مخاطب"من مادر هستم" کیست؟

قصد من دفاع از این فیلم یا مخالفت با آن نیست. همانگونه که گفتم نکات مثبت و منفی قابل توجهی در این فیلم که هدف آن اصلاح جامعه است، مشاهده می‌شود که جای نقد و بررسی دارد. بحث من اما «مخاطب» این فیلم است.
به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، امیرحسین فقیهی در آخرین پست وبلاگ دل نوشته‌ها آورده است:
فیلم من مادر هستم، ساخته فریدون جیرانی که اخیرا سر و صدای زیادی در محافل غیرسینمایی(!) به راه انداخته، مانند هر فیلم دیگری نکات مثبت و منفی قابل توجهی دارد. مواردی که هر کدام می‌تواند ارزش یا ضدارزش را ترویج دهد و سمبل و نمادی باشد برای همین سینمای انقلاب اسلامی که موافق و مخالف، آرزوی دستیابی به آن را دارند.

فیلم من مادر هستم از نظر فرم، فیلم‌نامه، طراحی صحنه، کستینگ، بازی‌ها و کارگردانی جزو فیلم‌های مطلوب اخیر سینما قرار می‌گیرد. فیلم کشش نسبی خود را دارد و بیننده را تا آخر با خود همراه می‌کند.



از فرم فیلم که بگذریم، محتوای فیلم قابل تامل است. محتوایی که به زعم مخالفان، عادی جلوه دادن برخی محرمات و در نهایت تنه‌ای به بحث قصاص را در پی دارد. اما موافقانی که غالبا سینمایی هستند و غالبا فقط فرم را می‌ بینند، به حسب این که فیلم از تکنیک و فرم خوبی برخوردار است، از آن دفاع می‌کنند!

فیلم من مادر هستم به طرح موضوع پرداخته، اما آن‌چنان که باید، راه حلی ارائه نداده است. متاسفانه در این فیلم هم شاهدیم که ورود اسلام و قرآن و روحانی به عنوان پیام‌آور اسلام در قسمت‌های تلخ و سیاه اتفاق می‌افتد که اصلا برای بیننده خوشایند نیست. همچنین دادگاه فیلم، دادگاه منفعل و ناقصی است که وجود آن را احساس نمی‌کنیم. حتی تصویری که از قاضی ارائه می‌شود، در قاب دوربین نامفهوم است. در مورد حکم قصاص هم باید همه‌ی جوانب گفته می‌شد تا بیننده خودش نتیجه‌گیری کند، نه این که فیلم به جای مخاطب فکر کرده و فقط حس را منتقل کند.


بحث من البته دفاع از این فیلم یا مخالفت با آن نیست. همانگونه که گفتم نکات مثبت و منفی قابل توجهی در این فیلم که هدف آن اصلاح جامعه است، مشاهده می‌شود که جای نقد و بررسی دارد. بحث من اما «مخاطب» این فیلم است.


خانواده‌ای با این درجه فساد که در فیلم نشان داده شده، به ظاهر یک خانواده ایرانی (و اتفاقا مسلمان) است که در همین کشور زندگی می‌کند. خانواده‌ای متمول که عادت‌های آنان، مخالف عادت‌های جامعه است. اعضای این خانواده و مجموعه شخصیت‌هایی که در این فیلم نشان داده شده، رفتار و عادت‌هایی دارند که جدای از مخالف شرع بودنشان، به هیچ وجه مساله مملکت ما نیست و مردم ما به آن دچار نیستند.



مگر چند درصد مردم کشورمان اینگونه‌اند که فیلم‌ساز مساله‌اش به تصویر کشیدن عواقب این رفتارها باشد؟ آیا جز این است که فقط برخی از مخاطبین بالای شهر نشین فضای این خانواده را درک کنند؟

بحث اینجاست که اگر در دادگاه‌های ایران فقط یک نمونه از چنین جرایم و پرونده‌هایی وجود داشته باشد، فیلم‌ساز به سراغ همان یک نمونه رفته و مساله‌اش می‌شود به تصویر کشیدن معضلی که در مقیاس با دیگر معضلات جامعه بسیار اندک رخ می‌دهد.


تا زمانی که فیلم سازان، نویسندگان و دست اندرکاران سینمای ما، جامعه شناسان خوبی نباشند و درد و مشکلات اصلی مردم کشورمان را نفهمند، فیلم‌هایشان با همین مخاطبین خاص و اندک روبرو خواهد بود. این‌روزها کسانی دم از تضعیف سینمای ایران و نبود فیلم‌های خوب می‌‌زنند که خودشان عضوی از سینمایی هستند که می‌توانستند برای بهتر شدنش قدمی بردارند. مگر فیلم‌های روی پرده را جز همین افراد می‌سازند؟

سینماهای کشور یکسال است ورشکسته شده اند

سینماهای کشور یکسال است ورشکسته شده اند
الآن یک سال است که سینماها ورشکسته شده‌اند، ولی این ریزش مخاطب اتفاقی نیست که طی این دو سال رخ داده باشد
تاريخ انتشار: شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۵۳
سینماهای کشور یکسال است ورشکسته شده اند
سیدهادی منبتی گفت: سینماهای کشور یکسال است ورشکسته شده اند، ولی این ریزش مخاطب اتفاقی

به گزارش پانا، در این بخش از برنامه «هفت»، علیرضا سجادپور معاونت فعالیت‌های سینمایی و سمعی و بصری سازمان سینمایی، هادی منبتی و محمدرضا صابری درباره تعطیلی سینماها در آینده ای نزدیک با یکدیگر گفتگو کردند.

محمدرضا صابری در ابتدای این نشست درباره بیانیه انجمن سینماداران گفت: وضع سینمای ما بد و نابسامان است و ما از لحاظ ریزش مخاطب در بدترین شرایط قرار داریم. البته چند سالی است که سینمادارها با این مشکل دست به گریبان هستند اما، امسال بدترین شرایط ریزش مخاطب را تجربه می کنیم تا حدی که سینماها حتی نمی‌توانند چراغ‌هایشان را روشن نگه دارند و اگر دولت و مسئولان فکری به حال این وضعیت نکنند به زودی چراغ سالن‌های سینما خاموش می‌شود.

صابری در ادامه درباره زمان آغاز اوضاع بد سینماهای کشور افزود: در چندین سال گذشته توجه به تولید بیشتر از نمایش بوده است که این امر کمک شایانی را به اوضاع سینما کرده است، با آمدن شمقدری و سجادپور قرار شد تغییراتی ایجاد شود. البته سجادپور در اولین دیداری که بعد از شروع کارشان با ما داشتند به ما امیدواری دادند و گفتند تا الان 90 درصد بودجه وزارت ارشاد صرف بخش تولید می‌شد، ولی ما می‌خواهیم معادله را به هم بزنیم و این بودجه را به طور یکسان صرف تولید و نمایش کنیم. ما خیلی نسبت به این حرف‌ها امیدوار شدیم ولی در عمل هیچ گونه حمایتی از مسئولان ندیدیم.

سینماهای کشور یکسال است ورشکسته شده

در بخش دیگری از این نشست هادی منبتی مدیر عامل موسسه تصویر شهر گفت: الآن یک سال است که سینماها ورشکسته شده‌اند، ولی این ریزش مخاطب اتفاقی نیست که طی این دو سال رخ داده باشد. اگر برآوردی داشته باشید، باید گفت 10 سالی است که این ریزش مخاطب از شیب بالایی برخوردار است، ولی در سال 91 این شیب خیلی تند و شدیدتر شده است. به حدی که گزارش‌های هشت ماهه ما افت یک سوم درصدی نسبت به سال قبل را نشان می‌دهند. یعنی سی درصد کاهش مخاطب و این منجر به ورشکستگی سالن‎‌ها شده است.

تنها 320 سینما در داخل کشور فعالیت می کنند

صابری نیز خاطر نشان کرد: ما در سال‌های گذشته با 30 میلیون جمعیت 530 سالن سینما داشتیم و حالا با جمعیتی بالغ بر70 میلیون فقط 320 سالن داریم «البته باید از آقای قالیباف تشکر کرد که طی چند سال گذشته برای ساختن سالن‌های تازه همت کردند، ولی خیلی از این سالن‌ها معمولا سالن‌های بزرگی بودند که حالا به چند سالن تقسیم شده‌اند. اما شما تصور کنید که ما اصلا دو الی سه هزار سالن سینما باشیم ولی با کدام فیلم؟ وقتی فیلم خوب نداشته باشیم این سالن‌ها به چه دردی می‌خورد. یک زمانی تهیه کننده ها و تولیدکنندگان می گفتند علت ریزش مخاطب عدم وجود سالن سینما است، ولی در همین وضعیت فیلمی مثل فیلم «اخراجی ها» 9 میلیارد فروش کرد. ما فیلم خوب نداریم وگرنه من به عنوان سرمایه گذار وقتی ببینم سالن های سینما با رونق روبرو هستند، معلوم است که برای ساخت سالن ترغیب می‌شوم.

وی یادآور شد: طی این چند سال جز شهرداری در بخش خصوصی چه علاقه‌ای برای ساخت سالن سینما وجود داشته است. با این شرایط چطور می‌توان انتظار داشت که بخش خصوصی در این زمینه سرمایه گذاری کند. چرا در سال 57 ما 520 سالن سینما داشتیم، ولی حالا 320 سالن به نظر من علت اصلی نبود فیلم خوب است.

سینماهای ما تنها می تواند 30 تا 40 فیلم را در سال اکران کند

در ادامه سیدهادی منبتی تصریح کرد: سینما اصولا به سه حوزه تولید، پخش و نمایش تقسیم می‌شود. در طی سه دهه گذشته توجه ویژه‌ای به بخش تولید در سینما شده است. در حوزه پخش هم بخش خصوصی کار خودش را کرده، ولی در بخش نمایش و سالن‌های سینما هیچ توجهی به وضعیت سینماها نشده است. چون قسمت نمایش یک بخش چرخه اصلی سینما است. الان سالانه 80 الی 85 فیلم سینمایی ساخته می‌شود، اما سینماهای ما با وضعیت فعلی تنها پاسخگوی 30 الی 40 فیلم هستند، یعنی عملا 40 فیلم رنگ پرده را به خود نمی‌بینند. من چند وقت پیش شنیدم شمقدری گفته است می خواهیم ظرفیت تولید را به سالی 200 الی 300 فیلم برسانیم. اما اجازه بدهید من بگویم این کار هیچ افتخاری ندارد. چون این سه بخش باید با هم پیش برود.

بیانیه انجمن سینمادارها بیشتر نهادهای غیرسینمایی را خطاب قرار می دهد

بر اساس این گزارش در ادامه این برنامه علیرضا سجادپور با اشاره به سخنان منبتی و صابری گفت: بیانیه ای که انجمن سینماداران صادر کرد و بسیار هم خبری شد، بیشتر از این که مخاطبش مسئولان سینمایی باشند برخی از نهادهای غیرسینمایی را مخاطب قرار داده‌اند.

وی خاطر نشان کرد: اصولا مشکل اکران در کشور ما مشکلی دیرپا است. تا سال های 74 و 75 میزان فروش بلیت در کشور ما بسیار بالا بود، ولی در دولت اصلاحات فروش بلیت آنچنان سقوطی داشت که در اوایل دهه هشتاد میزان فروش بلیط به 9 میلیون رسیده بود. اصلا کلمه بحران در سال های 80 – 81 در رسانه ها مطرح شد. بعد از آن با تغییر و تحولی که در حوزه مدیریت سینما صورت گرفت این روند اندکی بهبود یافت تا این که در سال 90 ما توانستیم به بالاترین میزان فروش بلیط برسیم.

فروش بالای کلاه قرمزی هنر مدیران نیست

مدیر عامل موسسه تصویر شهر ادامه داد: این که شما می‌گویید در سال 90 به بالاترین میزان فروش دست یافتیم درست نیست چون برای ما تعداد مخاطب مهم است نه مبلغ فروش. طی سال 90 بخشی از میزان فروش به خاطر افزایش قیمت بلیت بود که الان همین مساله هم یکی از دلایل ریزش مخاطب است. سال 90 ما در سه نوبت افزایش قیمت بلیت داشتیم، بهرحال شما این افزایش قیمت بلیت را به حساب بالا رفتن میزان فروش نگذارید. چون اگر یک جایی افزایش نسبی می‌بینید دلیلی بر مدیریت صحیح نیست. فیلمی مثل «کلاه قرمزی» مورد پسند مخاطب قرار گرفته است و با او ارتباط برقرار کرده است، اما فیلم های دیگر چطور؟ فیلم‌هایی مثل «کلاه قرمزی» استثناء هستند و باعث می‌شود یک مقداری شاخص بالا برود ولی این روند در ده سال گذشته افت بسیار بالایی داشته است.

صابری نیز اظهار کرد: ما در سال 89، حدود 11 میلیون و 500 هزار نفر مخاطب داشتیم که در سال 90 به 16میلیون رسید و از این لحاظ سجادپور درست می گوید. میزان فروش افزایش داشت، چون فیلم‌های خوبی اکران شد. ما هر زمانی که فیلم خوب اکران کرده‌ایم، شاهد بودیم که مخاطب استقبال کرده است. ما بعد از هدفمند کردن یارانه‌ها خدمت سجادپور رسیدیم و از او پرسیدم که چه تدابیری در این خصوص اندیشیده‌اید؟ چون در حال حاضر 300 درصد هزینه‌های سالن‌های سینما افزایش یافته است که این رقم در پردیس‌های سینمایی بیشتر هم هست. به ما قول مساعد دادند و گفتند در خصوص قبوض برق، آب، تلفن و گاز رقمی را به ما اعلام کنید تا ما آن را پرداخت کنیم. فعلا این تنها کاری است که می‌توانیم بکنیم ولی به زودی مصوبه‌ای خواهیم داشت که 15 درصد از ظرفیت سالن‌های شما را بخریم. مثل کاری که ارشاد در حوزه کتاب انجام می‌دهد. که البته این اتفاق نیفتاد.

