریان و گوگوش و گلشیفته و فردا...
علیرضا فلاح
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۰۷:۲۳
شاید بیشتر خودمان مقصر باشیم. شاید خیلی چیزها، مثل همین مورد عکس شجریان و گوگوش، برهنه شدن گلشیفته امری طبیعی باشد. اگر چه ته دلمان احساس سوزش کردیم و ربنّا در ضمیر ناخود آگاه صوتی ما هم در میان اصوات دیگر شروع به کم رنگ شدن نمود وغیرت ایرانی ما با دیدن تصویر برهنه گلشیفته آزرده شد.
نه شاید، که قطعاً خودمان مقصریم...

برای اولین بار، سالهای گذشته، دهه هفتاد، وقتی فیلمساز مورد علاقه ام، که تنش به خاک جبهه خورده بود و بوی آن خاک مقدس در فریم به فریم فیلم هایش پیچیده بود، وقتی فیلمی ساخت که خانمی در آن بازی می کرد که بیشتر عروسک بود تا بازیگر، در آن زمان و آن مقطع، یادم می آید توی خوابگاه، زمان دانشجویی، به دوستانم گفتم:
کمرمان شکست!

چیزی که در ذهن ساخته بودم، با شایعاتی که پخش شده بود، مثل شیشه درمصاف سنگ خرد شد. بعدها خیلی چیزها عوض شد. سالهای بعد، زمانی که فوتبالیستهای رفته به جام جهانی، به جای فاتحان خرمشهرو آبادان ، با هلی کوپتر در ورزشگاه آزادی پیاده شدند و مورد استقبال عجیب و غریبی قرار گرفتند ، نوع دیگری از این اشتباه و قصور کلید خورد.

قهرمانانی پر ادعا و از درون تهی که هنوز مصاحبه های آبکی آنها در ورقه های کاهی مجلات زردکدر نشده، فیلم های آنچنانی آنها در محافل شبانه و پارتی ها دست به دست گشت و نشان داد که بعضی ها ظرفیت شهرت را ندارند و دل سپردن مردم به آنها، دل سپردن به سراب بود و چه سرخوردگی های عجیبی که ایجاد نگشت !

نه آن آقا مقصر بود و نه اینها، آن زمان من مقصر بودم که دل سپردم و مردم که بواسطه سطحی نگری به عده ای دل سپرده بودند ، و این چرخه ادامه داشت و ادامه دارد.

مثال فراوان است و دراین میان، حکایت شجریان و گلشیفته، حکایت دیگری نیست...
شاملو با آن ابهت شاعرانه اش و شعرهای اجتماعی و سیاسی خاص خود، وقتی در اوآخر زندگی، (آیدا در آینه ) را سرود، در ذهن خیلی ها، خرد شد.

مخملباف، ظرفیت ۴ تا کف و سوت و هورا را نداشت و بجای روستاهای محروم کشورش ، در افغانستان مدرسه ساخت و آخر ، سر از جرس در آورد و مانند گاوی نه من شیرده عمل کرد...

خیلی ها هنوز فیلم ها و قصه های اولیه او را در حوزه هنری به یاد دارند و از امروز او با تهوع یاد می کنند.
برای همین حکایت شجریان و گلشیفته، حکایت دیگری نیست.

بد و خوب خانم فائقه آتشین به خودش بر می گردد اما در نگاه مردم، گوگوش آواز خوان و رقاص کاباره ها و فیلم های فارسی و اکنون کنسرت های آن ورآبی هست.

شجریان با یک ربنای قدسی، در ذهن مردم ایران جاودانه شده بود و هر چه بعد از آن خواند، اگر چه حتی از او بهترهم پیدا می شد و صدایش شینده می شد، باز او همیشه استاد و متفاوت بود. حتی در قضیه فتنه ۸۸ با آنهمه خطای فاحش، خیلی نوک حمله به سوی او نشانه نرفته بود که با این عکس، تیر خلاص را به خودش شلیک کرد.
خواننده جوانی بنام شادمهر عقیلی با ترانه های زیبایش ناگهان به اوج رسید، اما دلش برای رقصیدن با چند دخترک و توی لجن وول خوردن می لرزید!
اشاره ام به یکی از ویدئو موزیک های اوست که در لجن می غلتید !
خب به آرزویش رسید و رفت آنور آب و میان آن که خیل عظیم خواننده های رنگاوارنگ گم شد و دیگر هیچ اسمی از او نیست.

شاید آقای شجریان، اینهمه سال، دلش لک زده بود و پنهان کرده بود و اکنون آیدا درآینه اش را سرود و گلشیفته هم اینهمه سال برهنگی را با شرمنده گی پوشانده بود !

