اوج ابتذال در سینمای ایران + تصاویر

اوج ابتذال در سینمای ایران + تصاویر
بی شک نمایش رفتارهای زناشویی هر چند به صورت ناقص، نوعی سکس پنهان تلقی می شود و در فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی»، به کرات چنین رفتارهایی به تصویر کشیده می شوند. مثلاً در اوایل فیلم، یکی از زنان به مرد می گوید «عزیزم امشب بیا پیش من. تخت را گرم کرده ام» و دیگری می گوید «بیا پیش من، آن لباسی که دوست داری را پوشیدم» و نظیر چنین مواردی به کرات در رفتارها و دیالوگ های فیلم به چشم می خورد.
شاید بتوان گفت آنچه تاکنون سبب ادامه حیات سینمای سخیف و مبتذل شده است، عدم تماشای آثار سینمایی توسط دلسوزان فرهنگی بوده است. اخیراً هم که برخی سایت های حزب الله به نقد فیم ها روی می آورند، توجه شان بیشتر معطوف به فیلم های قوی با محتوای بد می باشد و آثار سخیف مغفول مانده اند.
فیلم «مردان مریخی، زنان ونوسی» چندی پیش در سینماهای کشور اکران شد.از داستان ضعیف، ایده تکراری، بازی‏های ضعیف و نکات ساختاری فیلم که بگذریم، نگاه ما بیشتر معطوف به محتوای فیلم است که می توان نکات زیر را ناظر به آن ذکر کرد.




در این اثر، شاهد صحنه‏ های فراوان از زنانی با آرایش غلیظ و حجابی نامناسب هستیم. کلوزآپ های فراوان از صورت زنان با آرایش غلیظ، بر حریم شکنی بیشتر این فیلم اذعان دارد. نیز صحنه‏ای که زنان به ترتیب در مقابل تور لیدر نشسته‏اند و دوربین با طمأنینه یک یک آنان را در حالتی که آرایش غلیظ و رفتارهای زننده‏ای دارند، نشان می‏دهد.


تعمد بیش از حد سازنده فیلم بر پوشش نامناسب زنان به کرات مشاهده می‏شود. اکثر مواقع، خانم‏هایی را می‏بینیم که گرچه پوششی بر روی سر خود دارند، اما این پوشش به گونه‏ای است که گردن و حتی گوش آنان نمایش داده می‏شود. اعطای مجوز به فیلمی با چنین سطح بی حجابی، البته بیانگر حقایقی در مورد صلاحیت وزارت ارشاد در دعواهای اخیر می باشد. حتی در صحنه‏ای، یکی از دوستان سیمین، آرزو و عقده پوشیدن لباس نامناسب بر سر مزار پدر خود را با بیان نوع لباس (دکلته) به زبان می‏آورد.



از حجاب زنان که بگذریم، رفتارهای سبک و همراه با ناز و عشوه‏شان هم پرده عفاف را می‏درد. فی الواقع نوعی تعمد کارگردان برای به تصویر کشیدن این ناز و اداها قابل فهم است.. نمایش صحنه اسکی زنان با لباس‏های کوتاه و حتی همراه با آهنگ هم از نکات دیگر است. واقعا حذف این صحنه‏ها چه لطمه‏ای به ساختار ضعیف فیلم وارد می‏کرد و از آنطرف چه هدفی برای قرار دادن آنها در فیلم می توان متصور شد؟

روابط آزاد محرم و نامحرم در این فیلم به راحتی به تصویر کشیده می شود. گویی اصلاً مقوله‏ای به نام «حریم زن و مرد» وجود ندارد. رفتار زنان در سفر اروپا با تورلیدر، نمونه ای از این حریم شکنی است. چند زن به همراه یک مرد به عنوان تورلیدر به سفر اروپا می‏روند و کاملاً آزاد و صمیمی با وی تعامل می‏کنند.