افزایش مخاطب سینما در ابتدای سال 90 تصادفی بود

سجادپور درباره اعطاء نکردن یارانه ها به سینمادارها گفت: برخی آمار دوستان درست نیست. سال گذشته ما اصلا افزایش بلیت نداشتیم. ما هنوز با آمار فروش بلیت در دهه 70 فاصله داریم ولی نمی‌دانم چرا اتفاقی را که در سال 90 افتاد تصادفی فرض می‌کنند. حتما یک برنامه‌ریزی صورت گرفته که در سال 90 این افزایش فروش رخ‌داده است. اما در خصوص یارانه‌ها باید بگویم که ما طی سال گذشته و امسال با دو اتفاق اقتصادی روبرو بودیم. یکی هدفمند کردن یارانه‌ها که میزان قیمت سوخت را برای سالن‌های سینما بسیار بالا برد و دیگری بحث اقتصاد مقاومتی. مهم این است که مردم ما تصمیم گرفته‎اند از این مرحله سخت بگذرند و با اقتصاد مقاومتی عزت و شرف خود را حفظ کنند. ولی در بحث هدفمندی یارانه با دوستان صحبتی کردیم و رقم دقیقی از آن‌ها گرفتیم که پرداخت شود، اما با اقتصاد مقاومتی روبرو شدیم.

وی تصریح کرد: در بحث یارانه‌ها همچنان آن اعتبار وجود دارد. 35 درصد آن پرداخت شده، ولی 65 درصد باقیمانده نیز تقدیم می‌شود. من در صدد نفی مشکل نیستم. اتفاقا مشکل به صورت خیلی جدی وجود دارد اما به خاطر داشته باشید که ما در نوروز امسال شروع خوبی در اکران داشتیم، اما ناگهان در روز چهارم ما شاهد یک سکته در فروش بودیم و بعضی از عوامل این سکته حتی با شما گف و تگو می‌کنند. این سکته موجب شد برنامه‌های اکران ما آسیب ببیند.

تنها 13 درصد صندلی های پردیس های سینمایی مخاطب دارد

مدیر عامل موسسه تصویر شهر در ادامه با اشاره به سخنان سجادپور افزود: من به نظر سجادپور احترام می‌گذارم اما باید بگویم در 20 سالن موسسه تصویر شهر که معمولا بهترین سالن‌های کشور هستند در این هشت ماهه ضریب اشغال صندلی‌ها 13 درصد بوده است. شما حساب کنید، پردیس سینمایی ملت ماهیانه چیزی حدود 120 میلیون دستمزد و هزینه نگهداری باید پرداخت کنند. یعنی من باید ماهیانه 300 میلیون فروش داشته باشم که مبلغ 130 میلیون تومان را به پخش کننده بدهم و مبلغی هم برای مالیات و ارزش افزوده بپردازم و باقی آن را برای نگهداری پردیس خرج کنم. یعنی اگر هیچ سودی را متصور نباشیم و بگوییم در این شرایط همین که مجموعه را سر پا نگه داریم کافی است، باید ماهی 300 میلیون درآمد داشته باشیم. ماهی 300 میلیون برای پردیس سینمایی ملت یک رویا است.

دولت باید به کمک سینمادارها بیاید/ سینماهای خصوصی 7 درصدمخاطب دارد

صابری نیز یادآور شد: سالن‌های شهرداری جزو بهترین سالن‌های کشور هستند. برخی از سالن‌های خصوصی که سه یا چهار دهه قدمت دارند ضریب اشغال صندلی‌شان چیزی بین سه الی هفت درصد است. الان خواهش ما از دست اندرکاران این است که عوارض شهرداری و مالیات بر ارزش افزوده را از ما نگیرند. در همه جای دنیا از سالن‌های سینما حمایت می‌شود. ما سفری به پاریس داشتیم و آنجا سینمادارن می‌گفتند که دولت 80 درصد هزینه‌های ما را می‌دهد. ما خواهش می‌کنیم به ما کمک کنند چون در غیر این صورت به زودی چراغ‌های سالن‌های سینما خاموش می‌شود.

صابری در ادامه با اشاره به کمک 100 میلیونی دولت به سینما دارها گفت: سیاست ما بر این قرار گرفته که در وهله اول این پول به بخش خصوصی صنف سینماداران پرداخته شود و در ادامه به دیگر سینماها کمک کنیم.

منبتی نیز با اشاره به این مطلب که سالن های سینمای شهرداری خصوصی اداره می شود، گفت: سالن‌های ما را فقط شهرداری ساخته است و بابت اداره آن هیچ هزینه‌ای نمی‌پردازد. شهرداری به ما گفته یا خرج خودتان را دربیاورید یا سالن را واگذار کنید. ما تمام تلاش‌مان را کردیم که بتوانیم پردیس‌ها را سر پا نگه داریم.

15 درصد بلیط سینماهای خصوصی به عنوان یارانه به مخاطبین داده می‌شود

علیرضا سجادپور در پایان سخنان خود افزود: صابری چرا نمی‌پرسد، سازمان زیباسازی شهرداری مالیات بیلبوردها را افزایش داده است، چرا سینما آزادی در سالن‌های خود را به روی 15 فیلم بسته است و موجب بالا رفتن ناامنی در بین سینماداران شده است، به‌ هر حال طبق آخرین خبر 15 درصد بلیط سینماهای خصوصی به عنوان یارانه به مخاطبین داده می‌شود. البته باید تاکید کنم این قانون فقط شامل سینماهای خصوصی می‌شود، یعنی اگر وزارت ارشاد هم سالنی داشته باشد، مشمول این 15 درصد یارانه نخواهد شد.

علی مطهری: اگر این فیلم‌ها در زمان اصلاح‌طلب‌ها ساخته می شد تا الان همه‌شان را اعدام کرده بودند!

علی مطهری: اگر این فیلم‌ها در زمان اصلاح‌طلب‌ها ساخته می شد تا الان همه‌شان را اعدام کرده بودند!
فیلمنامه‌نویسی کار بزرگی است؛ ما این را سپرده‌ایم دست افراد معمولی. فکر کرده‌ایم هر کس به هر شکلی نویسنده است می‌تواند حتما فیلمنامه هم بنویسد
تاريخ انتشار: سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۸
علی مطهری: اگر این فیلم‌ها در زمان اصلاح‌طلب‌ها ساخته می شد تا الان همه‌شان را اعدام کرده بودند!

علی مطهری گفت: ما فقط یک فیلم از شش فیلم مورد نظر حوزه هنری را دیدیم، اگر وضعیت پنج فیلم دیگر هم همین است، خب حرف حوزه هنری درست است. چه ضرورتی دارد این فیلم‌ها نمایش داده شود؟ دولت است که باید شیوه‌اش را اصلاح کند. آن هم دولتی که از ابتدا به عنوان یک دولت حزب‌اللهی به میدان آمد. اگر این فیلم‌ها در زمان اصلاح‌طلب‌ها ساخته شده بود که تا الان همه‌شان را اعدام کرده بودند!
به گزارش پانا، علی مطهری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگویی کامل با «بیست و چهار» به بحران فعلی سینمای ایران پرداخت. آنچه در زیر آمده است خلاصه‌ای است از این گفت‌وگو:

مصلح باید به نقاط ضعف بپردازد
یکی از کسانی که بعد از ورود به کمیسیون فرهنگی، مشوق دیگران بوده که بروند فیلم‌ها را ببینند خود من بوده‌ام. حتی گاهی خودم رفته‌ام فیلم‌ها را در زمان اکران دیده‌ام تا پیش از راه‌افتادن بحثی درباره آن، نظری داشته باشم.

مثلا کتاب قانون را رفتم و دیدم. به نظرم فیلم خوبی بود. آقای دکتر حدادعادل هم نظر دادند درباره آن فیلم که البته مخالف عقیده من بود.

من در مجموع این فیلم را مفید را دانستم، چون نقاط ضعف ما را نشان داده بود. فیلمی که ضعف‌های ما را نشان می‌دهد باید ساخته شود، حتی اگر باعث شود عده‌ای از مردم ناراحت شوند.

کار مصلح اجتماعی همین است. به قول شهید مطهری مصلح واقعی کسی است که به نقاط ضعف مردمش بپردازد. گرچه باعث کاهش محبوبیتش میان مردم شود. فیلم سینمایی باید چنین اثری داشته باشد.

«گشت ارشاد» منافع قانون است
به رغم نقاط مثبت فیلم «گشت ارشاد»، پیان این فیلم آن است که نظارت بر پوشش مردم کار عبث و بیهوده‌ای است و دولت نباید وارد این مسائل شود، در حالی که این طور نیست و از نظر ما حکومت اسلامی، بلکه هر حکومتی می‌تواند درباره نوع لباس مردم قوانین و مقرراتی داشته باشد، نظارتی انجام دهد و این منافاتی با آزاد‌ی‌های اجتماعی ندارد.

بزرگان حوزه علمیه فیلمنامه بنویسند
فیلمنامه‌نویسی کار بزرگی است؛ ما این را سپرده‌ایم دست افراد معمولی. فکر کرده‌ایم هر کس به هر شکلی نویسنده است می‌تواند حتما فیلمنامه هم بنویسد. به اعتقاد من، افراد برجسته باید بیایند فیلمنامه بنویسند. حتی فردی در تراز استاد مطهری باید فیلمنامه بنویسد. این کسر شأن نیست. بزرگان حوزه علمیه بیایند و فیلمنامه بنویسند.

همان طور که شهید مطهری در آن دوران درباره فیلم «محلل» نوشت. البته ایشان این فیلم را ندیده بودند، کسانی صدا را ضبط کردند در سالن سینما، آوردند ایشان شنیدند و نقد نوشتند بر این فیلم. یک روحانی تراز اول، خودش را موظف دانست درباره فیلمی که در سینمای شاه تولید می‌شود نقد بنویسد. بین علمای ما باید چنین روحیه‌ای وجود داشته باشد. حالا اگر هم خودشان فیلمنامه‌ نمی‌نویسند حداقل ناظران خوبی باشند.

این فیلم غیراسلامی است
کل پیام فیلم «برف روی کاج‌ها» این بود که اگر مردی رفت و ارتباطی با زن دیگری برقرار کرد، مشروع یا نامشروع –چون در فیلم مشخص نیست که مشروع است یا نامشروع – آن زن هم حق دارد برود با مرد دیگری ارتباط برقرار کند.

فیلم قصد دارد القا کند که این یک واکنش طبیعی است و هر وقت مردی چنین کاری بکند، زن شوهردار هم حق دارد برود با یک مرد بیگانه رابطه برقرار کند. خب این با اسلام سازگار نیست ... این فیلم می‌تواند خانواده‌ها را تحریک کند.

«لاله» مغایر با فرهنگ ایرانی است
اول خلاصه فیلم «لاله» را آوردند و می‎‌گفتند لاله دختری است که با تلاش خودش در یک رالی اتومبیل‌رانی برنده می‌شود و این نشان می‌دهد بانوان ایرانی چقدر آزادند و بنابراین می‌خواهیم به دنیا نشان دهیم ایران چه کشور آزادی است و چنین و چنان.

اما گفتیم فیلمنامه را بیاورند، من خودم به نمایندگی از کمیسیون فرهنگی فیلمنامه را خواندم، دیدم جامعه ایران را یک جامعه مردانه نشان داده‌اند، تفکری فمینیستی را ترویج کرده‌اند که لاله دارد با این فضای مردانه مبارزه می‌کند و در نهایت بر این جامعه ضدزن پیروز می‌شود.

ما به این اعتراض کردیم چون با واقعیت جامعه ما نمی‌سازد. الان زنان در جامعه ما مشارکت فعالی دارند و در خیلی جاها حضور دارند. فکر می‌کنم برای نظارت درست بر فیلم‌ها حتما باید فیلمنامه کامل خوانده شود.

دستور از بالا صادر می‌شود
مشکل فعلی سینمای ایران را تقصیر دولت می‌دانم. یعنی مقصر وزارت ارشاد است و تقصیر را متوجه شخص وزیر می‌دانم. وزیر، متاسفانه در وزارت ارشاد فعلی اختیارات کافی ندارد. در مورد کارهای اساسی، دستور از بالا صادر می‌شود. معاونین ایشان از بالا تعیین شده‌اند. آقای احمدی‌نژاد یا مشایی تعیین کرده‌اند معاون سینمایی ایشان که باشد. معاون مطبوعاتی هم همین‌طور.

در بسیاری از موارد، خود وزیر مخالف است، ولی زورش نمی‌رسد. در مورد همین فیلم «لاله» ایشان در کمیسیون فرهنگی حضور پیدا کرد و خصوصی گفت که مخالف فیلم است. به یکی از اعضا گفت من هم مخالف هستم و در همین چند روز از ساخت فیلم جلوگیری می‌کنیم. ولی چند روز بعد دیدیم مصاحبه کرده و گفته که «لاله» فیلم خوبی است! خب معلوم است از بالا دستور می‌دهند.

ذهن فیلمنامه‌نویس بیمار است
چند سال پیش آن فیلم «عصر جمعه» بود که واقعا سوژه عجیبی داشت؛ در کجای ایران، عمومی یک نفر در پشت کامیون به برادرزاده‌اش تجاوز می‌کند و بچه‌ای از این تجاوز حاصل می‌شود که بخواهد بعدا مسائلی را به جود بیاورد؟ اینها نشانه ذهن بیمار آن فیلمنامه‌نویس است. حالا فرض کنیم این اتفاق رخ داده، ما قرار است بیاییم و این فیلم را تبدیل کنیم؟ یا آن فیلم «آتشکار»؛ مردم ما قرار است با خانواده بروند فیلمی ببینند درباره بستن لوله مردان؟

تفکر احمدی‌نژاد همین است
ما فقط یک فیلم از شش فیلم مورد نظر حوزه هنری را دیدیم، اگر وضعیت پنج فیلم دیگر هم همین است، خب حرف حوزه هنری درست است. چه ضرورتی دارد این فیلم‌ها نمایش داده شود؟ دولت است که باید شیوه‌اش را اصلاح کند. آن هم دولتی که از ابتدا به عنوان یک دولت حزب‌اللهی به میدان آمد. اگر این فیلم‌ها در زمان اصلاح‌طلب‌ها ساخته شده بود که تا الان همه‌شان را اعدام کرده بودند!

تفکر فرهنگی آقای احمدی‌نژاد و مشایی همین است. اینها درباره فرهنگ همین‌جور فکر می‌کنند، مردم خبر نداشتند. من از سال 85 این را می‌گفتم، آن وقت‌ها می‌گفتند این کینه شخصی دارد! من بارها در مجلس همین را گفتم، یک عده داد زدند و مانع حرف زدن من شدند. تفکر فرهنگی اینها همین است و وزیر ارشاد هم کاره‌ای نیست. یا باید مجلس وارد شود و وزیر را استیضاح کند یا صبر کنیم که این دولت تمام شود. به هر حال اعتراض‌های فعلی درست است؛ معنی ندارد ما با بودجه کشور بیاییم چنین فیلم‌هایی بسازیم.