اما این دیگر شاید نیست، به قطع ما خودمان مقصریم که از کسانی که ظرفیت درونی ندارند، در ذهن خود قهرمان می سازیم و دل می بندیم و با دیدن با طن واقعه ای شان، دل شکسته می شویم...

پاورقی:

هانیه توسلی بازیگر سینما در گفتگو با یک مجله، با توصیف احساسات فراوان ناشی از نگهداری یک حیوان همچون گربه، گفت: من وقتی خیلی خسته ام و به خانه می آیم، یک بچه گربه را بغل می کنم و احساس می کنم مثل یک فیلتر عمل کرده و انگار محبتش به من بر می گردد ! وی در پاسخ به سوال خبرنگار این مجله درباره اینکه مگر بچه انسان نیز این حس را به مادر نمی دهد، در مقایسه ای عجیب و استدلالی قابل توجه می گوید: بچه مسئولیت دارد، وقتی بزرگ می شود یک آدمی می شود مثل ما ولی گربه شبیه ما ریاکار و دودوزه باز نمی شود !

عکس/هدیه کریمی به چاق‌ترین پسر ایران

کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس پیراهن خود را به چاق‌ترین پسر ایران اهدا کرد.
فارس: کاپیتان تیم فوتبال پرسپولیس پیراهن خود را به چاق‌ترین پسر ایران اهدا کرد.



علی کریمی در بین دو نیمه بازی پرسپولیس و صبا  پیراهنش را به محسن پورمحمدی چاق‌ترین پسر ایران اهدا کرد. پورمحمدی ۱۷۵ کیلو وزن دارد.







مهدی مهدوی‌کیا و مصطفی دنیزلی نیز به سمت او رفتند و با چاق‌ترین پسر ایران خوش و بش کردند.



از شیرین و فرهاد تا کشیش ولنتاین

از شیرین و فرهاد تا کشیش ولنتاین
" ولنتاین " چیست؟!
سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۵۶
چه می‌شود که جوان ایرانی که در عاشقی اساتیدی چون مجنون و فرهاد دارد، کارش به جایی می‌رسد که در 25 بهمن به زنده‌یاد قدیس افسانه‌ای ولنتاین، برای دوست و نه معشوقش هدیه‌ای می‌خرد؛ هدیه‌ای که معمولاً نوع آن را بازار تعیین می‌کند و خیلی هم ربطی به سلیقه دوطرف ندارد؟!
می گویند کشیشی بوده در سده سوم باستانی و در زمان حکمرانی به نام کلادیوس دوم! این کشیش معتقد بود که سربازهای مجرد سر به راه‌تر هستند و بهتر سربازی! می‌کنند، برای همین کلاً ازدواج جوانان رومی را ممنوع کرده بود. ولنتاین که همین کشیش قدیس قصه ماست، با این حکم مخالفت می‌کند و پنهانی سربازها را با دختران محبوبشان عقد می‌کرد.

تا اینکه یک روز کلادیوس باخبر می‌شود و دم و دستگاه ولنتاین را به هم می‌ریزد و دستور اعدامش را صادر می‌کند! وقتی ولنتاین رو می‌فرستند زندان، خود ولنتاین هم دامنش از دست می‌رود و توی زندان عاشق دختر زندانبان می‌شود. (ظاهراً اون زمان زندان‌بان‌ها مثل زندان‌بان سریال پسر شجاع، خودشان با زن و بچه توی زندان زندگی می‌کردند). ولنتاین و دختر زندان‌بان همین طور عاشق و معشوق بودند تا این‌که ولنتاین اعدام شد. این قدیس عاشق‌پیشه هم در آخرین نامه برای دختر زندان‌بانش می‌نویسد
«از طرف ولنتاین تو»


افسانه این قدیس توی کلیساها خاک می‌خورد و خیلی شهرت نداشت تا این‌که چند تاجر آمریکایی از ماجرا خوششان می‌آید و می‌بینند ولنتاین به درد‌شان می‌خورد. اول کاسبی‌ای راه می‌اندازند به اسم هدیه ولنتاین، یک کارت پستال بود. بعد کم‌کم مدل‌های مختلف وارد بازارشان می‌کنند و پسرهای مردم برای اثبات عاشقی‌شان 14 فوریه هدیه‌ی ولنتاین را برای دوست دخترهای خود می‌خریدند و دختران برای پسرهایی که با آن‌ها دوستند!

روز عشق همین‌طور پول‌ها را سرازیر می‌کرد توی جیب سرمایه‌دارها و آن‌ها هم مدام تبلیغ می‌کردند: «آی پسرا! آی دخترا! اگه راس می‌گین عاشقین بیاین ولنتاین بخرین، هدیه بدین به دوستاتون، هر چی‌ام هدیه گرون‌تر یعنی عشقتون بیش‌تر!»