در صحنه‏ای از فیلم به بهانه مراسم عروسی (که مختلط هم می باشد) شاهد پخش آهنگ تند به همراه اشعار نامناسب و رقص هستیم. حتی در صحنه‏ای، عروس در کنار مردان ایستاده و با تماشای رقص آنان کف می‏زند. زن و مرد نامحرم در کنار یکدیگر به رقص و آواز مشغول هستند. البته خوشبختانه سازنده فیلم، تنها اجازه نمایش رقص مردان را داشته است که معلوم نیست بر مبنای حکم کدام مجتهد توسط مسئولین ارشاد حلال دانسته شده؟

نکته دیگر در این فیلم، تضعیف بنیان خانواده می باشد. نمایش زورگویی ‏های سیمین و القاء این مطلب که تمام زندگی‏ها همین است، بر تضعیف بنیان خانواده موثر است. این گونه نمایش‏ها بی تردید از شوق و علاقه به ازدواج و تشکیل خانواده خواهد کاست. کارگردان بجای آنکه روابط صحیح خانوادگی را نشان دهد و به این وسیله به اصلاح رفتارهای غلط خانوادگی کمک کند، با نمایش زنی زورگو و سلطه‏جو و عمومیت دادن این خلق و خو به تمام زنان، سعی در القای این مطلب دارد که ازدواج و تشکیل خانواده، جز دردسر چیزی برای مردان ندارد. بی ‏تردید این گونه فیلم‏ها بیش از هر چیز به ضرر خود زنان است.




در بخش دیگری از فیلم، شاهد مخالفت سیمین با بچه ‏دار شدن هستیم. وی بچه ‏دار شدن را در تنافی با فعالیت مستمر اجتماعی می‏داند. جالب این است که سیمین فعالیت اجتماعی‏ای جز مهمانی و سفر به اروپا ندارد. حقیقتاً این شکل، الگوسازی از زن مسلمان ایرانی و تخریب نقش مادری و همسری وی به سود چه کسانی است؟

در طول فیلم دو مرد با یکدیگر مقایسه می‏ شوند، دو دوست که یکی مجرد است و بر تجرد خود تاکید و تشویق دارد و هیچ مشکلی در زندگی ندارد و دیگری متاهل است و دائماً با مشکلات گریبانگیر. مشکلات وی هم همگی ناشی از زندگی متأهلی است. تحمل زنانی که هر کاری انجام می‏دهند تا دل همسر خود را بدست آورند هم مشکل نشان داده ‏می‏شود و این یعنی هر چند هم همسرانت تو را بخواهند، باز تجرد به مراتب بهتر و عالیتر است. در نهایت، مرد متاهل از دست هر دو زن خود فرار می‏کند و به آغوش دوست مجردش باز می‏گردد.

بی شک نمایش رفتارهای زناشویی هر چند به صورت ناقص، نوعی سکس پنهان تلقی می شود و در این فیلم، به کرات چنین رفتارهایی به تصویر کشیده می شوند.

نهایتاً اگر هم بپذیریم سازندگان این فیلم قصد داشتند روابط خوب خانوادگی را به نمایش بگذارند، از کارکردهای پنهان فیلم که همان عادی سازی روابط محرم و نامحرم، نمایش سکس و ... است، غفلت شده است. در ضمن اگر تمایل داریم روابط صمیمی زن و شوهر را به بهانه اینکه در متن فیلم محرم هستند نشان دهیم، چرا رفتارهای دیگرشان را نمایش ندهیم؟ آیا روابط صمیمی، تنها منحصر در روابط جنسی است؟



با نیم نگاهی به سینما، تلویزیون و رسانه‏ های ایران، شاهد افول گام به گام از اصول و ارزش ها هستیم. اگر سابقا در فیلم‏ها شاهد مهمانی مختلط بودیم، امروز به راحتی عروسی مختلط به تصویر کشیده می شود. اگر سالیان گذشته، نمایش رقص مردان و حتی پخش آهنگ‏های تند روا نبود، امروزه این نوع رفتارها را به کرات مشاهده می‏کنیم، آنقدر که دیگر برایمان عادی شده، تا آنجا که رسانه‏های جمهوری اسلامی خود نیمچه ماهواره‏هایی شده‏اند که به قول آن بنده خدا «مردم را از فارسی وان بی نیاز کرده اند!»

نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت اینکه اقدامات با دقت و منسجم جوانان انقلابی و نیروهای متدین قطعا بر روال کنونی سینما و تلویزیون تاثیرگذار است. نگاهی به اخبار چندین ماه گذشته در حوزه سینما و تلویزیون، این حقیقت را ثابت می‏کند. از توقف سریال تا ثریا تا عدم اکران فیلم گشت ارشاد در بسیاری سالن‏ها و اخیرا نیز تغییر رویه برنامه هفت. هفته قبل ما شنونده حرف هایی از هفت بودیم که سال‏ها از تریبون رسمی جمهوری اسلامی نشنیده بودیم. حرف‏هایی از جنس فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی. دیشب شاهد حضور مهمانانی با سبک و سیاق جدید بودیم و این تغییر نیست مگر حاصل استقامت و تحرک به موقع نیروهای ارزشی.

کلاس درس همراه با آموزش رقص!/عکس

برخی مدارس به دلیل برخورداری از عناوینی چون "نمونه مردمی"، "نمونه دولتی" و "مدرسه قرآنی" و برخی دیگر به خاطر نحوه آموزش و برخی هم به خاطر حضور کادر آموزشی مجرب، دارای متقاضیان خاص خود هستند که اصرار دارند فرزندانشان در این گونه مراکز آموزشی تحصیل کنند.
مشرق: هر ساله با فرارسیدن فصل تابستان، مدارس دولتی و غیر دولتی با خیل عظیم پدران و مادران برای ثبت نام فرزندانشان برای تحصیل در مدارس مختلف مواجه می شوند و در این میان، مدارسی بیشتر مورد اقبال والدین دانش آموزان هستند که از ویژگی های خاصی برخوردارند.

برخی مدارس به دلیل برخورداری از عناوینی چون "نمونه مردمی"، "نمونه دولتی" و "مدرسه قرآنی" و برخی دیگر به خاطر نحوه آموزش و برخی هم به خاطر حضور کادر آموزشی مجرب، دارای متقاضیان خاص خود هستند که اصرار دارند فرزندانشان در این گونه مراکز آموزشی تحصیل کنند.

در این میان، مدارس غیر انتفاعی که این روزها به دلیل عدم نگرش مثبت خانواده ها به این پسوند، بیشتر تحت عنوان مدارس غیر دولتی فعالیت می کنند، در رقابت تنگاتنگ با یکدیگر و حتی مدارس دولتی اقدام به تبلیغات گسترده می کنند که البته گاهی در تبلیغات خود از موضوعاتی استفاده می کنند که هیچ سنخیتی با نظام تعلیم و تربیت در نظام اسلامی ندارد.

طی چند سال گذشته بارها کارشناسان علوم تربیتی و امور مذهبی و حتی مسئولان فرهنگی نسبت به آموزش مخفیانه رقص در مهدکودک ها هشدار داده بودند که کسی این موضوع را با جدیت پیگیری نکرد و امروز این مسأله به جزء لاینفک سیستم آموزشی مدرسه ها و پیش دبستانی ها تبدیل شده است.

در روزهای اخیر در منطقه 2 تهران جزواتی تبلیغاتی برای معرفی مدارس غیر دولتی توزیع شده که یکی از مدارس ابتدایی غیر انتفاعی برای جذب دانش آموز، برگزاری کلاس های ایروبیک [ورزش همراه با رقص و موسیقی] برای دبستانی ها و پیش دبستانی ها در کنار تدریس و تحصیل را تبلیغ کرده است!

در سعادت آباد نیز بروشورهایی در سطح گسترده از سوی یک مجتمع آموزشی پسرانه – دخترانه به اصطلاح درجه یک و با مجوز اداره آموزش و پرورش منطقه 2 توزیع شده که در معرفی برنامه های آموزشی و غیر آموزشی آن برای مقاطع پیش دبستانی تا دبیرستان و هنرستان از عبارت "پارتی تایم"! استفاده شده که نشانگر برپایی محافلی ویژه غیر از جشن هایی است که به مناسبت ها و اعیاد گوناگون برگزار می شود.