هنرمندان از نامزد مورد تائید شورای نگهبان حمایت کرده‌اند
ممکن است یک هنرمند حتی در فضای انتخاباتی اظهارنظری کرده باشد، نباید این را بهانه کنیم برای اینکه به او مجوز ندهیم و او را بکوبیم. این کارها ناپسند است. هنرمند باید آزاد باشد اظهارنظر سیاسی کند. فرض کنید عده‌ای از این هنرمندان در سال 1388 از آقای موسوی حمایت کرده‌اند، خب مگر کار غیرقانونی کرده‌اند؟ از نامزد مورد تائید شورای نگهبان حمایت کرده‌اند. شاید یک هنرمند انتقادی هم کرده باشد که ما نپسندیم، اینها را باید نشنیده بگیریم.

الان دارند در مورد یک هنرمند اهل موسیقی همین رفتارها را می‌کنند؛ هنرمند حساس است، ممکن است وقتی ناراحت می‌شود چیزی بگوید که معقول نیست. ما باید اینها را نشنیده بگیریم. حالا مگر چند نفر از مردم ما شنیده‌اند که ایشان در آن مصاحبه چه گفته؟ درصد خیلی کمی شنیدند. ایشان در آن فضای التهاب و هیجان بعد از انتخابات یک چیزی گفته. درست نیست که ما این حرف‌ را رها نکنیم و بگوییم چون آن روز این حرف را گفته، پس دیگر حق ندارد هیچ کاری بکند.

مرجع : نامه

عوامل "یک خانواده محترم" متخلفند/نقص قانون برای حضور بین‎المللی فیلم‌ها نداریم

نوباوه در غرفه مهر:
عوامل "یک خانواده محترم" متخلفند/نقص قانون برای حضور بین‎المللی فیلم‌ها نداریم
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با تأکید بر اینکه نقص قانونی برای حضور بین‎المللی فیلم‌ها وجود ندارد، اقدام عوامل فیلم سینمایی "یک خانواده محترم" را تخلف از قانون ارزیابی کرد.

بیژن نوباوه وطن عضو کمیسیون فرهنگی مجلس با حضور در غرفه مهر در نمایشگاه مطبوعات در پاسخ به اینکه آیا برای حضور فیلم های ایرانی در خارج از کشور، نیاز به یک قانون مدون احساس می شود یا خیر؟، اظهار کرد: مسئول معرفی فیلم ها به جشنواره های معتبر وزارت ارشاد است. اگر کسی از این چارچوب خارج شود، عمل غیرقانونی انجام داده است. این بحثی کاملا متقن و مشخص است.

وی درباره حاشیه های ایجاد شده پیرامون فیلم سینمایی "یک خانواده محترم" تصریح کرد: این فیلم خارج از سیستم مشخص به خارج از کشور ارسال شده است. بنابراین یک اقدام غیرقانونی محسوب می شود که برخی در بسیاری موارد دیگر نیز مرتکب می شوند.

نماینده مردم تهران در مجلس یادآور شد: ما برای حضور فیلم‌ها در جشنواره‌های بین المللی نقص قانونی نداریم. حتی در فستیوال های مهم همچون اسکار و کن خود وزارت ارشاد تصمیم می گیرد و اثر مورد نظر را معرفی می کند. بنابراین ارسال "یک خانواده محترم" به خارج از کشور یک تخلف و قابل پیگیری است.


امانت داری و اخلاق مداری

استفاده از این خبر فقط با ذکر منبع "خبرگزاری مهر" مجاز است.

«یک خانواده محترم» چگونه مجوز گرفت؟

یک فیلم کاملا ضدایرانی با مشارکت حاکمیت ساخته می‌شود، در جشنواره‌های خارجی بعنوان نماینده ایران شرکت می‌کند و جالب اینکه در داخل هم هیچ کس آن را گردن نمی‌گیرد.
روزگارنو: فیلم «یک خانواده محترم» به شهادت قریب به اتفاق کسانی که آن را تماشا کرده اند بدترین فیلم ساخته شده علیه ایران است بطوریکه یکی از مسئولان سینمایی عنوان کرده که در تمام فیلم های ضد ایرانی جشنواره های خارجی، ساخته اخیر مسعود بخشی یک «پدیده» است. راست هم می گوید. تنوع و صراحت جسارتهای این فیلم بی سابقه است و مخاطب را حیرت زده می کند.

جالب اینکه محمد آفریده تهیه کننده ایرانی این فیلم که فرد ظاهرالصلاحی هم هست هر از چند گاهی با توصیه هایش درباره فیلم دینی و جشنواره های مذهبی خوانندگان را به فیض می رساند و از این طرف هم محکم پای فیلم جدیدش ایستاده است.

اگرچه «یک خانواده محترم» یک کار تمام و کمال برای تخریب همه چیز در ایران است اما این، همه ماجرا و البته قسمت دردناک آن نیست بلکه قسمت نگران کننده آن نحوه مدیریت فرهنگی و سینمایی در کشور است.

اگر داستان تولیدات سینمایی در ایران خصوصا برخی موارد خاص مثل فیلم «یک خانواده محترم» یا برخی فیلم های توقیف شده را برای مخاطبی که خیلی از این روال با خبر نیست تعریف کنید حتما گمان خواهد کرد که شما او را دست انداخته اید و قطعا از دست شما ناراحت خواهد شد.

به طور نمونه مرور این روال برای ساخت و نمایش «یک خانواده محترم» شاید جالب توجه باشد:

۱- ارائه طرح فیلم با نام «خرم‌شهر» به گروه دفاع مقدس و انقلاب اسلامی مرکز سیما فیلم.

طرح اولیه فیلمنامه: خانواده‌ای که یکی از فرزندان‌شان در دفاع مقدس به شهادت می‌رسد و شرایطی که خانواده داشتند و تغییر و تحولاتی که در آن اتفاق می‌افتاد طرح اولیه فیلمنامه است.

۲- تهیه کننده ایرانی که می داند اگر از سازمان صدا و سیما که سیما فیلم هم متعلق به آن است مجوز ساخت بگیرد دیگر نیازی به مجوز از ارشاد ندارد.

۳- دریافت مجوز ساخت تله فیلم از سیما فیلم

۴- سیما فیلم به فیلمنامه اشکال می گیرد و قرار بر این می شود که اشکالات برطرف شود.

۵- سیما فیلم نمی داند فیلم چگونه ساخته می شود.

۶- فیلم با یک تهیه کننده ایرانی و یک تهیه کننده فرانسوی و با مشارکت سیما فیلم ساخته می شود ولی اشکالات هم برطرف نمی شود.

۷- این فیلم به شهدای جنگ تحمیلی تقدیم می شود.

۸- سیما فیلم متوجه می شود که قرار است این فیلم در جشنواره کن نمایش داده شود و به همین خاطر مشارکت خود را لغو می کند.

۹- تهیه‌کننده فیلم اعلام می کند که این فیلم روایتگر داستانی جذاب و درامی خانوادگی است که با نگاهی به داستان هابیل و قابیل، در بستر اتفاقات و حوادث بعد از انقلاب مخصوصاً آزادی خرمشهر، به تصویر شرایط و دیدگاه‌های شخصیت‌های داستان، در حال حاضر می‌پردازد.

۱۰- اخبار ضد و نقیض درباره پس دادن یا ندادن میزان مشارکت سیما فیلم. با این حال نکته مهم مجوزی است که برای ساخت فیلم از سوی سیما فیلم ارائه شده و تهیه کننده و کارگردان با خیال راحت آن را ساخته اند.

۱۱- فیلم با سرمایه‌گذاری یک شرکت خارجی برای نمایش در جشنواره کن آماده و نمایش داده می شود.

۱۲- تمام مدیران سینمایی حاضر در جشنواره کن فیلم را ضد ایرانی می دانند. مدیر موسسه رسانه‌های تصویری می گوید که سال‌ها است در جشنواره‌های بین المللی حاضر بودم و تمام فیلم‌هایی که در مورد ایران و علیه ایران ساخته شده رصد کردم اما فیلمی به بدی «یک خانواده محترم» ندیده بودم.

۱۳- دفاع تمام و کمال محمد آفریده، تهیه کننده ایرانی از فیلم: «برای من جالب بود برخی از دوستان نسبت به برخی از موارد مطرح شده در فیلم حساسیت داشتند.»

۱۴- با این حال فیلمی که تقریبا از هیچ کانالی عبور نکرده در یکی از مهمترین جشنواره های خارجی نمایش داده می شود.

۱۵- وقتی صدای همه درمی آید که این فیلم ضد ایرانی و ضد دفاع مقدس است، عوامل آن ۴ دقیقه از فیلم را کوتاه می کنند. سخنرانی امام خمینی که بصورت کاملا توهین آمیز در فیلم تدوین شده از حذفیات این فیلم است.

۱۶- عنوان می شود که این فیلم برای اهالی رسانه در ایران نمایش داده می شود که این اتفاق رخ نمی دهد.

۱۷- دوباره اعلام می شود که قرار است این فیلم در جشنواره ابوظبی شرکت کند.

۱۸- کارگردان فیلم اعلام می کند که تهیه کننده فرانسوی، فیلم را به جشنواره ابوظبی برده و آنها در این جشنواره شرکت نمی کنند.

۱۹- فیلم در جشنواره ابوظبی بدون اصلاح نمایش داده می شود.

۲۰- وزارت ارشاد عنوان می کند که پروانه ساخت این فیلم طبق قانون نبوده است.

۲۱- «مهدی عظیمی‌میرآبادی» سرپرست اداره کل نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی می گوید به این فیلم پروانه نمایش نمی دهد.

۲۲- هیچ کس در داخل «یک خانواده محترم» را گردن نمی گیرد. سیما فیلم هم سکوت کرده است.

۲۳- و به این ترتیب یک فیلم کاملا ضد ایرانی با مشارکت حاکمیت ساخته می شود، در جشنواره های خارجی بعنوان نماینده ایران شرکت می کند و جالب اینکه هیچ کس هم در این مورد حاضر به پاسخگویی نیست.

با این روال پیشنهاد می شود به جای تخصیص بودجه برای جلوگیری از جنگ نرم، یک فکری درباره بودجه های اختصاص داده شده دستگاهها که برای جنگ نرم علیه خودمان استفاده می شود صورت گیرد که قطعا موثرتر واقع می شود.

/ نگاهی به فیلم «تو و من» / تاثیر مستقیم هالیـوود در «تو و من» + تصاویر

تاثیر مستقیم هالیـوود در «تو و من»

جام به نقل از بولتن نیوز: فاطمه فریدن- فیلم "تو و من” هم اثر دیگری از محمد بانکی است که آثارش بیش از همه در سینمای تجاری موفق بوده تا سینمایی که بر معنا استوار باشد. روایت این فیلم بسیار ضعیف و تا حد زیادی برداشت شده از یک فیلم خوارجی به نام "خواستگاری" است. شباهت بسیار زیاد این فیلم نسبت به نمونه خارجی اش باعث شده که تصور کنیم برای نگارش و تولید این فیلم زحمتی بر دوش کسی نبوده است.

"تو و من" شاید آن طور که باید بر روی مخاطب خود تاثیرگذار نیست و فقط نگاه بیننده را به سمت چهره هایی که چشم هایی سبز دارند معطوف می کند. درست در همین نقطه است که بیننده با خود احساس می کند باز هم باید شاهد اثر تکراری در حوزه فیلم های ملودرام و کلیشه ای باشد. فیلم جنبه های رمانتیک خود را به واسطه حضور بازیگران چهره و شناخته شده به یدک می کشد ولی در بیان موضوع و پیام خاص خود همچنان می لنگد. لزوم پرداختن به چنین قصه ای آن هم در شرایطی که ما به ازاء عینی برای ان وجود ندارد چیست...

كارگردان فيلم، محمد بانكی است که در مقام بازیگری، عــكـــس و تهيه‌كنندگي، اسامي فيلم‌هايش فهرست بلند و بالايي را تشكيل مي‌دهند اما در حيطه كارگرداني، به جز "تو و من” يك نام ديگر در كارنامه‌اش ديده مي‌شود و آن "دو خواهر” است كه فضايي بـسـيــار شـبيـه بـه هميـن سـاختـه آخـري دارد. تولید این فیلم وابستگی شدیدی به حضور ستارگان و چهره هایی داشته که می توانستند فروش فیلم را تضمین کند چرا که هنوز هم تمایل به تماشای این چهره ها در بین مخاطبان وجود دارد. داستان ساده است و حرفی تازه ای برای گفتن ندارد. این داستان ساده می توانست با نگاهی تازه و تغییر زاویه دید شاید اندکی به یک اثر نو و دارای خلاقیت تبدیل شود.

اما پس از سه سال، بانكي دوباره به اصفهان آمد تا غرق در موفقيت اثر اول خود، از همان المان‌ها مجدداً استفاده كند و "تو و من” را بسازد. ميل شديد محمد بانكي به خوش‌رنگ و لـعــاب سـاختـن فيلـم در استفـاده از خـانـه‌هـا و مـاشيـن‌هـاي اشرافي و گرانقيمت و لباس‌هاي فانتزي و رنگارنگ بسيار به چشم مي‌خورد. آنچنان كه به نظر مي‌رسد تلاش براي نـشــان دادن زيـبــاتــريــن‌هــا در فـيـلــم بـيـشـتــر از تــلاش بـراي خوش‌ساخت كردن آن و بهبود فيلمنامه و همچنين نقايص فني اثر بوده‌است. علاوه بر اين، حضور دو پسر كارگردان در نقـش‌هـايي بيش از حد توانشان، "تو و من” را كمي به يك مهماني مجلل خانوادگي شبيه كرده‌است.

متأسفانه جدي نگرفتن اثر به عنوان يك فيلم حرفه‌اي، در بـسـيــاري از سـكــانــس‌هــا ديــده مــي‌شــود. بـه خصـوص در بحث‌ها و جدل‌هاي ميان گلزار، شاكردوست، شيرين بينا و بهنوش بختياري بيش از آنكه شاهد اتفاق خاص يا حداقل ديـالـوگ‌هـايـي مهم باشيم، شنونده تكه‌پراني‌ها و رد‌و‌بدل شدن جملات بسيار كم‌ارزش هستيم و شايد مي‌توان گفت در مـحضر شاكردوست و بختياري مي‌توان انواع و اقسام متلك‌ها را آموخت.

به نظر می رسد وضعیت امیدوارکننده ای در کلیت اثر وجود نداشته باشد که بتوان از آن به عنوان نمونه ای کامل نام برد و به آن استناد کرد.آنچه که در فیلم دیده می شود حالتی کپی برداری شده از فیلم دیگری است که حالا با بازیگران ایرانی ساخته شده است. حضور این چهره ها بیشتر برای گرداندن گیشه بوده است و انگار هدف دیگی هم در پشت آن وجود ندارد.این که نویسنده و یا کارگرداناثری را برای اقتباس انتخاب کنند، ایرادی در آن دیده نمی شود منتها به این شرط که کار به یک تقلید صرف تبدیل نشود. این کار هیچ المان ایرانی و یا بومی ندارد چون بر اساس فضای دیگری با حال و هوای حاکم بر آن نوشته شده است. بنابراین اگر ما قصد داشته باشیم تا اثری را با همان شکل و شمایل تولید کنیم، نتیجه ای جز این نخواهد شد.

