صف مشترک تل آویو، ریاض، اربیل
جمعه 23 تیر 1391 ساعت 22:02
از نظر محافل استراتژیک اسرائیل سه موقعیت قابل جایگزین در سطح منطقه و در محدوده ای که انقلاب های اسلامی ملت های عرب به وقوع پیوسته است وجود دارد؛ «پان وهابیسم»، «پان کردیسم» و «پان آفریکانیسم».
سقوط رژیم صدام حسین و روی کار آمدن متحدین ایران در عراق، سقوط رژیم حسنی مبارک و روی کار آمدن اسلام گراها در مصر و خیزش های تونس، یمن، بحرین، لیبی و... که جنبه های ضد صهیونیستی آنان انکارپذیر نیست، موقعیت رژیم غاصب اسرائیل را به خطر انداخته است. تحولات مصر مرزهای جنوبی و جنوب غربی این رژیم را کاملا ناامن کرده است اتفاقات پی در پی در صحرای سینا و بخصوص چندین عملیات در منطقه ایلات در نزدیکی مرزهای این رژیم با مصر و اردن نیز موقعیت امنیتی اسرائیل را بشدت متزلزل کرد این در حالی است که تل آویو نمی تواند از نتایج آنچه در اردن می گذرد و هر روز ممکن است بساط رژیم پادشاهی اردن را برچیند، اطمینان خاطر داشته باشد.
فروپاشی رژیم مبارک در واقع فروپاشی مهمترین رکن امنیت منطقه ای اسرائیل بود چرا که مصر در طول حدود 30 سال گذشته تاثیر عمده ای در بقاء این رژیم داشت. می توان با قاطعیت گفت که اگر فضای حاکم بر مناسبات قاهره- تل آویو شرایط امروز بود یا جنگ های 33 روزه و 22 روزه به وقوع نمی پیوست و یا دامنه مقابله با تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی بسیار گسترش و شدت پیدا می کرد و امکانی برای ادامه حیات اسرائیل
فروپاشی رژیم صدام حسین و جایگزین شدن متحدین ایران در حاکمیت این کشور، جبهه ضد صهیونیستی را منسجم تر و کارآمدتر کرده است. عراق جغرافیای سوریه، لبنان و فلسطین را به جغرافیای ایران وصل کرده و امکان تحرک این مجموعه را عملی تر کرده است. اتحاد عراق و ایران از یک طرف اقدامات ضد صهیونیستی را تسریع و تسهیل می کند و از طرف دیگر اقدامات صهیونیستی- غربی علیه این جبهه را خنثی می نماید.
در این میان سرنوشت آنچه علیه سوریه طراحی و به اجرا گذاشته شد، برای اثبات این نظریه بسیار حائز اهمیت است. طی 16 ماه گذشته همه ظرفیت بین المللی و منطقه ای پای کارآمد تا نظام سیاسی سوریه را متلاشی کند در این ماجرا آمریکایی ها از حداکثر ظرفیت فشار استفاده کردند تا بشار اسد را از قدرت ساقط کنند اما این کار امکانپذیر نشد و هیچ تردیدی نیست که یکی از عوامل مهم آن کمک عراق به دولت بشار اسد بود اگر دولت عراق که بعد از ترکیه طولانی ترین مرز را با سوریه دارد و بخصوص به استان حساس «حمص» وصل است با آنچه آمریکایی ها به دروغ نام آن را «جامعه جهانی» گذاشته اند، همکاری و مرز استانهای خود را برای عبور تروریزم باز می کرد کار حکومت سوریه بسیار سخت می شد و شاید شدت فشارهای تروریستی کنترل سوریه را از دست ارتش و دولت این کشور خارج می کرد.
عدم همراهی دولت عراق با برنامه ضد سوری آمریکا و اعمال کنترل بر مرزهای خود عملا در زنجیره تروریزم مرزی خلل ایجاد کرد و پس از آن اردن هم به کنترل مرزهای خود با سوریه روی آورد. با این وصف اینک اسرائیل به تجربه دریافته است که همگرا شدن دولت عراق و ایران موقعیت طرح های غربی، عربی و صهیونیستی را به مخاطره جدی انداخته است و به میزانی که معلوم شود عملی
رژیم صهیونیستی در تکاپو برای جبران این محدودیت ها، درصدد است موقعیت های جدیدی به دست آورد. با بررسی مجموعه رفتارها و رفت وآمدها می توانیم بگوئیم از نظر محافل استراتژیک اسرائیل سه موقعیت قابل جایگزین در سطح منطقه و در محدوده ای که انقلاب های اسلامی ملت های عرب به وقوع پیوسته است وجود دارد؛ «پان وهابیسم»، «پان کردیسم» و «پان آفریکانیسم»، پان وهابیسم که با القاعده رابطه پدر و فرزندی دارد در منطقه شبه جزیره عربستان و هر کشور اسلامی که اهل سنت آن از «جامع المدینه» تبعیت مذهبی دارند، می تواند مناقشه مذهبی را برانگیزد و جبهه مقاومت که ترکیبی از سنیان و شیعیان است را تحت تاثیر قرار دهد. از منظر صهیونیست ها پان وهابیسم دارای یک ظرفیت مناسب است و به زعم صهیونیست ها می تواند با یک پیوست اطلاعاتی- امنیتی چالش بزرگی را فراروی جبهه مقاومت بگشاید.