با توجه به توسعه مدارس غیر انتفاعی و سرمایه گذاری جریانات انحرافی برای ورود به عرصه تعلیم و تربیت برای ترویج افکار و اعتقاداتشان، نظارت بر فعالیت های آموزشی و غیر آموزشی این مدارس برای جلوگیری از خسارات جبران ناپذیر در آینده، بیش از پیش ضروری به نظر می رسد.




 

یک نگاه/ آرایش: از «هفت قلم» تا «هفتاد قلم»

وجیهه نیکخواه در نشریه دخترانه «چارقد» نوشت:

از زمان­‌های بسیار قدیم، حتی ماقبل تاریخ، هم زن و هم مرد به ظاهر و زیبایی خود اهمیت می­‌دادند و سعی داشتند با استفاده از وسایلی خود را جذاب­‌تر و زیباتر جلوه دهند. آرایش برای اولین بار در مصر قدیم رواج یافت. آن‌ها در مراسم مذهبی خود از عطرهای خوشبو و لوازم آرایشی استفاده می­‌کردند و از حمام­‌های مخصوص برای خوشبو ساختن پوست بدن بهره می­‌بردند.

افرادی مانند «ملکه کلئوپاترا» که در سال ۶۹ قبل از میلاد متولد شده بود، از موادی طبیعی برای بالابردن زیبایی خود استفاده می­‌کرد و با استفاده از حنا و روغن گردو سعی داشت موهایش را دوچندان کند و آن­‌ها را سیاه­‌تر جلوه دهد. وی هم‌چنین برای خوشبو کردن خود، از عطرهایی با رایحه­‌های دل­‌انگیز استفاده می­‌کرد. مصریان استعداد بالایی در پیدا کردن فرمول­‌هایی برای رفع بیماری­‌های پوستی داشتند.

درمورد اقلام و صورت­‌های آرایش زنان ایران، در تاریخ منابع مستقلی در دست نیست، ولی در نوشته­‌ها و کتاب‌های دیگر و نیز از روی وسایل آرایش قدیمی که پیدا شده، می­‌توان به آرایش آنان، به‌ویژه آرایش زنان در حرم‌سراهای دربار پی برد. در این خصوص، مطالبی که در دسترس است نیز، بیش‌تر مربوط به این قشر از زنان جامعه بوده و کمتر به عموم جامعه نگریسته شده است.

با مسافرت­‌های ناصرالدین شاه به روسیه و اروپا و مشاهده­‌ی سر و وضع زنان آن‌جا، پوشش زنان دربار نیز تغییر کرد. در اروپا، از قرن نوزدهم، با ورود به دوران جدید، کم‌کم لوازم آرایشی نیز به کالاهای صنعتی تبدیل شدند و با تولید روزافزون آن‌ها، مواد طبیعی که از آن‌ها برای آرایش استفاده می­‌کردند، رو به کاهش رفت.

اولین شخصی که آرایش و پوشش زنان اروپایی را به دربار آورد، «تاج­‌السلطنه» دختر ناصرالدین شاه بود که در حدود سال ۱۹۰۰، مد اروپا را به‌کار گرفت. وی یکی از زنان روشنفکر و منتقد دولت قاجار بود. در آن زمان، دسترسی زنان به لوازم آرایشی غربی محدود بود. بعدها با توسعه­‌ی روابط تجاری ایران با اروپا و رفت‌وآمد بیش‌تر ایرانیان به کشورهای غربی، استفاده از آرایش غربی و حتی بیش‌تر از آن، در ایران رواج یافت؛ تا جایی که از مواد طبیعی، بیش‌تر برای درمان بیماری­‌های پوستی استفاده می­‌شود.

درمورد لوازم آرایش و اقلام آن، اطلاعات کمی در دسترس است. در ایران معاصر، از عبارت «هفت قلم» برای لوازم آرایش استفاده می­‌شده است. آن‌گونه که گفته می­‌شود، این عبارت برای اولین بار در کتاب «سمک عیار» آورده شده (۱) و منظور، هفت جزء لوازم آرایش بوده که زنان برای زیبایی خود از آن‌ها استفاده می­‌کرده­‌اند؛ هرچند، امروزه این عبارت برای طعنه به افرادی استفاده می­‌شود که آرایش کاملی دارند.