داستان بسیار رنگ و رو رفته و تکراری است تا جایی که مخاطب بارها با چنین فضایی روبرو بوده است. محمـدرضـا گلـزار در "تـو ومـن” نقـش دستيـار النـاز شــاكــردوســت را دارد كـه بـه عـنـون مـديـرعـامـل يـك شـركـت در اصفهـان فعـاليـت مـي‌كننـد. هيئـت‌مـديره براي بيرون كردن مديرعامل دست به دامان قانوني مي‌شوند كه اجازه نمي‌دهد اعضاي اصلي شركت با وجود تجردشان به فعاليت ادامه دهند و براي حل اين مشكـل شـاكـردوست، گلزار را به عنوان نامزد خود اعلام مي‌كند كه همين مسئله تا پايان داستان فيلم را پيـش مـي‌بـرد. اگرچه ممكن است داستان فيلم زياد تكـراري نبـاشد اما بسياري از صحنه‌هاي "تو و من” آنچنان آشنا به نظر مي‌رسد كه با كمي دقت مي‌توان فـهـميـد در كپـي‌بـرداري حتـي بـه تغييـري جـزئـي هـم دسـت نـزده‌انـد و عـيناً برخي از صحنه‌ها را از روي نمونه‌هاي خارجي و به خصوص فيلم‌هاي تجاري هاليوود تقليد كرده‌اند.

فیلم تو و من فیلم قابل قبولی چه برای مخاطب عام و چه مخاطب خاص میست و نمی تواند جوابگوی نیاز مخاطبان و حتی لحظه های سرگرمی آنان باشد چرا که این فیلم تنها برای کیشه ساخته شده است.

بازیگر فیلم مستهجن در سینمای ایران!

کد خبر: ۱۲۵۸۹۲
۲۶ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۱۹
دارین حمزه بازیگر لبنانی فیلم کتاب قانون با وجود بازی در فیلمی مستهجن قرار است به زودی در یک فیلم ایرانی بازی کند.
به گزارش الیوم السابع، دارین حمزه بازیگر لبنانی فیلم کتاب قانون و 33 روز قرار است به زودی در یک فیلم ایرانی بازی کند.

وی که اخیرا بازی در یک سریال مصری را به پایان رسانده قرار است به زودی از بیروت به تهران سفر کند تا در فیلمی جدید در ایران بازی کند.

این روزنامه اعلام کرده است دارین حمزه برای حضور در این فیلم بیش از یک ماه در ایران خواهد بود تا در این فیلم که گفته شده کاری بزرگ است، بازی کند.

البته این روزنامه و منابع خبری دیگر چون پایگاه لبنانی النشره و السینما نامی از فیلم آتی دارین حمزه در ایران ذکر نکرده‌اند اما گفته‌اند که نقش وی از نقش‌های اصلی خواهد بود.

دارین حمزه بازیگر لبنانی است که بازی در سینمای ایران را با فیلم «کتاب قانون» مازیار میری آغاز کرد و تاکنون در 7 فیلم ایرانی از جمله فیلم‌های «شکارچی شنبه» و «33 روز» بازی کرده است.

وی که در جهان عرب دارای آثار متعددی است سال پیش در فیلمی مستهجن و البته سیاسی‌بازی کرد که پخش آن در لبنان ممنوع شد.

بازی مجدد وی در سینمای ایران با توجه به آخرین فیلمی که در آن بازی کرده است سوال برانگیز است و باید پرسید که کدام مسئول و چه مرکزی موظف به تعیین صلاحیت بازی بازیگران خارجی در ایران است.

"نمونه کار"کارگردان پروژه لاله! +تصاویر

قابل توجه حامیان اسی
فمنیسم اروتیکال به ترویج فمنیسم از ناحیه روابط زن با زن، روابط زن با مرد در شرایطی که زن در جریان عمل جنسی مسلط به مرد است و نوعی برتر بود زن نسبت به مرد را القاء می کند گفته می شود .
صراط: فمنیسم شاخه های مختلفی دارد. فمنیسم ورزشی، حقوقی، سیاسی، جنسی و...

کارگردان فیلمی که به نام «لاله» معروف شده سالها در کنار زلمان کینگ- کارگردان ژانر فمنیسم اروتیکال- فعالیت کرده و در یکی از فمنیسم اروتیکال ترین فیلم ها بنام "زنان نیمه شب" مدیر تولید و دستیار کارگردان بوده است.

باید توجه داشت که صرف برهنه بودن در یک فیلم مساله مهمی شاید در غرب نباشد. بسیاری از فیلم های برهنه در غرب با اهداف آموزشی ساخته می شود. کما اینکه با ارزش های دینی ما متفاوت است. از این منظر منتقدان به آثاری از این دست در کارنامه اسی نیک نژاد تا حدودی راه به بیراهه می روند!

فمنیسم اروتیکال به ترویج فمنیسم از ناحیه روابط زن با زن، روابط زن با مرد در شرایطی که زن در جریان عمل جنسی مسلط به مرد است و نوعی برتر بود زن نسبت به مرد را القاء می کند گفته می شود .

این در حالی است که بی بی سی فارسی از طریق فمنیسم ورزشی نسبت به القاء و ترویج فمنیسم می پردازد. پخش مستند راگبی زنان و فوتبال دختران (گزارش فوتبال بین تیم دختران ایران و آلمان) در یک ماه گذشته خود حکایت از آن دارد که ترویج فمنیسم از حوزه ورزشی یکی از راهبردهای اساسی در تهاجم فرهنگی غرب است.

باید بیاد داشته باشیم که لاله صدیق نیز یکی از سوژهای اولیه بی بی سی فارسی بود که در ژانر فمنیسم ورزشی به آن پرداخته شد.

حال اینکه چرا هالیودد علاقه مند به این سوژه شده و اسی نیک نژاد را به جلو فرستاده تا فیلمی با سوژه وی و در ژانر فمنیسم ورزشی آن هم از نوع رانندگی حرفه ای و نشان دادن رقابت میان یک زن و دیگر مردان و تقویت اختلاف و تنازع میان مردان و زنان را تولید کند جای تامل دارد .

رانندگی یکی از مواردی است که گزاره فمنیستی محسوب می شود. خصوصا رانندگی که در شبها بدون حجاب در تهران صورت می گیرد.

این مساله در شرایطی که این روز ها در امواج جدید تهاجم فرهنگی و جنگ نرم که خانواده را هدف گرفته و در آن میان نیز زن بعنوان ستون اصلی خانواده در مرکز دوربین های تک تیراندازان جنگ نرم قرار دارد بسیار حائز اهمیت است.

نگاهی به بخشی از تصاویر یکی از این فیلمها خود گویای آن است که اسی نیک نژاد یک کارگردان فمنیست اروتیکال است و بسیار خوب می داند که چه می کند. هر چند حامیان سر سخت وی خود را به خواب زده اند .



ای کاش کلاه قرمزی و پسر خاله بشوند رئیس و سخنگوی شورای صنفی نمایش

ای کاش کلاه قرمزی و پسر خاله بشوند رئیس و سخنگوی شورای صنفی نمایش

طائرپور، فرشته - خیلی خوشحالم که کلاه قرمزی دارد سردمدار فروش می شود...

این یعنی قدرت سینمای کودک ایران؛ یعنی بازیابی نقش و کاربرد تلویزیون در سینما؛ یعنی غبار زدایی از گرایش یک ملت به تفریحات جمعی و میدانی، یعنی فهم این مطلب که ملت ایران در دل مصیبت ها هم به شادی های کودک و کودکانه خود پناه می برد...
جبلی و طهماسب، حقشان است که بهره این استعداد و انتخاب را ببرند... کلاه قرمزی و همبازی های عروسکیش هم حقشان است که همچنان محبوب پیر و جوان باشند... سینماداران ایران هم حقشان است که پس از ماه ها خاموشی، چراغشان تا نیمه های شب روشن باشد...تنها کسانی که حقشان نیست بر این موج سوار شوند، آنهایی هستند که برای بیرون کشیدن گلیم منافع خود از آب، اجازه دادند تا شورای صنفی نمایش و تصمیم گیران پشت صحنه آن، سر بقیه فیلم ها را زیر آب کنند... آنهایی هستند که برای کینه ورزی های سی ساله خود آویزان یک عروسک سی سانتی شدند...و آنهایی هستند که دارند از اکران موفق کلاه قرمزی اهرمی تازه می سازند تا فتنه های خود را برای سرکوب سینمای مستقل ایران و جدال و جدل با سازمان های ناهمخوان، ادامه دهند...
برای سینمای ایران شرم آور است که به لجبازی های ریشه دار سازمان سینمایی و شورای صنفی اش با فیلمسازان و سینماداران و حوزه و شهرداری، سرانجام کلاه قرمزی نیم وجبی با آن زبان الکن خود فیصله دهد...نه وزیر مربوطه و مدیران زیر مجموعه اش...
ایکاش کلاه قرمزی و پسر خاله بشوند رئیس و سخنگوی شورای صنفی نمایش، به احتمال زیاد اوضاع بهتر از اینی می شود که هست...

خطر «کلاه قرمزی» برای سینمای ایران!

کد خبر: ۱۲۳۴۳۴
۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۳۹
خبرگزاری فارس نوشت:

شاید فروش بالای «کلاه قرمزی» خبر خوشی برای سینمای ایران باشد اما این فروش، خطرات در کمین ادامه حیات این سینما را برجسته‌تر می‌کند.
این روزها مهم‌ترین اتفاق سینمایی ایران، اکران «کلاه قرمزی و بچه ننه» است. فیلمی که همه از زمستان سال قبل در انتظار اکران آن بودند و پس از عدم اکران در فیلم‌های نوروز 91، سرانجام با آغاز نمایشش هم جانی به کالبد سینمای ایران داد و نوید بهبود وضع اقتصاد سینما را داد و هم سرانجام باعث شد اختلافات پیش آمده در ماجرای اکران امسال ختم به خیر شود و حالا هر سینمایی می‌تواند کلاه قرمزی را نشان دهد.

استقبال فراوان از اکران این فیلم که فروشش به سرعت آن را به باشگاه میلیاردی‌ها نزدیک می‌کند، از بسیاری جهات قابل بررسی است اما برای سینمای ایران خبرهای چندان خوبی را به همراه ندارد. شاید بتوان با تکیه بر ارقام حاصله از گیشه نوید آشتی مخاطب با سینما را داد اما نگاهی موشکافانه‌تر می‌تواند این استقبال بالا را یکی از نشانه‌های در خطر بودن سینمای ایران ارزیابی کند.

«کلاه قرمزی و بچه ننه» ضعیف‌ترین قسمت سه‌گانه سینمایی کلاه قرمزی است که با تکیه بر خاطرات کودکان دهه شصت فروش بالایی را به خود اختصاص داده است. جبلی و طهماسب رویا‌فروشانی هستند که این روزها با حداقل زحمت و زنده کردن چند خاطره شیرین در اذهان مخاطب، سیل پول را سمت دفتر تهیه‌کنندگان فیلم سرازیر می‌کنند و کسانی که برای تجدید خاطره با این همیشه کودک شیرین‌زبان به سینماها می‌روند، اکثرا مغبون از سینما خارج می‌شوند.

کلاه قرمزی مرغ تخم طلای جبلی و طهماسب است که این روزها در نبود هیچ مرغ تخم‌گذار دیگری، در سینما یکه‌تازی می‌کند. ساختار ضعیف و داستان سرهم‌بندی شده فیلم که نیمه اول آن به یافتن توالت و نیمه دوم آن به شستن بچه و یافتن همسر اختصاص دارد، کمترین شباهتی به داستان لطیف و انسانی «کلاه قرمزی و پسر خاله»ندارد. طهماسب و جبلی هم که نگران از دست دادن مرغ تخم طلای خود هستند، چه در مجموعه‌های تلویزیونی و چه در این فیلم، با کمترین ریسکی هر شخصیت عروسکی دیگری را شبیه کلاه قرمزی درست کرده‌اند تا مبادا مخاطب از دست برود و محتاطانه مشغول تکرار خود هستند.

البته ناگفته نماند که به زحمت می‌توان «کلاه قرمزی و بچه ننه» را جزو فیلم‌های ژانر کودک ارزیابی کرد. جبلی و طهماسب باز هم محتاطانه ترجیح داده‌اند همان مخاطبان دهه شصت را در کنار خود نگاه دارند و با توجه به افزایش سن این مخاطبان، فیلم سرشار از شوخی‌های بزرگانه است که بسیاری از آن‌ها مناسب کودکان نیست. ترانه‌های فراوان فیلم هم قدرت ترانه‌های قدیمی کلاه قرمزی را ندارند و تنها بهانه‌ای به دست مخاطبان حاضر در سینما داده‌اند که برای لحظاتی غم خود را فراموش کنند تا سالن سینما از صدای دست‌هایشان پر شود.

حتی حمید جبلی هم با بازی طنازانه خود نتوانسته فیلم را از سقوطی که از میانه گریبانش را گرفته نجات دهد و چند ثانیه مکثی که فیلمسازان قبل از ظهور شخصیتش در فیلم گذاشته‌اند تا رونمایی از حمید جبلی با تشویق تماشاگران همراه باشد، کمترین حسی را در حاضران در سالن ایجاد نکرده است. فیلمی که نیمه اولش تنها رسالت شاد کردن مخاطب را (تقریبا به هر قیمتی) انجام داده، از زمان آغاز فصل دادگاه‌ها تبدیل به چنان اثر کشداری می‌شود که همه می‌خواهند با پایان این بخش‌ها زودتر از سالن سینما بیرون بروند.

راز فروش بالای کلاه قرمزی را باید در نامش جست‌و‌جو کرد و سازندگان این فیلم هم هوشمندانه ضعف‌های بی‌شمار فیلم را پشت این نام پنهان کرده‌اند. فیلم مثل قالی پر رنگ و لعابی است که آشغال‌ها را با جارو زیرش پنهان کرده‌اند اما کپه آشغال‌ها از سوراخ قالی خود‌نمایی می‌کند.