اصل ماجرا به همین سادگی است؛ اگر چه گسترش و شهرت روز ولنتاین از پیچ و خم‌های فرهنگی و تجاری فراوانی عبور کرده‌ تا این‌که امروز، به عنوان یک اتفاق قابل توجه هر سال در 14 فوریه (25 بهمن) روی می‌دهد؛ اتفاقی که از مرزهای غرب گذشته و حتی به شرق پر از اسطوره‌های عاشق‌پیشه هم رسیده است.

سئوال اینجاست: چه می‌شود که جوان ایرانی که در عاشقی اساتیدی چون مجنون و فرهاد دارد، کارش به جایی می‌رسد که در 25 بهمن به زنده‌یاد قدیس افسانه‌ای ولنتاین، برای دوست و نه معشوقش هدیه‌ای می‌خرد؛ هدیه‌ای که معمولاً نوع آن را بازار تعیین می‌کند و خیلی هم ربطی به سلیقه دوطرف ندارد؟!

ولنتاین، ادای عاشقی است، آن‌هم ادایی که هم گیرنده و هم فرستنده! می‌دانند فقط یک تظاهر رسمی است و نه چیزی بیش از این، یک مد در دوستی‌های زودگذر این‌زمانه‌ای که درست مثل مدهای شلوار و مانتو با ماهواره به ایران آمد، مُدی که تا چند سال پیش هیچ خبری از آن نبود و به برکت سودی که برای اهل سرمایه داشت خبرش پیچید!

ولنتاین بیش از هر چیز یک خط عمیق است، بر صورت عاطفه‌ها و یک خنده تلخ به ریش تاریخ عشق و عاشقی. ولنتاین یک سئوال است، سئوالی که اولین مخاطب آن کسی است که هدیه ولنتاین را می‌خرد؛ ولنتاین چیست؟ چرا ولنتاین؟ چرا؟
منبع: بولتن نیوز

احترام به شهدا توسط هنرمند غرب شناس/ لخت شدن بازیگر عشق غرب /

احترام به شهدا توسط هنرمند غرب شناس/ لخت شدن بازیگر عشق غرب /
قاضیانی در رشته جغرافیای انسانی- اقتصادی مدرک کارشناسی دارد و از دانشگاه سانفرانسیسکو نیز مدرک کارشناسی ارشد فلسفه غرب دریافت کرده است.
شاید تصور کنید هنگامه قاضیانی یک بازیگر با کارنامه نه چندان روشن است که اتفاقی امسال سیمرغ جشنواره فجر را به خانه برده است اما باید بدانید که وی پیش از این نیز برای بازی در فیلم "به همین سادگی" ساخته رضا میرکریمی، در سال ۸۶ برنده سیمرغ بلورین جشنواره فجر شده بود.

به گزارش صراط، در بخش فعالیت های تئاتر هنگامه قاضیانی در سال 1384 از سوی انجمن ملی منتقدان  تئاتر ایران برای بازی در نمایش " دفاتر یادداشت " نوشته " ژان کلود کریر " به کارگردانی " کتایون فیض مرندی " کاندیدای " بهترین بازیگر نقش اول زن " گردید .

وی همچنین در سال 1386 برای بازی در فیلم " به همین سادگی " به کارگردانی " رضا میرکریمی " موفق به دریافت  دیپلم افتخار و تندیس " بهترین بازیگر نقش اول زن " از " شانزذهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم وارنا " که در بلغارستان برگزار شده بود گردید  .

قاضیانی در رشته جغرافیای انسانی- اقتصادی مدرک کارشناسی دارد و از دانشگاه سانفرانسیسکو نیز مدرک کارشناسی ارشد فلسفه غرب دریافت کرده است. او بارها ضمن حضور در تلوزیون و جراید، از تجربیات زندگی طولانی مدت اش در ایالات متحده گفته و از رفتارهای به دور از صداقت بعضی از غیرهنرمندان شاغل در بخش فرهنگ و هنر ابراز ناراحتی کرده بود.

اما در مقابل گلشیفته فراهانی بازیگری بود موفق در عرصه سینما اما ظاهرا جنبه موفقیت را هم نداشت. روزی به بهانه یک پیروزی سینمایی وطن را ترک کرد. مصرانه از طرف مسئولین وزارت ارشاد حمایت می شد با این که موضع گیری های بسیار عجیبی در مورد کشورش می کرد. مردم اش را "دروغگو" خطاب کرد، به گذشته اش خندید و با افتخار اعلام کرد در زمانی که مردم ایران درگیر جنگ و مشکلات بودند هر شب در میهمانی های آن چنانی مختلط وقت گذرانی می کرده است!