در نوشته­‌های قدیم، منظور از این هفت قلم، «سُرمه»، «نگار» یا حنا، «سفیداب»، «سُرخاب»، «وَسمه»، «زرک» و «خال» بوده است. در «تاریخ راوندی» نیز آرایش زنان این‏‌گونه تعریف شده است:
رنگ‏‌آمیزی‏ دست‌ها و پاها با حنا، رنگ‏‌آمیزی صورت با سرمه، وسمه (یا نیل)، سقید (یا سفیداب)، (یا سرخاب).
جالب آن‌که در ادامه‏‌ی مطلب آمده:
… و الف‏ (هزار چیز دیگر) که خاتون را زیباتر کند.

منظور از اصطلاح «هفت و نُه کردن» نیز که در دوره­‌ی معاصر رواج داشته، هفت قلم آرایش و نُه قطعه جواهر است. در زمان قاجار، تا قبل از سفرهای ناصرالدین شاه به فرنگ و آشنایی زنان دربار با نوع لباس و آرایش زنان غربی، زنان حرم‌سرا از همان لوازم طبیعی برای آرایش سر و صورت خود استفاده می­‌کردند: حنا، پودر هماتیت، سرمه و لوسیون‌هایی که در آن‌ها از خیار استفاده می­‌شد و برای سلامتی و تقویت پوست به­‌کار می­‌رفت. هم­‌چنین خالکوبی­‌هایی روی گردن، بین دو ابرو و پیشانی نیز انجام می­‌شد. (۲)

«دوستعلی معیرالممالک» از رجال قاجار در دوران فتحعلی شاه که خود، زنانِ آن دوره­‌ی اندرونی را دیده، درمورد آرایش زنان در آن زمان می‌گوید:
زن­‌ها زلف­‌ها را چین‌چین و حلقه‌حلقه نموده، با لعاب و به­دانه به پیشانی می­‌چسباندند. با وسمه یا رنگ و حنا ابروهای پهن و پیوسته می­‌کشیدند و گاه میان آن، خالی کوچک می­‌نهادند. چشم­‌ها را سرمه کشیده، چهره را سفیداب و سرخاب زیاد می­‌مالیدند… . (۳)

وی هم‌چنین درباره‌ی نحوه‌ی به‌وجود آمدن مد در جامعه می­‌نویسد:
… در آن­ وقت، مد از اندرون بیرون می­‌آمد و زن­‌های شهر، پیوسته چشم به آن‌جا داشتند، تا از آن میان چه تراوش کند و آن‌ها پیروی نمایند. (۴)

دکتر «ژرار فووریه» از اندرون شاهی به‌عنوان مرکز تفنّن­‌بازی و آرایشگری زن­‌ها یاد می­‌کند. وی در کتاب خاطرات خود، از دربار و اندرونی ناصرالدین شاه این‌گونه روایت می­‌کند که آرایشگری زنان در دربار، بیش‌تر از هر جای دیگر رواج دارد و هر زنی در بند این است که با چه آرایش و نمایشی رقبای خود را سرافکنده و دوستان خود را شاد نماید. (۵)

   «پانچو»یا گشت ارشاد، مسئله این است!

«پانچو»یا گشت ارشاد، مسئله این است!
مشکل اینجاست که معلوم نیست وقتی اینجا ایران است، این لباسها درفروشگاهها چه میکنند؟اگر این لباسها هست پس گشت ارشاد چیست؟! جالب اینجاست که گشت ارشاد درست جلوی فروشگاه پانچو فروشی است!!

به گزارش بولتن به نقل از رویداد، اگر کمی مثل یک قشر اجتماعی بدپوش یا آسان گیر افراطی در لباس پوشیدن باشی ، وقتی وارد فروشگاه های پوشاک زنانه می شوی، همه دغدغه ات این است که لباسی انتخاب کنی که هم زیبا باشد و هم گشت ارشاد گیر ندهد! اینکه زیبایی چیست معلوم است، هر لباسی که «مد» باشد زیباست. اینکه گشت ارشاد به چه گیر میدهد هم معلوم است، باز هم هر لباسی که «مد» باشد!