سینمای ایران این روزها مخاطبانی دارد که به او بی‌اعتماد هستند و اغلب به جای اینکه فیلمی را در آن ببینند، صبر می‌کنند تا دو ماه بعد و با نصف قیمت، در کنار مایحتاج خانه یک نسخه از آن فیلم را به خانه ببرند و هر چند بار که می‌خواهند ببینند. این که این مخاطبان حاضرند «کلاه قرمزی و بچه ننه» را با پرداخت پول در سینما ببینند البته جای خوشحالی دارد، اما فروش زیر صد میلیونی فیلمی که نام یک خواننده محبوب را به عنوان بازیگر یدک می‌کشد، در یک بازه زمانی مشابه نشان می‌دهد مخاطب به شدت بی‌اعتماد به سینما، تنها به اندیشه‌های پیش آزموده روی خوش نشان می‌دهد و نوآوری و تجربه دیدن آثار جدید در سینمای ما جایی ندارد.

سینمای بدون نو‌آوری در بدنه‌اش که گاه گاه به لطف درخشش یک فیلمساز یا حضور یک ستاره شاهد استقبال مقطعی تماشاگران باشد، نمی‌‌تواند در دراز‌مدت اقتصاد پویایی برای تداوم فعالیتش داشته باشد و حتی با حمایت‌هایی بی‌دریغ دولتی هم محکوم به شکست است. این زنگ خطر جدی مدت‌هاست برای سینمای ما به صدا در آمده و برای یک عاشق سینما تنها امید در این میان، همت مسئولان سینما برای خروج از باتلاقی است که هر روز بیشتر در آن فرو می‌رود.

آیا سینمای ایران قرار است«فارسی وان» شود؟! + عکس

برخی محافل خاص سینمایی همداستان با چنین شبکه‌هایی دست به تولید و نمایش آثار سینمایی زده اند که موضوع اغلب آن‌ها خیانت‌های خانوادگی و روابط نامشروع و غیرموجه بین زن و مرد است. فیلم‌هایی که بعضی از آن‌ها در سیاه‌نمایی و تضعیف بنیان خانواده حتی گوی سبقت را از سریال‌های فارسی‌وان ربوده‌اند و در آن‌ها می‌بینیم که در پایان فیلم نه تنها شر به نتیجه اعمال خود نمی‌رسد بلکه در کمال صحت و سلامت به کارهای شرورانه خود ادامه می‌دهد!
سرویس فرهنگی «فردا»: تصمیم خودسرانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای جلوگیری از اکران ویژه عید فطر در سینماهای حوزه هنری و شهرداری در حالی گرفته شد که نگاهی کوتاه به وضعیت فیلم‌های تایید شده از سوی این وزارت نشان می‌دهد سینمای فعلی ایران فرسنگ‌ها از سینمای ارزشی و مطابق با فرهنگ اسلامی و ایرانی به دور است.

هفته گذشته با شروع اکران فیلم‌های «کلاه قرمزی و بچه ننه»، «ضدگلوله» و «بی‌خداحافظی» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد سینماهای حوزه هنری و شهرداری اجازه اکران این فیلم‌ها را ندارند. این وزارت همچنین در اقدامی دیگر عنوان سرگروهی را از سینما آزادی گرفت و خبر داد می‌خواهد تمام سالن‌های این سینما را از نمایش فیلم محروم کند.

این اقدام در واکنش به تصمیم حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شهرداری روی داد زیرا حوزه هنری و شهرداری از نمایش فیلم‌های ضدارزشی و ضداخلاقی که معاونت سینمایی وزارت ارشاد و اداره نظارت و ارزشیابی این وزارتخانه به آن‌ها مجوز داده است، خودداری کردند.

نگاهی کوتاه به فیلم‌هایی که از سوی حوزه هنری و شهرداری غیرقابل نمایش تشخیص داده شده‌اند، نشان از اهمال‌کاری و بی‌توجهی وزارت ارشاد به‌عنوان بالا‌ترین نهاد فرهنگ‌ساز در کشور به فرهنگ اسلامی و ایرانی دارد.

در سال‌های اخیر شبکه‌های ماهواره‌ای بسیاری دست به تخریب فرهنگ بومی ایران زده‌اند. شبکه‌های مثل «فارسی‌وان» و نسخه جدید آن «زمزمه» با نمایش سریال‌های غیراخلاقی که عموما مسئله «خیانت» بین زن و شوهر را به تصویر می‌کشد، مستقیما نهاد خانواده را در میان مخاطبان فارسی زبان خود هدف قرار داده است.

جالب اینکه برخی محافل خاص سینمایی همداستان با چنین شبکه‌هایی دست به تولید و نمایش آثار سینمایی زده اند که موضوع اغلب آن‌ها خیانت‌های خانوادگی و روابط نامشروع و غیرموجه بین زن و مرد است. فیلم‌هایی که بعضی از آن‌ها در سیاه‌نمایی و تضعیف بنیان خانواده حتی گوی سبقت را از سریال‌های فارسی‌وان ربوده‌اند و در آن‌ها می‌بینیم که در پایان فیلم نه تنها شر به نتیجه اعمال خود نمی‌رسد بلکه در کمال صحت و سلامت به کارهای شرورانه خود ادامه می‌دهد!

حالا تصمیم حوزه هنری و شهرداری برای جلوگیری از نمایش چنین فیلم‌های از سوی وزارت ارشاد اقدامی «فراقانونی» خوانده شده و در واکنش به آن سینماهای حوزه هنری و شهرداری از اکران ویژه عید فطر محروم شده‌اند.

برخی از این فیلم‌ها که اداره نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدون توجه به محتوای غیراخلاقیشان به آن‌ها مجوز داده از این قرار است.

«برف روی کاج‌ها» ساخته پیمان معادی

این فیلم که صراحتا اعلام شده در لیست سیاه حوزه قرار دارد و تهیه کننده‌اش هم در هفته‌های اخیر بار‌ها نقد صریح خود درباره عملکرد حوزه را ابراز کرده است.
داستان فیلم درباره زنی (با بازی مهناز افشار) است که بعد از اینکه شوهرش (با بازی حسین پاکدل) او را‌‌ رها می‌کند از او جدا شده و با پسری جوان (با بازی صابر ابر) زندگی جدیدی را پی می‌گیرد.
فضای تلخ و تیره فیلم و به‌خصوص فیلمبرداری سیاه و سفید آن از جمله ویژگی‌های اثری است که بسیاری آن را در امتداد آثار اصغر فرهادی می‌دانند.




«پل چوبی» ساخته مهدی کرم‌پور
داستان «پل چوبی» هم دقیقا شبیه است به داستان «برف روی کاج‌ها». در این فیلم هم مردی (با بازی بهرام رادان) بعد از آنکه همسرش (با بازی مهناز افشار) به بهانه گرفتن ویزای کانادا به دوبی می‌رود شایعاتی درباره ارتباط همسرش با استاد سابق دانشگاه‌شان (با بازی مهران مدیری) شنیده و همین عاملی می‌شود تا مرد جوان هم با یکی از همکلاسی‌های سابق خود (با بازی هدیه تهرانی) رابطه‌ای جدید را آغاز کند.


«من همسرش هستم» ساخته مرتضی شایسته
داستان فیلم درباره زنی (با بازی نیکی کریمی) است که بعد از مشکوک شدن به شوهرش (با بازی مصطفی زمانی) بازی خطرناکی را با وی آغاز می‌کند یعنی تظاهر به خیانت بلکه به این طریق شوهر را به زندگی بازگرداند.
از نام کارگردان فیلم و سوابقش در عرضه تهیه و تولید فیلم پیداست که با اثر درجه یکی روبه‌رو نیستیم. اگر برف روی کاج‌ها را کپی دست اول آثار فرهادی و مثلا فیلمی مثل «چهارشنبه سوری» بدانیم من همسرش هستم کپی درجه سومی است که نه تعلیق‌های داستانی لازم را دارد نه به لحاظ اخلاقی مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد و نه حتی بازی‌های خوبی دارد.



«یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» ساخته منوچهر هادی
در مرکزیت داستان زن مطلقه‌ای (با بازی آنا نعمتی) قرار دارد که به همراه دختر نوجوانش زندگی می‌کند. این زن در آستانه ازدواج با یک پزشک است که به ناگاه دخترش به کما رفته و تلاش او برای اهدای اعضای فرزندش، پای او را به زندگی شوهر سابقش (با بازی شهاب حسینی) و همسر جدید وی (با بازی یکتا ناصر) باز می‌کند.


«زندگی خصوصی آقا و خانم میم» ساخته روح‌اله حجازی
داستان فیلم درباره یک زن و مرد شهرستانی (با بازی مهتاب کرامتی و حمید فرخ‌نژاد) که در پی ارتقای شغلی مرد به تهران می‌آیند. حضور این دو در تهران و دیدار آن‌ها با مدیر شرکتی که شوهر در آن کار می‌کند موجب توجهات بی‌دلیل مدیر (با بازی ابراهیم حاتمی‌کیا) به زن داستان و سوء تفاهمات مابقی می‌شود.
این فیلم حتی پیش‌تر از نمایش در جشنواره هم حاشیه‌ساز شده بود و از‌‌ همان زمان پیش‌بینی می‌شد که اکران بدون دردسری نداشته باشد.


«من و زیبا» ساخته فریدون حسن‌پور
در این فیلم یک مرد (با بازی پرویز پرستویی) قرار دارد که گذشته‌ای نابسامان دارد. ماجرا از این قرار بوده که وی در دوران طاغوت از اسبش «زیبا» برای سواری دادن به زنان برهنه استفاده می‌کرده و همین امر موجب شده بعد از پیروزی انقلاب زندگی نابسامانی داشته باشد تا اینکه بروز یک اتفاق سبب‌ساز آن می‌شود که از اسب وی به عنوان اسب مراسم تعزیه‌خوانی استفاده شود.
«من و زیبا» فیلم چندان باکیفیتی نیست و شاید اگر حضور پرویز پرستویی در راس فیلم نبود محال بود‌‌ همان مخاطبان حداقلی که در جشنواره برای تماشای آن رفتند را هم داشته باشد. بسیاری از آن‌ها که فیلم را دیدند هم «من و زیبا» را یک عقب‌گرد در کارنامه بازیگری پرستویی دانستند.


«خرس» ساخته خسرو معصومی
یک رزمنده سال‌های دور (با بازی پرویز پرستویی) که پیش از این گفته می‌شد به شهادت رسیده بعد از بازگشت به روستای محل زندگیش متوجه این واقعیت می‌شود که همسرش (با بازی مریلا زارعی) با یک قاچاقچی چوب (با بازی فرهاد اصلانی) ازدواج کرده است. این امر اتفاقات عجیب و به شدت متاثرکننده‌ای را به دنبال دارد.
تلخی این فیلم آن قدر بوده که حتی اداره نظارت را هم در اعطای پروانه نمایش به آن به تردید انداخته!


«پذیرایی ساده» ساخته مانی حقیقی
در محوریت فیلم خود «مانی حقیقی» قرار دارد که به‌عنوان بازیگر شخصیتی مرفه با فراهم کردن کیسه‌هایی انباشته از پول به سراغ آدم‌هایی فقیر و درمانده رفته و سعی می‌کند واکنش آن‌ها در قبال دریافت پول را محک بزند. در این سیر و سفر، دختری (با بازی ترانه علیدوستی) که مشخص نیست چه نسبتی با شخصیت اصلی دارد هم در کنار اوست.
فیلم یک اثر تجربی است که احتمالا از‌‌ همان ابتدای کار هم نه برای مخاطب عام بلکه برای آن دسته از مخاطبانی تولید شده که سال‌ها پیش در برابر اثر ضدقصه «طبیعت بی‌جان» هم زبان به تحسین گشوده بودند. این فیلم را می‌توان سیر منطقی سینمای انتلکتوئل مآبانه‌ای دانست که شاید عباس کیارستمی یکی از سردمداران آن باشد.


«بی‌خود و بی‌جهت» ساخته عبدالرضا کاهانی
داستان زوج جوانی (با بازی احمد مهرانفر و نگار جواهریان) که به دلیل بارداری زن (!!!) مجبور شده‌اند زود‌تر از موعد ازدواج کرده و به خانه خویش بروند. در این بین تعارضات مابین زن و مادرش که آدمی است سنت‌گرا مشکلاتی جدی را رقم می‌زند. مشکلاتی که با حضور یک زوج دیگر (با بازی پانته‌آ بهرام و رضا عطاران) رگه‌هایی کمیک به خود می‌گیرد.



«آمین خواهیم گفت» ساخته سامان سالور
داستان فیلم درباره مشکلاتی است که به علت عدم وجود پلی که دو روستا را به هم متصل می‌کند عارض مردمان این دو روستا می‌شود.
مشکل اصلی «آمین خواهیم گفت» سیاه‌نمایی آن درباره نحوه زندگی مردمان نقطه‌ای از ایران قلمداد شده و البته شرابخواری مداوم یکی از شخصیت‌های فیلم که توسط «فرزاد حسنی» ایفا شده است!



«میگرن» ساخته مانلی شجاعی‌فر
فیلم روایتی متقاطع از زندگی آدم‌های مختلف ارائه می‌دهد. آدم‌هایی که هر یک دردسرهای خاص خود را برای زندگی دارند.
در‌‌ همان نسخه‌ای از «می‌گرن» که در جشنواره به نمایش درآمده بود هم آن قدر حذف و تعدیل صورت گرفته بود که ارتباط منطقی لازم مابین اتفاقات مختلف فیلم وجود نداشت و اگر هم فیلم، قابل تحمل بود صرفا به واسطه بازی بازیگرانی نظیر گوهر خیراندیش بود یا افشین و هدایت هاشمی وگرنه فیلم آن قدر گنگ و الکن است که به نظر نمی‌رسد حتی اکران گسترده آن در سراسر کشور هم توجه مخاطبان را به خود جلب کند.


می‌بینیم که در طول این ۷ سال و در عمر دولتی که از پایبندی به اصول برای رای آوردن استفاده کرد نه تنها سینمای ایران پایبندی به اصول و شعائر را ترویج نکرده است که در بسیاری موارد همین اصول را تخریب کرده و زیر سئوال برده است.

صحبت‌های فرج‌الله سلحشور درباره پروژه «لاله»

صحبت‌های فرج‌الله سلحشور درباره پروژه «لاله»
تاریخ انتشار : شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۹:۰۴
فارس نوشت:

فرج‌الله سلحشور کارگردان سینما درباره خبر مهاجرتش از ایران، گفت: «در زمانی که کارگردان و هنرپیشه‌هایی که در ساخت آثار ضد اخلاقی و اشاعه برهنگی فعالیت داشتند، قصد دارند در ایران فیلم بسازند و مسئولین کشور و مدیران فرهنگی ما به جد ایستادند و از آدمی که تا امروز در ترویج فساد در سینمای دنیا و هالیوود نقش داشته است حمایت می‌کنند، از سوی دیگر هم تولید پروژه چند میلیاردی به عهده وی می‌گذارند، دیگر جایی برای من و امثال من باقی نمی‌ماند.»