حتی به اندازه یک سر سوزن برای فرهنگ کشوری که پیش از این در ایام فتنه سنگ اش را به سینه می زد اهمیت قائل نشد و با همبستر شدن با یک بیگانه به بهانه باقی ماندن بر پرده سینما، بار دیگر بی ریشه بودن عقاید و فرهنگ نداشته اش را به نمایش گذاشت. گلشیفته فراموش کرد که حتی یک تصویر از بانوی ایرانی در تخت جمشید وجود ندارد چرا که ایرانیان همیشه زن را مقدس و مظهر پاکی می دانستند و از به نمایش گذاشتن گنجینه زیبایی و پاکی ایران زمین کراهت داشتند.

لاف ایران و ایرانی زدن ساده است! ارزش آن جاست که وقتی روی سن افتخار می ایستیم غرور بر عقلانیت و احساس مان چیره نشود، فراموش نکنیم که سایه لطف هزاران هم قبیله ای از جان گذشته چتر امروز و فردای زندگی ماست.

هم قبیله ای با فرهنگ ایران امروز، ۴۱ ساله است، سال هاست به هر آن چه می خواسته با تلاش و زحمت بسیار رسیده است پس تصور نکنید مثل گلی فراهانی در ابتدای راه قرار دارد و آنچه می گوید برای خوش آمد من و شمایی است که امروز هستیم و شاید فردا نباشیم. اصالت ماندگار است، فرهنگی که ریشه در قلب های هم قبیله ای های قاضیانی و امثال او ریشه دوانده است، ماندنی است. 

یادمان نرود او پس از دریافت سیمرغ بهترین بازیگر زن سینمای ایران در سی امین جشنواره فجر چه جملاتی را بر زبان آورد .

زندگی کردن به گدایی در این جهان به از بی احترامی به ارواح بزرگانی است که معلم مان هستند.

 

عکس/رمز ماندگاری علی دایی در چیست؟

مطالب مرتبط

ورزش حرفه ای اخلاق حرفه ای می خواهد

- دبیر كل جامعه اسلامی ورزشكاران گفت: با توجه به اینكه ورزش تبدیل به یك حرفه شده است، نیازمند اخلاق حرفه ای در ورزش هستیم.
کد خبر: ۲۲۱۰۶۷
تاریخ انتشار: ۳۰ دي ۱۳۹۰ - ۰۱:۳۴
به گزارش ایرنا 'حسن غفوری فرد' پنجشنبه شب در همایش 'اخلاق در ورزش' در سالن همایش های مدرسه عالی امام خمینی (ره) قم افزود: ورزش علاوه برابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و سلامتی آن، اهرم مهمی برای نمایش اقتدار ایران است.

وی افزود: اصول اخلاقی جزو سیاست های سند 20 ساله نظام است و تمام برنامه های پنج ساله و توسعه ای باید در چارچوب این موضوع باشد.

نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی ابراز داشت: هدف اصلی دین اسلام اخلاق است و ورزشكاران ما نیز باید همواره اخلاق را مورد توجه خود قرار دهند.

وی گفت: ارزش های اخلاقی در تمام زوایای ورزش های فردی و جمعی از ورزشكار و مربی تا داور باید اثرگذار باشند.

دبیر كل جامعه اسلامی ورزشكاران افزود: در اخلاق ورزشی هم باید به مسایل خرد همچون ورزش محلات و هم به مسایل كلان مانند مسابقات جهانی و المپیك ها توجه كرد.

غفوری فرد اظهار داشت: جهت گیری ها و برنامه ریزی های میان مدت و بلند مدت برای حضور مقتدرانه جمهوری اسلامی در میادین ورزشی باید بر اساس نظامی فرهنگی برای معرفی ارزش های اسلام به دنیا باید باشد.

وی گفت: ارزشهایی كه جامعه اسلامی ما آنها را می پسندد و با احكام نورانی اسلام تطابق دارد باید در اخلاق ورزشی مورد توجه قرار گیرد.

وی ادامه داد: اخلاق ورزشی موجب ماندگاری و بقای ورزش خواهد شد و اخلاق مدار ترین ورزشكاران صرفا مدال آورترین ها نبوده اند.

در این همایش كه با حضور مدیران ورزش، ورزشكاران و پیشكسوتان ورزش كشور و استان قم برگزار شد، 'بی‌اخلاقی‌های سال‌های اخیر در ورزش كشور' مورد آسیب‌شناسی قرار گرفت.

این همایش با همكاری جبهه پیروان امام و رهبری قم و جامعه اسلامی ورزشكاران این استان برگزار شد