حالا یکی از مدهای تابستان امسال چیست، مانتوهایی با نام «پانچو»؛ یعنی مانتوهایی رنگارنگ که نه دکمه دارد و نه برش صاف و حسابی. کلا یک ورش یا هر دو ورش کوتاه است! با یک بند بسته می شود که کلا اگر بخواهی دو ساعت هم بپوشی باید دائم دست به بند باشی چون هی باز می شود و تمام حیثیتت را به باد می دهد. تازه برخی مدل های خیلی خارجی ترش آستین هم ندارد! تو این گرمای تابستان مجبوری از آستین مصنوعی استفاده کنی. زیبایی اش هم به این است که با جوراب مشکی بلند بپوشی و شلوار هم نپوشی. این تیپ این روزها خوراک گشت ارشاد هم هست.

مشکل اینجاست که معلوم نیست وقتی اینجا ایران است، این لباسها چیست. اگر این لباسها هست پس گشت ارشاد چیست؟! جالب اینجاست که گشت ارشاد درست جلوی فروشگاه پانچو فروشی است!! از در بیرون بیایی می گیرند و تذکر و تعهد و... . پس مشکل کجاست؟ چه کسی به فکر بندهای شل و وارفته پانچو هاست.

http://www.roydadnews.ir/Images/News/Smal_Pic/5-4-1391/IMAGE634762108928850670.jpg

نمیدانم تا به حال کسی به نتیجه کار گشت ارشاد فکر کرده است؟ تا به حال صحبت ها و حرف و حدیث های خانم هایی که به پست گشت ارشاد خورده اند را شنیده ای؟ اکثر آنها همه این رفتارها را به دستگاه های بالاتر ربط می دهند. اکثر آنها از چیزهایی که نباید، بدگویی می کنند. می توان از گشت ارشاد استفاده های مثمر ثمر دیگری هم کرد.

چند پیشنهاد دارم: اول اینکه گشت ارشاد به جای گرفتن خانم ها بریزد تو صدا و سیما و سینمای کشور و همه بازیگران و دست اندر کاران آن را دستگیر کند تا بعضی پوشش ها و آرایش ها را یاد مردم ندهند و بهتر این است که ابتدا طی عملیاتی بریزند دفتر آقای ضرغامی و وزیر ارشاد و ایشان را ارشاد کنند که اینها چه کارمندانی هستند که شما استخدام می کنید! چرا به تیپ و لباس بازیگران سینما توجه نمی کنید. چرا جلوی غمیش های بعضی مجریان و بازیگران خانم سیما و سینما را نمی گیرید که اینطور دلبری می کنند. خب دخترهایمان یاد می گیرند! چرا به بعضی از مجری ها و بازیگران آقای سیما و سینما تذکر نمی دهید که خود را مثل خانم ها پیرایش و آرایش نکنند. خب پسرهایمان یاد می گیرند!

یک راه هم این است که بریزند وزارت بازرگانی، وزیر و دست اندر کاران آن را ارشاد کنند که این چه مدها و طرح هایی است که روانه تولیدی ها می شود و از آنها بیرون می آید! این همه طراح مد و لباس اسلامی که بیکار هستند و کارشان فروش نمی رود پس چیست. مگر نه اینکه امسال سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی است؟ مگر کم طراح مد و لباس اسلامی-ایرانی داریم؟ پس این همه طرح و مد غربی چیست و از کجا می آید که البته همه را به اسم ترک بودن به خورد مشتری می دهند. شهدای ما جان دادند که ما پانچو تنمان کنیم؟ به چه قیمتی؟ می دانید یکی از تبعات این مد و لباس های غربی افزایش طلاق و از هم پاشیدن خانواده هاست؟ اگر خیلی از مسائل ریشه یابی شوند می بینیم چه چیزها به چه چیزهای دیگر که ربط ندارد!!

البته یک راه دیگر هم هست که گشت ارشاد بریزد توی مغازه های پانچو فروشی و همه آنها را دستگیر کند تا نتواند تن هیچ بانویی برود. شاید این از بقیه بیشتر جواب بدهد!