با عملکرد مدیران سینمایی ما باید از کشور کوچ کنیم

وی در ادامه گفت: «این افراد سال‌ها در آمریکا رفتند و کارت اقامت گرفتند و تمامی فیلم‌هایی که در خارج از مرزها در تولید و تهیه و ساخت آن نقش داشتند بلا استثنا ضد اخلاقی و بد‌آموزی داشته است، با این اوصاف حتما امثال بنده باید برویم. ما که نه ‌بلد هستیم و نه حاضریم فیلم ضداخلاقی بسازیم. طبیعی است که امثال ما در این مملکت جایی نداریم، بهتر است برویم تا با خیال راحت مسئولین بازیگرانی که از ایران رفتند را به کشور بازگردانند. به قول معاونت سینمایی این‌ها اقتضائات آمریکاست و اشکالی ندارد. از اقتضائات آمریکا این است که فیلم ضد اخلاقی و برهنگی بسازد، آن هم با توجیهات معاونت سینمایی اشکالی ندارد و مرتکب خطایی نشده است. با این توجیهات ایرانی‌هایی که در خارج از کشور می‌روند و عریانی و برهنگی را تبلیغ می‌کنند و یا در این آثار شرکت می‌کنند، اشکالی ندارد. پس باید به کشور بازگردند. طبیعی است که اگر این افراد به کشور بازگردند دیگر جایی برای ما باقی نمی‌ماند و ما بهتر از ایران کوچ کنیم.»



وی درباره اولویت ساخت فیلم «لاله» گفت: «من با خانم لاله صدیق که در مسابقات شرکت کرده و برنده شده است، حرفی ندارم اما مهم این است که لاله و لاله‌ها خلق شدند برای این کار؟ زن مسلمان شیعه، زنی که در مکتب فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب (س) تربیت شده آیا کارش انسان‌سازی و تربیت انسان است یا خیر؟ به قول حضرت امام (ره) زنانی که از دامن‌شان مرد به معراج برود و عامل تحکیم خانواده باشند، عشق را در جامعه پراکنده کنند، مدیریت خانواده را برعهده بگیرند؛ آیا این هدف یک زنی است که ‌در مکتب تشیع پرورش یافته است یا راننده‌، بوکسور، قهرمان اتومبیلرانی و...»



با عملکرد مدیران فرهنگی باید در سینما اعتقادات را کنار بگذاریم

کارگردان «یوسف پیامبر» در ادامه گفت: «با عملکرد مدیران فرهنگی گویا ما باید در سینما اعتقادات را کنار بگذاریم. در حال حاضر عملکرد معاونت سینمایی، تهیه‌کننده، کارگردان، بازیگر و سرمایه‌گذاری که در ساخت چنین فیلمی نقش دارند، اهدافی را دنبال می‌کنند که غرب و آمریکا برای ما رقم زده است. غرب، زن ما را به سمت و سوی خروج از خانه و حضور بی‌رویه در خارج از خانه و دور شدن از هدف اصلی‌اش هدایت می‌کند. با ساختن قهرمانان پوشالی شخصیت زن مسلمان را به سمت انحراف می‌کشانند.»



زن ایده‌ال مسلمان با ساخت فیلم «لاله» به انحراف کشیده می‌شود

وی در ادامه تاکید کرد: «با شناختی که از آمریکا داریم، کاری که در حال حاضر ساخت آن مسئله مسئولین کشور شده است، زن ایده‌ال مسلمان را به انحراف می‌کشاند. کارگردانی که سی سال در هالیوود قدم و قلم زده‌ و تلاش کرده یک زیان است و زیان بدتر این که با معرفی این قهرمان رالی به عنوان زن ایده‌آل و الگو مردم را به انحراف می‌کشانند.»



سلحشور در خاتمه افزود: «متاسفانه همین عملکرد در تلویزیون هم دنبال می‌شود. به جای این که خانواده‌ای را نشان دهند که فرزندان عالم دینی و مجاهد تربیت کردند و همسران جانبازی که سی سال به جانباز خدمت کردند، مدام زن نمونه را گاودار یا اتوبوسران و... نشان می‌دهند که شایسته نیست.»

تضاد "لاله" با ارزش‌های دینی!

احمد سالک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در انتقاد به پروژه میلیاردی "لاله" گفت: گزارش و عکس‌های به دست آمده از مراحل پیش تولید این فیلم حاکی از آن است که این فیلم از اساس با ارزش‌های دینی و فرهنگ اسلامی ایرانیان در تضاد است.

احمد سالک کاشانی ضمن بیان این مطلب در انتقاد از پروژه سینمایی "لاله" به مهر، گفت: در چند وقت اخیر اخباری پیرامون ساخته شدن فیلمی باعنوان "لاله" به کارگردانی فردی ایرانی الاصل مقیم آمریکا به نام اسدالله نیک‌نژاد که سابقه روشنی در حرفه خود ندارد به دستمان رسید که اساسا دلایل ساخت یک اثر سینمایی توسط چنین کارگردانی از اساس مورد سئوال است.
رقم پیش‌بینی شده برای ساخت "لاله" قابل تامل است
نماینده مردم اصفهان در ادامه افزود: از سوی دیگر سوژه فیلم لاله قابل‌تامل است سوژه‌ای که بسیاری از سینماگران و مسئولان سینمایی نسبت به آن انتقادهای بسیاری داشته‌اند و به نوعی ساخت این فیلم را مردود اعلام کردند. نکته دیگر اینکه هزینه‌ای که برای ساخت این فیلم پیش‌بینی شده معادل 5 تا 7 میلیارد تومان است که این رقم به معنای واقعی هزینه بی‌سابقه‌ای در پروسه تولیدات سینمایی محسوب می‌شود و از این جهت چنین بودجه‌ای قابل تامل است.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به گزارش‌های ارسال شده در این زمینه به این کمیسیون گفت: پس از انتشار این اخبار کمیسیون فرهنگی مجلس بر آن شد تا طرح ساخت این پروژه را که اتفاقا جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی بر ساخت آن اصرار دارد مورد دقت و ارزیابی قرار دهد و درست ازهمان زمان به بعد گزارش و عکس‌های بسیاری به دست ما رسید که این اطلاعات و عکس‌ها به هیچ عنوان با ارزش‌های دینی و فرهنگ اسلامی ما ایرانیان مطابقت ندارد و به نوعی ارزش‌های دینی را به ضد ارزش تبدیل می‌کند.
احمد سالک کاشانی در پاسخ به این نکته که برخی از مدافعان این پروژه معتقدند این فیلم می‌تواند جلوه دیگری از زن ایرانی را به جهان بشناساند گفت: نمی‌توان سهل‌انگارانه عناوینی چون تعاریف جدید و یا جلوه دیگر از زن ایرانی را به این پروژه نسبت داد باید نگاه عمیق‌تری داشت.
وی افزود: فیلم سینمایی لاله داستان زندگی لاله صدیق قهرمان اتومبیلرانی است که به‌عنوان قهرمان فیلم نیز مطرح می‌شود و حال اینکه عکس‌هایی که از ایشان به دست ما رسیده است به وضوح ترویج فرهنگ بدحجابی و نقطه مقابل فرهنگ حجاب و عفاف است.
سینمای ایران مستاصل نشده که به هر قیمتی قهرمان‌سازی کنیم
وی در ادامه افزود: خوشبختانه سینمای ایران هنوز آنقدر مستاصل نشده‌است که به هر شیوه و قیمتی قهرمان و الگوسازی کنیم. از سوی دیگر هنوز در حوزه سوژه‌یابی ناتوان نشده‌ایم که مادران شهید و داستان زندگی هر یک از آنها را که می‌تواند سوژه‌های محکمی برای ساخت فیلم‌های سینمایی باشد رها کنیم و از لاله صدیق که در آمریکا زندگی می‌کند و تعلق خاطری هم به فرهنگ اسلامی ندارد فیلم بسازیم.
این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در ادامه افزود: علاوه‌بر این فیلم من حتی به مجموعه‌های تلویزیونی مانند "خنده بازار" هم ایراد وارد می‌دانم چراکه معتقدم این مجموعه طنز هم با ارزش‌های اسلامی در تضاد است.
سالک کاشانی در پایان در پاسخ به این سئوال که شنیده می‌شود توافق‌هایی برای ساخت فیلم سینمایی "لاله" با مقامات ارشد دولت صورت گرفته است گفت: تحقیقات کمیسیون فرهنگی مجلس کامل شده و تاکید بر ساخته نشدن این فیلم سینمایی دارد. تا پایان هم ایستاده‌ایم و اگر لازم باشد مسائل پشت پرده را هم با بررسی دقیق بازگو خواهیم کرد.

اطلاعاتی در مورد کارگردان «پورنو» سازی که مورد علاقه ی آقای شمقدری است + تصاویر (18+)

اطلاعاتی در مورد کارگردان «پورنو» سازی که مورد علاقه ی آقای شمقدری است + تصاویر (18+)

«انتخاب» به خاطر انتشار تصویر فوق از مخاطبان عزیز و گرانقدرش پوزش طلبیده و با ذکر این نکته که این تصاویر ، از جمله «هنرنمایی های آقای نیک نژاد» است، فقط از آقای شمقدری می پرسد : اساساً فردی که تهیه کننده و کارگردان آثاری چنین بوده ، می تواند عاشق اسلام و انقلاب باشد؟!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


«انتخاب» به خاطر انتشار تصویر فوق از مخاطبان عزیز و گرانقدرش پوزش طلبیده و با ذکر این نکته که این تصاویر ، از جمله «هنرنمایی های آقای نیک نژاد» است، فقط از آقای شمقدری می پرسد : اساساً فردی که تهیه کننده و کارگردان آثاری چنین بوده ، می تواند عاشق اسلام و انقلاب باشد؟!

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر «انتخاب» ؛ روزنامه کیهان طی روزهای گذشته با اشاره به ساخت فیلم سینمایی «لاله» توسط «اسی نیک نژاد» از «حمایت تام و تمام سازمان سینمایی و دولت از وی» به شدت انتقاد کرد.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر «انتخاب» ؛ نکته ی عجیب اما، پاسخ شمقدری رییس سازمان سینمایی به کیهان در این مورد است ، او در این پاسخ با خلط مبحث و پرداختن به مطالب نامرتبط، دفاعی تمام قد از این کارگردان درجه 3 و پورنوساز هالیوودی کرده که جای شگفتی بسیار است.

شمقدری در شگفت آورترین بخش پاسخ خود به شریعتمداری ، ضمن دفاع تمام عیار از این کارگردان و تهیه کننده آثار «پورنو» ، او را «دلباخته نظام و انقلاب» معرفی کرده و حتی گفته «این فرد در ایام فتنه، پاک ماند و ....»

«انتخاب» البته نیازی نمی بیند که به این بخش از اظهارات توهین آمیز آقای شمقدری پاسخی گوید ، اما با انتشار سوابق آقای نیک نژاد، امیدوار است برخی از مدیران فرهنگی ، از مسیر نادرست و منحرف خارج شوند.

این نکته نیز گفتنی است که ، گرچه «انتخاب» چندان قرابت فکری با «کیهان» ندارد ، اما اشاره به این موضوع را وظیفه دینی و ملی دانسته و با انتشار سوابق آقای نیک نژاد، درصدد است تا عمق فاجعه را به دولت محترم و جناب شمقدری گوشزد کند. گو آنکه «انتخاب» و بسیاری از رسانه های مستقل در ایام حضور این فرد در جشنواره فجر، با طرح انتقاداتی دلسوزانه و مشفقانه، از سوابق غیرمتعارف این فرد سخن، گزارش های متنوعی نوشتند...


نیک نژاد کیست؟

آنطور که در سایت IMDB (دایره المعارف سینمایی) آمده است، اسی نیک نژاد متولد سال 1960 ، کارگردان و تهیه کننده چندین اثر سینمایی است. البته او تنها 6 فیلم تولید کرده است و بیشتر فعالیت هم در زمینه ی تهیه کنندگی بوده است.

Where Is Home، The Fall of Sahara، Sightings، Eye on L.A، Bloody Rice، Claws از جمله فیلم هایی است که او تولید کرده است. البته هیچکدام از این اثار دارای خلاصه ی داستان و حتی کمترین جزئیاتی نیست. این در حالی است که IMDB در خصوص فیلم های درجه 3 و 4 هم اطلاعات اندکی ارائه می دهد.

ناگفته نماند که اطلاعات فعلی در صفحه ی اسی نیک نژاد در سایت IMDB توسط شرکت خود او ثبت شده است.

وی همچنین تهیه کننده 16 فیلم و سریال بوده است که اکثر آنها دارای مضامین جنسی و غیراخلاقی است.

معاونت سینمایی وزارت ارشاد در بخشی از جوابیه خود خطاب به کیهان آورده است: نیک نژاد در مقام کارگردان،تهیه کننده ، سرمایه گذار و فیلمنامه نویس هیچگاه چنین آثاری(پورنو) را نساخته است اما وی و کمپانی وی به بعضی از این سریال ها و فیلم های سینمایی خدماتی آن هم در مرحله پس از فیلمبرداری ارائه داده است که به زعم بعضی ممکن است جرم تلقی شود.

در ذیل به برخی از فیلم ها و سریال هایی که نیک نژاد در آن دخالت مستقیم داشته اند اشاره می کنیم:

یکی از اثار ساخته شده به تهیه کنندگی اسی نیک نژاد سریال غیراخلاقی "دفتر خاطرات کفش قرمز" است که البته "گروه سرگرمی پلی بوی" هم در ساخت آن شریک بوده است.

از دیگر اثار غیراخلاقی نیک نژاد می توان به فیلم "مکانی به نام حقیقت" اشاره کرد که IMDB آن را با درجه بندی R معرفی کرده است. این درجه به معنای وجود صحنه های جنسی و عریان در فیلم است.

"شرم،شرم،شرم،" از دیگر فیلم هایی از که توسط اسی نیک نژاد تهیه شده است. نکته قابل توجه در مورد این فیلم آن است که IMDB آن را دارای صحنه های سراسر مستهجن معرفی کرده است. وی همچنین مدیر تولید فیلم "سعادت" با درجه بندی R است.

جالب اینجاست که هیچیک از اثار این فیلمساز و تهیه کننده از سوی کاربران IMDb یک امتیاز هم دریافت نکرده است. این بدین معنا است که این فیلم ها و سریال ها در ژانر به خصوص خود هم ضعیف به شمار می آیند.