کما اینکه پان وهابیسم طی حدود 4 ماه گذشته محور اقدامات خشن و تروریستی علیه مردم و نظام سوریه بوده و آمارها و ارزیابی ها بیانگر آن است که در 4 ماه گذشته حداقل 80 درصد عملیات های تروریستی توسط وهابیون (القاعده) صورت گرفته و سهم گروه هایی که تحت عنوان «ارتش آزاد» و... فعالیت می کنند، حدود 20 درصد می باشد. در عراق و پاکستان نیز ترورها توسط وهابیون و شاخه امنیتی آن (القاعده) صورت می گیرد. برخی از این وهابیون تروریست که در سوریه دستگیر شده اند به ارتباط با رژیم صهیونیستی اعتراف کرده اند و اسنادی که توسط دستگاههای اطلاعاتی لیبیایی منتشر شده نیز از ارتباط عوامل وهابی لیبی (مجالس العسکریه و...) با رژیم صهیونیستی حکایت می کند.
یکی دیگر از نقطه امیدهای صهیونیست ها، «پان کردیسم» است. ارتباط اسرائیل و بعضی از رهبران کردها به زمان شکل گیری رژیم نامشروع
با شروع انقلاب های اسلامی منطقه، رؤسای حزب دمکرات کردستان عراق گمان کردند که با اعمال فشار بر دولت بغداد می توانند امتیازات خاصی بدست آورده و احیاناً می توانند جدایی کردستان عراق را محقق نمایند. رژیم صهیونیستی که از آغاز اشغال عراق در قالب شرکت های خصوصی اقتصادی در شمال این کشور حضوری اطلاعاتی داشت، با نزدیک شدن به دولت اقلیم سعی کرد که سران کرد را درباره ایده «کردستان بزرگ» و « دولت مستقل کرد» تحریک نمایند. این مسئله در ماه های گذشته به چالش عمده دولت عراق و دولت اقلیم تبدیل شده است.
هدف عمده آلترناتیو «پان کردیسم» تضعیف همزمان دولت های عراق، سوریه، ایران و ترکیه است که طی ماه های پس از آغاز خیزش اسلام گرایی در منطقه عمدتا به سمت عراق و سوریه کشیده شده است البته درباره سوریه این سیاست چندان موفقیتی دربر نداشت و از این رو «حسکه» طی 16ماه گذشته یکی از استانهای آرام سوریه بود. برخلاف رویکرد «پان وهابیسم» که ماموریتش دامن زدن به مناقشات مذهبی است، رویکرد «پان کردیسم» عمدتا به عنوان اهرم فشار بر دولت های عراق و سوریه عمل کرده و کاستن از قدرت دولت های مرکزی را هدف قرار داده است.
یکی دیگر از امیدهای رژیم صهیونیستی برای عبور از شرایط بحرانی فعلی «پان آفریکانیسم» است. پان آفریکانیسم گاهی در برابر پان عربیسم و گاهی در برابر
پان آفریکانیسم بدون آنکه هویت دینی داشته باشد در واقع مسیحی بنیاد و به بیان دیگر، غرب بنیاد است.
رژیم صهیونیستی در طول 60 سال گذشته به جمعیت های مسیحی در کشورهای با اکثریت مسلمان- از شرق میانه تا غرب میانه آفریقا- به چشم یک فرصت مهم نگاه کرده است. در این میان از این حرکت در آن دسته از کشورهای مسلمان آفریقایی که نسبت به آرمان فلسطین حساسیت بیشتری داشته اند، استفاده شده و این دولت ها رابا چالش مواجه گردانیده است. درگیری های 6 استان جنوب سودان با دولت مرکزی سودان و درگیری های سه استان غربی دارفور سودان با همین مبنا دنبال شده است.
وقتی رهبر سودان جنوبی اولین سفر خود پس از تجزیه جنوب را به تل آویو انجام داد کمترین تردیدی باقی نگذاشت که سلسله جنبان این حرکت پان آفریکانیسم، اسرائیلی ها بوده اند. پان آفریکانیسم فقط به حکومت ها و دولت ها چشم ندوخته بلکه از آنجا که کمربند- از میانه شرقی تا میانه غربی- آفریقا روی نفت و گاز و سایر ذخایر استراتژیک قرار دارد، سیطره اقتصادی بر آفریقا یکی از راهبردهای اساسی پان آفریکانیسم با محوریت رژیم صهیونیستی است.
در یک کلام رژیم صهیونیستی امروز تلاش می کند تا محور جدیدی که هویت امنیتی دارد و بر توسعه شکاف های میان کشورها تاکید می کند را جایگزین محور سنتی نماید و در این میان رژیم عربستان در نقطه میانی آن قرار دارد، رژیم سعودی به غیر از آنکه از طریق وهابیت (و القاعده) خود نقش عمده ای در تعمیق شکاف ها در مجامع اسلامی دارد، پشتیبانی کننده مالی و تسلیحاتی نیروهای شورشی و طغیانگر در کشورهای آفریقایی هم هست و تلاش می کند تا با استفاده از پول مناطق کردی را هم تحت تاثیر قرار دهد.
اما البته خیزش اسلامی- مردمی منطقه پرقدرت تر از آن است که اجازه شکل گیری به این چرخه جدید بدهد کما اینکه تظاهرات ضد سعودی این روزهای مردم عربستان و عقب نشینی مسعود بارزانی از مواضع قبلی و عقب نشینی اخیر نیروهای جنوب سودان نشان می دهد راه برای بازسازی اسرائیل بسته است.


نصب تابلوهایی بزرگ از نقشه فلسطین و اراضی اشغال شده به دست صهیونیستها در ایستگاه های قطار نیویورک، به موضوعی جنجالی در آمریکا تبدیل شده است.
ارسال به دوستان
شعار وبلاگ: خدایا به ما پول بده و به مسئولین ما عقل !!!