ردپای آسیب در دبیرستانهای دخترانه
چند تن از مشاوران دبیرستانهای دخترانه در تهران و شهرستانهای استان درباره برخی از این مشکلات با خبرنگار قانون به گفتوگو نشستهاند که بنا به خواستشان نامی ازآنها در این گزارش نیامده است.
یکی از مشاوران مداس متوسطه منطقه 11 تهران نیز مشکلات دختران در مدارس را چند دسته میکند. او ضمن تایید اظهارات همکاران خود به یکی از مشکلات اصلی دختران اشاره کرده و میگوید: «برخی از دانشآموزان دختر در مقطع متوسطه با مشکل رشته تحصیلی مواجه هستند. به طور مثال علاقه به رشتههای تئاتر و سینما در میان دختران زیاد شده، اما در این زمینه مدارس دولتی وجود ندارد و اکثر خانوادهها نیز با ادامه تحصیل فرزندان خود در این رشتهها مخالفت میکنند. این مسئله موجب میشود که گروه قابلتوجهی از دختران به خاطر نبود رشته دلخواه و موردعلاقه خود در نزدیکی محل سکونت و یا مخالفت خانواده با آن رشته، در رشتههایی تحصیل کنند که هیچ علاقهای به آن ندارند و از هر فرصتی برای ابراز ناراحتی خود از این مسئله استفاده کنند.»
اخراج موقت به خاطر ابرو برداشتن
او درباره اینکه آیا این مسائل ابتدا به دانشآموز تذکر داده میشود، میگوید: «زمان ثبتنام ،دختران قوانین انضباطی مدارس را مطالعه و با امضا زدن، متعهد به رعایت آن میشوند. ابرو برداشتن از تخلفات انضباطی است که بیشتر در مهرماه، اواخر اسفند و اوایل فروردین رخ میدهد و دانشآموزان به خاطر این بیتوجهی چند روز از مدرسه اخراج و یا مقابل دفتر مدیر یا ناظم میایستند. دانشآموزان کاملا آگاهانه و با علم به نتیجه این کار را انجام میدهند و کمتر رخ داده که کسی ابرو برداشته و دیگر آن را تکرار نکند. برخی از آنها از هدبند استفاده کرده و آن را تا نزدیک ابرو پایین میآورند تا کسی متوجه نشود، اما به خطر غیر معمول بودن اینگونه استفاده از هدبند، جلب توجه کرده و در نهایت منجر به برخورد میشود.»
یکی از این مشاوران از نقش تلفن همراه در افزایش آسیبهای دختران محصل سخن گفته و معتقد است که بخش عمدهای از دانشآموزان بدون اطلاع والدین از موبایل استفاده میکنند. او به مشکلاتی اشاره میکند که امروز گریبانگیر دختران محصل شده است، از باج گیری پسران از دختران به خاطر تهیه تصاویر تا پیامکهایی که دختر و پسر از به زبان آوردن آن شرم داشته، اما از طریق پیام کوتاه خصوصیترین حرفها را به یکدیگر میزنند.»
این مشاور با بیان اتفاقی که برای یکی از دانشآموزانش رخ داده می پردازد و می گوید: «بار پنجم بود که با موبایل به مدرسه آمد. میدانست که اگر کسی گوشی را در دست او ببینند و مدیر مطلع شود، دیگر در مدرسه جایی ندارد و اخراج میشود. سر کلاس و هنگامی که معلم در حال قدم زدن در کلاس بود گوشی را در دست او دید و آن را از او گرفت. معلم میخواست طبق قانون، موبایل را به مدیر دبیرستان بدهد، اما دختر التماس میکرد که اگر مدیر بفهمد او را اخراج میکند، زمانی که گریهزاری و التماس افاقه نکرد، حرف آخرش را زد: «مدیر بفهمه دیگه من را در مدرسه نمیبینید.» مدیر فهمید و او رفت، رفت تا دیگر نیاید. دو روزی در لواسان بود، به دور از چشم خانواده؛ لحظههایی که تلخ بود و آیندهای تلختر را برای او ترسیم کرد...»
این مشاوران استعمال دخانیات توسط دختران دانشآموز در مدارس را تایید اما آن را مشهود و علنی و حتی فراگیر نمیدانند ولی این هشدار را میدهند که دانشآموزانی که والدین معتاد دارند و از نزدیک نحوه مصرف مواد توسط پدر یا مادر خود را شاهد هستند، احتمال اینکه به سمت آن بروند، وجود دارد.
آنها در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان آسیبهای متوجه دختران دبیرستانی را کم کرد متفقالقول میگویند باید برای دانشآموزان شنونده خوبی بود و احساس اعتماد در آنها بوجود آورد تا بتوانند حرفهای خود را به راحتی بیان کنند. در آن صورت میتوان به خوبی به آنها کمک و آنها را از پیامد کارهایشان آگاه کرد. این امر موجب میشود که کمتر ریسک کنند.
این مشاوران همچنین بر فرهنگسازی میان دانشآموزان و خانوادهای آنان تاکید میکنند و معتقدند باید کاری کرد که انگیزه در بین خود دانشآموز بوجود بیاید تا دیگر این کار را انجام ندهد. پیشنهاد میدهند به جای اینکه تنها سخنران مذهبی به مدارس آورده شود و آنها تنها به این موضوع اکتفا کنند که بدحجابی حرام بوده و گناه دارد و با بدحجابی چه عذابی در انتظار دختران است، جلسات مستمری توسط سخنران مجرب که نفوذ کلام داشته باشد برگزار تا دانشآموزان به این باور درونی برسند که چرا باید از برخی آسیبها دوری کنند.
مشاوران نسبت به کمرنگ شدن نقش پدر در خانوادهها و تربیت فرزندان هشدار میدهند و معتقدند اگر پدر بتواند نقش حمایتی و قوی برای دختران داشته و این احساس را در دختران بوجود بیاورند که همواره از آنان پشتیبانی کرده و مراقب آنها هستند، بسیاری از مشکلات دختران حل خواهد شد، اما متاسفانه مادران به خاطر محکوم نشدن از سوی همسران خود در مورد تربیت فرزندان، مسائل را به آنها بازگو نمیکنند، به عبارتی پدران از مسائل مرتبط با فرزندان خود بیاطلاع هستند و تنها زمانی خبردار میشوند که اتفاقات ناگواری برای فرزندانشان رخ داده باشد.
نتیجه بکار گرفتن سلایق شخصی و برخوردهای بدون پشتوانه پژوهشی و علمی نتیجهای جز وخامت اوضاع نداشته است از این رو مسئولان، دست اندرکاران و اساتید حوزههای روانشناسی و جامعهشناسی هریک به نوبه خود مسئولاند و باید با عزم ملی و کار علمی، گامی در جهت سلامت بیشتر فضای مدارس برداشته و با ارائه اطلاعات و آگاهی لازم به دانشآموزان، در جهت رشد جامعه سالم حرکت کنند.
شعار وبلاگ: خدایا به ما پول بده و به مسئولین ما عقل !!!