ای کاش زمانی که جناب شمقدری در مقام دفاع از نیک نژاد برامد، حداقل برچسب "انقلابی و فردی معتقد به نظام" را به او نمی زد.

از سوی دیگر، جدا از سوابق ناخوشایند اسی نیک نژاد، سپردن پروژه ی لاله به فردی که در عرصه کارگردانی تبحر خاصی ندارد جای تعجب دارد. اسی نیک نژاد شاید جزء تهیه کننده های درجه ی 3 و 4 هالیوود باشد اما جز کارگردان های در جه 7 و 8 هم محسوب نمی شود، چراکه سابقه ی چندانی در امر فیلمسازی ندارد.

همچنین ادعاها در مورد رایزنی نیک نژاد برای استفاده از رابرت دنیرو و جرج کلونی در فیلم "لاله" (که با هدف جلب اعتماد و حمایت افراد مختلف منتشر شد) بسیار مضحک است، چراکه اگر تمامی بودجه ی این فیلم را هم به کلونی و دنیرو با آن مواضع سیاسی شان اختصاص دهند، این دو باز هم از حضور در این فیلم سرباز می زنند. میزان دریافتی این افراد برای هر فیلم در کمترین حالت به بیش از 15 میلیارد تومان می رسد.

فروش ۱۵ میلیون تومانی فیلم یک میلیاردی

«خوابم می‌آد» رضا عطاران هم نتوانست از پس اوضاع نابسامان سینمای ایران در سال 91 بربیاید.
دنیای اقتصاد - فروش پایین سینماهای پایتخت به نحوی است که فیلم «راه بهشت» با وجود یک میلیارد و 200 میلیون تومان هزینه تولید تنها 15 میلیون تومان فروخته است. خوابم مي‌آد با وجود سختگیری در اکران و محدود بودن سالن‌های سینما اگرچه توانست فروشش را در 36 روز در تهران به یک میلیارد و 650 میلیون و 800 هزار تومان برساند، اما این فروش هم دردی از دردهای فصل بی‌رونق فروش سینمای ایران کم نکرد.

البته این رقم فروش در قبال هزینه صرف شده برای تولید فیلمی مثل «خوابم می‌آد» رقمی نیست که باعث ضرر تولیدکننده شود. در همین فصل اکران هستند، فیلم‌هایی که هزینه تولید آنها میلیاردی یا نزدیک به میلیارد است.

«شور شیرین» با هزینه 970 میلیون تومانی ساخته شده، اما در مدت 17 روز نمایش تنها 65 میلیون تومان فروش کرده است. سینمای ایران روزهای خوبی را سپری نمی‌کند. شاید اگر برنامه اکران سینماها در ماه رمضان می‌توانست مخاطب را به سمت سینماها جذب کند، در سانس‌های ویژه اتفاقات خوبی می‌افتاد، اما حبیب کاوش سخنگوی شورای صنفی نمایش اعلام کرده فیلم‌های روی پرده در سانس ویژه به نمایش درمی‌آیند و از 5 مرداد «من و تو» محمد بانکی روی پرده می‌رود. همچنین «نامزد آمریکایی من» داود توحیدپرست با افتادن کف فروش «بدون اجازه» جایگزین این فیلم در سینماها خواهد شد. به نظر می‌رسد با برنامه‌ نه چندان منسجم شورای صنفی نمایش برای اکران در ماه رمضان، اوضاع فروش فیلم‌ها در این ماه با افت قابل توجهی همراه باشد.



سخنی با بزرگ خانم کوچیک سینمای ایران

خانم کوچک سریال پس از باران در سینمای ایران یکی از نقش های ماندگار این سریال به یاد ماندنی محسوب می شود، هیچ کدام از مادرانی که این سریال را دیده اند آنرا از یاد نبرده و نخواهند برد. سریالی که به لحاظ محتوایی نیز بسیار به فرهنگ جامعه نزدیک بود و دقیقا در قاب فرهنگی جامعه ما جای گرفت.
چندی پیش بازیگر این نقش، سر کار خانم مرجان محتشم، با اشاره به شرایط خاص در سینمای ایران اظهار داشت که چون تن به این شرایط نمی دهد، سالهاست که به این عرصه ورود نکرده است و به عبارت بهتر وی را به نقش ها راه نمی دهند.
این سخنان را بعنوان قسمتی در سلسله های یادداشت های «در خدمت و خیانت هنرمندان» به ایشان تقدیم می کنیم.

جمله معروفی است که یکی از هنرمندان غربی گفته است (منسوب به چارلی چپلین) : روز قیامت فیلم هر هنرمندی را در حضور خودش به نمایش می گذارند.

خانم محتشم امیدوارم در آنروز و نزد آفریدگار خویش این گونه هنرمند، نمایشنامه و فیلم نامه نویس، کارگردان و... سربلند باشید.

شما می توانستید در «م مثل مادر» باشید. تا مادران با آن بگریند و امروز هم به حال بازیگر آن نقش گریه کنند که چگونه مانند «قوی سیاه» سینمای ایران ، با وسوسه شیاطین جن و انس، برای فوق العاده شدن، پس از خوش نقشی های فراوان، در سقوط آزاد به وادی بی حیایی، مرحله به مرحله برهنه شده و در پایان و با شکستن صبوری سنگ یک روسپی تمام عیار سینمایی شده است.

گلشیفته در مصاحبه بی بی سی فارسی در چند سال قبل نسبت به همین موضوعات گفته بود که: من که مغز خر نخوردم که خودم را به عنوان یک ایرانی خراب کنم!!! اما مشخص شد که مغز خر نخورده، کاری را کرد که هیچ خری نمی کند. احتمالا مغز خری که خورد، آن ماده خر روسپی بوده!!!.

یا میتوان مانند ... یا دیگری بود.
آری روسپی هنری بودن در قدم اول هم خوابگی با کارگردان و...عوامل تهیه کننده اصل یک فیلم محسوب می شود. این سیستم روسپی، روسپی پرور و روسپی ساز.

خانم مرجان محتشم، یک خانم می تواند یک دختر جوان باشد، یک همسر خوب، یک مادر خوب، یک مادر بزرگ خوب باشد. اما اگر یک روسپی شد دیگر هیچ کدام از اینها نمیتواند باشد و فقط می توان یک روسپی و فاحشه باشد همین و باشد همه وجودش، حیثیت اش و همه داشته های مادی و معنوی اش آخر در اختیار هوسرانان بگذراند، زیرا در این رابطه فقط سیاهی نصیبش خواهد شد.

اما می توان جاودانه بود و جاودانه ماند، آن هم در قلب های انسانها. راست گفته اند که فقط خوبی و بدی است که می ماند و در پایان دنیا فقط خوبی است که مدال ابدیت بر سینه اش آویخته خواهد شد.

بسیار خوشحالم که این سیستم هنوز نتوانسته است چون شمایی را که قلبهای بسیاری از مادران این مرز و بوم با احساس شما در لحظه های بازی نقش خانم کوچیک، تپیده است را به بیماری فساد خود دچار کند و آلوده نماید.

میدانم که سخت است برای هنرمند الهی، که هنرش را ارائه نکند. ضایع شدن چنین حقی، تضییع حق بزرگی است و مسلما اجر صبر آن برای چون شمایی عظیم تر. بنده که این روزها در میان خطوط نوشته های «خدمات و خیانت های هنرمندان» بالا و پایین می روم، جمله ای را برای ابتدای کتابم انتخاب کرده بودم و آنرا تقدیم شما بزرگ بانوی ((کوچک)) سینمای ایران می نمایم:

یک هنرمند می تواند هنرش را ارائه نکند اما هرگز نباید با هنرش خیانت کند.

معلوم است که برای آدمی که مطالبه ی حداقلی اش دریافت میلیاردها تومان برای مصرف در یک سریال است، کارگر

پایان خوش آقای سلحشور
معلوم است که برای آدمی که مطالبه ی حداقلی اش دریافت میلیاردها تومان برای مصرف در یک سریال است، کارگر فحش محسوب می شود

حالا کارگر واقعا فحش است؟ برای دانستن آن ابتدا باید ببینیم فحش چیست. فحش یعنی آنچه ما نمی‌خواهیم باشیم. آن چیزی که خودمان را از آن دور نگه می‌داریم. مثلا برای کسی که خودش را خیلی عاقل فرض می‌کند، کلمهٔ کم عقل، فحش است. چون نمی‌خواهد کم عقل باشد، نمی‌خواهد کسی او را کم عقل بداند. برای آقای سلحشور هم کارگر فحش است.

وقتی یک کتاب بد می‌خوانیم، دوست داریم سریع صفحات را ورق بزنیم تا ببینیم پایان آن چیست و بعد کتاب را ببندیم و پرت کنیم (دقیقا پرت کنیم) یک گوشه‌ای. با فیلم‌های ضعیف هم حکایت همین است. ولی یک کنجکاوی برای پایان (هر چقدر هم کلیشه‌ای و قابل پيش‌بيني) وجود دارد. این است که ما متن حرف‌های آقای سلحشور را در ديدار با زهره سادات لاجوردی مدیر آموزش مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری به نقل از خبرگزاري فارس تا پایان می‌خوانیم ببینیم آخرش چه می‌شود.

خوب. اولش که‌‌ همان حرف‌های کذایی دربارهٔ مشکل زا بودن هنرپیشه‌های زن سینما و تلویزون است. ناسزاهایی در لفافه و با گوشه و کنایه.

بطور کلی ناسزا‌ها شاید موافقان زیادی نداشته باشند اما به دلیل حساس بودن موضوع مخاطب زیادی پیدا می‌کنند. این ویژگی ناسزا است. ما از میان گفتگویهایی که در مکان‌های عمومی می‌شنویم، گوشمان را وقت شنیدن فحش، تیز می‌کنیم. می‌خواهیم ببینیم چه کسی است که دارد فحش می‌دهد. چرا فحش می‌دهد و عکس العمل آن کس که فحش را می‌شنود چیست. بنابراین تا اینجا نه در محتوی، نه در روش به چیز جدیدی بر نمی‌خوریم. اما از آنجایی که دامنهٔ ناسزاهایی که بشود در فرهنگ رسمی بکارش برد، محدود است و آقای سلحشور هم با دست و دلبازی قبلا بیشترشان را بکار برده است، مجبور می‌شود فحش جدیدی اختراع کند: «کارگر». در واقع این بار برای تخفیف و تحقیر کسانی که او «هنرمند» می‌خواند، آن‌ها را «کارگر» خطاب می‌کند.

«به هنرمند مشتبه شده که او ملاک جامعه است و کسی هم نیست که به او بگوید تو به اندازه یک کارگر هستی.»

حالا کارگر واقعا فحش است؟ برای دانستن آن ابتدا باید ببینیم فحش چیست. فحش یعنی آنچه ما نمی‌خواهیم باشیم. آن چیزی که خودمان را از آن دور نگه می‌داریم. مثلا برای کسی که خودش را خیلی عاقل فرض می‌کند، کلمهٔ کم عقل، فحش است. چون نمی‌خواهد کم عقل باشد، نمی‌خواهد کسی او را کم عقل بداند. برای آقای سلحشور هم کارگر فحش است. چون نمی‌خواهد کارگر باشد، نمی‌خواهد کسی او را کارگر بداند.

آخر کارگر‌ها تمام روز کار می‌کنند. آخر ماه هم چیزی کمتر از نصف رقمی که آن‌ها را به خط فقر نزدیک می‌کند، دریافت می‌کنند. خیلی وقت‌ها هم برای دریافت همین دستمزد ماه‌ها انتظار می‌کشند، جلوی اداره‌های مرتبط جمع می‌شوند. متفرق می‌شوند و اگر خوش شانس باشند با دریافت بخشی از مطالباتشان به خانه می‌روند.

کارگرها کسانی هستند که وقتی در ماسه های شور کارخانه فرو می روند و سرشان قطع می شود (این استعاره نیست. اصل واقعه را اینجا بخوانید.) کسی برای شان بزرگداشت نمی گیرد. معلوم است که برای آدمی که مطالبه ی حداقلی اش دریافت میلیاردها تومان برای مصرف در یک سریال است، کارگر فحش محسوب می شود

گفتیم که کتابهای بد را سریع ورق میزنیم تا ببینیم آخرش چه می شود. خوب آخرش معلوم شد. آقای سلحشور بودجه می خواهد.

سلحشور گفته است: «حاضرند برای تونل و فاضلاب فلان جا میلیاردها تومان خرج کنند اما برای طرح تلویزیون که 13 میلیارد تومان پیشنهاد دادیم، قبول نکردند. »

انشاالله که قبول می کنند. معمولا قصه های ایشان پایان خوش دارند.

نويسنده: امير ساكت - ايلنا

نامه مازیار میری به منوچهر محمدی / فیلم زندگی امام خمینی (ره) را نسازید

نامه مازیار میری به منوچهر محمدی / فیلم زندگی امام خمینی (ره) را نسازید

سینما - فارس نوشت:

مازیار میری کارگردان سینما نامه‌ای خطاب به منوچهر محمدی تهیه‌کننده سینما که قصد دارد فیلم سینمایی زندگی امام خمینی (ره) را تهیه‌ کند، نوشته است. متن این نامه که با عنوان «شما تا اطلاع ثانوی خودی نیستید...» ارسال شده، به شرح زیر است:

«آقای منوچهر محمدی عزیز!
سلام

وقتی شنیدم و بعد در خبرها خواندم که قصد دارید فیلمی درباره بخشی از زندگی امام خمینی(ره) بسازید، اولش خوشحال شدم، که با وجود همه سختی‌هایی که سر فیلم قبلی‌تان کشیده‌اید، باز هم می‌خواهید درباره یکی از ارزش‌های مردمان این سرزمین فیلم بسازید، اما بعدش چیزهایی یادم آمد که درپی آن تصمیم گرفتم نامه‌ای برایتان بنویسم و از شما بخواهم که این فیلم را نسازید یا قدری تامل کنید.

یادم آمد که فیلم قبلی شما درباره شهادت و مادران شهید بود، درباره انقلاب و فرهنگ ایثار بود، درباره ایمان و امید بود، درباره خانواده ایرانی و بانوی مسلمان ایرانی بود و فیلم خوب و شریفی هم بود که هم اهالی سخت‌گیر سینما و هم مردم در جشنواره‌ فیلم فجر از آن خوش‌شان آمد و تحسینش کردند، ‌اما با اینکه فیلم شما بخش مهمی از مفاهیم مورد نظر دوستان سازمان سینمایی را دربرمی‌گرفت، با مشکلاتی روبرو شد که خودتان می‌دانید منشا آن از کجاست. حتی کار به جایی رسید که دوستان برای زدن فیلم شما ارزش‌هایی که در فیلم شما مطرح و از آن به درستی دفاع شده بود را هم زیرِ پاهای مبارک‌شان گرفتند. چرا که برای این دوستان اصلا" موضوع و مفهوم فیلم اهمیتی نداشت و مشکل‌شان سازندگان فیلم بود.

حالا که دوباره بر آن هستید فیلمی درباره یکی از مهم‌ترین انسان‌های تاریخ را به تصویر بکشید، آیا به این فکر کرده‌اید که این دوستان همان دوستانی هستند که به فیلمی درباره مادران شهید هم رحم نکردند؟ آیا نگران این نیستید همان‌طور که به مادران شهید فیلم شما در نوشته‌ها و گفته‌های‌شان انگ یهودی بودن زدند، امام(ره) فیلم شما را هم جور دیگری تفسیر کنند؟ و این‌چنین خدای نکرده ارزش‌های مورد نظرتان را زیر پا بگیرند؟

آیا به این فکر کرده‌اید که از اساس مشکل این دوستان با شما و هم‌فکران شماست و آن‌ها برای رسیدن به هدف‌شان حتی به شعار‌هایی که خودشان هم می‌دهند پایبند نیستند، که اگر بودند بیت‌المال را در اختیار فیلمسازی قرار نمی‌دادند که حتی یک فریم از بعضی از فیلم‌هایش قابل نمایش در این کشور نیست. البته دوستان در دفاع از این حرکت‌شان می‌گویند این پول را به آن فیلمساز داده‌اند که پاسخ فیلم «300» را بدهد، اما به این پاسخ نمی‌دهند که اگر ارزش و فیلمساز ارزشی برای‌شان مهم است، مگر در ایران فیلمساز مومن به ارزش‌ها قحطی آمده که آن آقا باید از ینگه دنیا بیاید و جای جوانان هنرمند این مملکت را بگیرد.

مگر همین سینمای ایران با همین امکانات و بودجه‌هایی به مراتب کمتر و البته از بخش خصوصی فیلم‌های جهانی نساخته است و اسکار و کن و برلین و ونیز و مونترال و لوکارنو نبرده است؟ اما دوستان به جای حمایت از این سینما، کمر به قتلش بسته‌اند و به جای حمایت از صنوف سینمایی، ساخت سالن‌های سینما و حل مشکلات اکران، رفع موانع فیلمسازی و ایجاد بستر مناسب برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و مبارزه با قاچاق فیلم به دنبال تسویه‌حساب‌های شخصی با فیلمسازانی هستند که در دایره خودی‌شان جایی ندارند.‌ فکر هم نکنید که این دایره خودی بر اساس اصول و ارزش‌هایی که آقایان از آن دم می‌زنند شکل می‌گیرد، که اگر این‌طور بود سازندگان فیلمی درباره مادران شهید غیر خودی نبودند و‌ تهیه‌کننده فیلم «زنان در شب» خودی!!!

و این یعنی دوستان حتی به ارزش‌هایی که از آن دم می‌زنند هم پایبند نیستند و برای رسیدن به اهداف‌شان مقدس‌ترین شعارها و سوژه‌ها را شهید تسویه حساب با فیلمسازان غیر خودی کرده‌اند.

آقای محمدی! اصلا" تا به حال فکر کرده‌اید که می‌خواهید با کدام کارگردان برای چنین فیلمی درخواست پروانه‌ ساخت بدهید؟ سید‌رضا میرکریمی؟ مجید مجیدی؟ کمال تبریزی؟ مجتبی راعی؟ کافی است تماسی با آقای کمال تبریزی بگیرید و ببینید دوستان با سازنده چند فیلم بسیار مهم دفاع مقدس که حتی یکی از آن فیلم‌ها یعنی «لیلی با من است» از نظر رهبری نظام، یکی از بهترین فیلم‌های دفاع مقدس شناخته شده است، چه برخوردهایی کرده‌اند و در پی درخواست‌های مکرر ایشان برای پروانه ساخت چه پاسخ‌هایی داده‌اند و یا از دوستان دیگر بپرسید که چه پیغام‌هایی از این آقایان گرفته‌اند‌ و یا تجربه اکران سال قبل («عصر روز دهم») خود را مرور کنید، یادم هست فیلم عاشورایی بود.

ریل‌گذاران جدید این سینما فیلمسازانی را که روزگاری به عنوان فیلمسازان ارزشی شناخته می‌شدند از قطار سینما پیاده کرده‌اند و به جایش کسانی را سوار این قطار کرده‌اند که فقط با مراجعه به سایت آی‌.ام.‌دی.‌بی روشن می‌شود آن‌ها چقدر پایبند به ارزش‌هایی هستند که آقایان از آن دم می‌زنند. و از عجایب روزگار است که این روزها حضور حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در کنار یک پروژه نیز برای این دوستان جرم قلمداد می‌شود.


آقای محمدی! اصلا" گیریم که شما پروانه ساخت هم گرفتید، هیچ به پروانه‌ نمایشِ فیلم‌تان فکر کرده‌اید؟ به اکرانش؟ به اینکه چگونه به دلیلِ دفاعِ شما و هم‌فکران شما از حقوق صنفی اهالی سینمایی از اکران نوروزی فیلمی درباره‌ شهادت و ایثار جلوگیری کردند؟ ‌شما بهتر می‌دانید که روزی برای حفظ و ترویجِ ارزش‌ها باید فیلم ساخت و یک روزِ دیگر باید برای جلوگیری از لگدمال شدن ارزش‌ها فیلم نساخت. کاش پسرتان حامد نوشتن فیلمنامه را کمی بیشتر طول بدهد.

آقای منوچهر محمدی! شما تا اطلاعِ ثانوی خودی نیستید، حتی اگر درباره زندگی طلبه‌ها و مادران شهید فیلم ساخته باشید و بخواهید درباره امام خمینی (ره) هم فیلم بسازید، باز هم برای دوستان متولی این روزهای سینما خودی نیستید.

مازیار میری
تیرماه هزار و سیصد و نود و یک»

آقای سلحشور! «كارگر» فحش نيست

نكته قابل تامل در اين توهين آنجاست كه سلحشور سال‌هاست كه با استفاده از بودجه عمومي كشور كه حاصل كار همين كارگران است فيلم‌ها و سريال‌هايي با مفاهيم مذهبي مي‌سازد.
ایلنا نوشت: فرج‌الله سلحشور كه در ايام فراغت از ساخت سريال‌هاي ميلياردي – و يا توأمان - به گفتن سخنان جنجال‌ برانگيز و بعضا توهين آميز اشتغال دارد، در تازه‌ترين اظهار نظر به زعم خود براي تحقير يكي از مجريان سابق تلويزيون او را به كارگر بودن «متهم» كرده است.

در خبري كه خبرگزاري فارس منتشر كرده است، او در ديدار با زهره سادات لاجوردی مدیر آموزش مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری گفته است: «...مثلا سردار رادان در بحث حجاب و عفاف کار می‌کند اما کسی مثل فرزاد حسنی او را تخریب می‌کند. این امر هم به دلیل این است که به هنرمند مشتبه شده که او ملاک جامعه است و کسی هم نیست که به او بگوید تو به اندازه یک کارگر هستی.»

به گزارش ايلنا، هرچند نمي‌توان انكار كرد كه استفاده از «كارگر» يا «عمله» به مثابه فحش توسط سطحي‌ترين افراد اجتماع متداول است، اما خارج شدن اين ادبيات از حيطه كوچه و بازار و رسيدن پاي آن به رسانه‌هاي عمومي موضوعي نيست كه بتوان با آرزوي واهي ارتقاء آگاهي لمپن‌ها از جايگاه نيروي مولد جامعه به سادگي از آن عبور كرد.

توهين سلحشور به كارگران آنچنان زشت و نفرت‌انگيز هست كه براي محكوم كردنش – همچون او – نياز به پنهان شدن پشت اعتقادات مذهبي نباشد اما نكته قابل تامل در اين توهين آنجاست كه سلحشور سال‌هاست كه با استفاده از بودجه عمومي كشور كه حاصل كار همين كارگران است فيلم‌ها و سريال‌هايي با مفاهيم مذهبي مي‌سازد. حال آنكه مي‌دانيم دست كارگر در مكتب اسلام لايق بوسه پيامبر دانسته مي‌شود و در احاديث و روايات اسلامي بر شأن كارگر تاكيد شده است.

رسوا شدن اين تناقض در اظهارات اخير سلحشور مي‌تواند معياري براي سنجش ميزان اعتقاد او به آنچه سال‌ها در پس‌شان سنگر گرفته بود، باشد.

فیلم میلیاردی درباره شخصیت‌های تاریخی بسازیم نه یک دختر اتومبیلران

معلم در واکنش به پروژه "لاله":
کد خبر: ۱۱۸۵۲۳
۲۱ تير ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۸

علی معلم منتقد و تهیه‌کننده سینما گفت: قطعا پراختن به شخصیت‌های مهم تاریخی مانند کوروش کبیر در یک فیلم سینمایی مهمتر از ساختن فیلم سینمایی "لاله" با موضوع یک دختر اتومبیلران است.

علی معلم منتقد و تهیه‌کننده سینما در ارتباط با پروژه سینمایی "لاله" گفت: من از جزئیات این پروژه بی‌خبرم. اما امیدوارم کار خوبی باشد! بهتر است در این ارتباط به بحث اهمیت پروژه‌ها نیز دقت کنیم.

وی افزود: به‌عنوان مثال برای بنده این مثل یک آرزو شده است که یکی از مسئولان موضع خود را درباره فیلم سینمایی "کوروش کبیر" که فیلمنامه آن نوشته شده و کارهایی نیز درباره آن صورت گرفته، مشخص کند و لااقل شرایط صدور مجوز ساخت آن را اعلام کنند.

معلم تأکید کرد: در حال حاضر نیاز بسیاری به ساخت فیلم‌هایی در ارتباط با شخصیت‌های مهم تاریخی وجود دارد. اگر دقت کنید هر از چند گاهی بنگاه‌های خبری اعلام می‌کنند که در خارج از کشور قرار است درباره چنین شخصیت‌هایی فیلم بسازنند. ولی این کار را نمی‌کنند. آنها برای فیلم‌هایی که درباره شخصیت‌های تاریخ ایران است فیلم نمی‌سازند. زیرا این شخصیت‌ها الگویی را ترسیم می‌کنند که در حال حاضر با تبلیغات غرب علیه ایران برابر نیست.

وی ادامه داد: بنابر این ترجیح می‌دهند اسمی از تمدن ایران نیاورند. تصور ما هم این بود که مقامات دولتی علاقمند هستند که فیلم‌هایی درباره این شخصیت‌ها ساخته شود چراکه قطعا برای مسئولان پرداختن به زندگی کوروش مهمتر از زندگی یک دختر رالی کار است.

این منتقد سینما گفت: اگر شخصیت کوروش از زندگی یک ورزشکار مهمتر نیست پس چه چیزی می‌تواند پر اهمیت باشد. به نظر می‌آید سوژه این فیلم جذابتر است و من در جریان دلایل آن نیستم! امیدوارم کارهای اینچنین باز هم انجام شود. لااقل تا کنون من درباره پروژه کوروش بارها مصاحبه کرده‌ام. اما نمی‌دانم چرا مسئولان موضع خود را مشخص نمی‌کنند. چطور کارهای دیگر به سرعت انجام می‌شود اما علاقه‌ای ندارند پاسخی درباره این پروزه ارائه کنند.

وی تاکرد کرد: از طرف مردم باتوجه به اطلاع‌رسانی که درباره پروژه کوروش‌کبیر شده بود، نامه‌هایی را دریافت کردم که چرا به فیلم زندگی این شخصیت ملی اهمیتی داده نمی‌شود. امیدوارم مسئولان پاسخ مناسبی برای مردم داشته باشند.

اعتیاد بلای جان بازیگر زن ایرانی+عکس

اعتیاد بلای جان بازیگر زن ایرانی+عکس
سه شنبه ۲۰ تير ۱۳۹۱ ساعت ۰۱:۴۳
۲ نظر ۲ نظر
شهره آغداشلو، بازیگر ایرانی کمپانی هالیوود به دلیل اعتیاد زیاد به مواد مخدر از سوی تهیه کنندگان فیلم‌های هالیوود دعوت به همکاری نشده است.
به گزارش جهان به نقل از جوان ایرانی، شهره آ‎غداشلو با نام اصلی پری وزیری‌تبار بازیگر ایرانی ساکن امریکا است که سالهاست به فعالیت های غیر اخلاقی و ضد دینی با رویکرد مقابله با انقلاب اسلامی می پردازد.
وی که پیش از انقلاب اسلامی در ایران به ایفای نقش در فیلم های فارسی می پرداخت پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور فرار کرد و در آمریکا مقیم شد.

شهره آغداشلو که علاقه بسیاری به روابط نامشروع دارد در رزومه بازیگری خود در فیلم های ضد ارزشی و غیر اخلاقی بسیاری ایفای نقش کرده است و در حال حاضر در کسوت یک فعال حقوق بشر مطامع تفکر غربی در اشاعه فرهنگ برهنگی فعالیت می کند.

http://jahannews.com/images/docs/files/000232/nf00232941-1.jpg

گفتنی است، پری وزیری تبار یا همان شهره آغداشلو پس از بازی در فیلم سنگسار ثریا به علت اعتیاد به مواد مخدر مدتی است دیگر از سوی کارگردانان و تهیه کنندگان برای ایفای نقش انتخاب نشده است.

همچنین نزدیکان شهره آغداشلو اذعان کرده اند که اعتیاد به مواد مخدر باعث شده است که وی پیشنهادی از سوی برخی از تهیه‌کنندگان فیلم های هالیوودی نداشته باشد و نتواند به عنوان یک چهره هنری به فعالیت حقوق بشری بپردازد.

سلحشور: مصرف یک تن تریاک در پشت صحنه یک سریال!

کد خبر: ۱۱۸۴۶۳
۲۰ تير ۱۳۹۱ - ۱۸:۲۶
فرج‌الله سلحشور گفت: با کمی دقت در تلویزیون متوجه می‌شوید که در این حوزه نظارت وجود ندارد و هر کاری که بکنند، کسی نیست که چیزی بگوید.

«فرج‌الله سلحشور» صبح امروز -20 تیرماه- با زهره سادات لاجوردی مدیر آموزش مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری دیدار کرد.


در این مراسم سلحشور در سخنانی گفت: مشکل عفاف و حجاب عمیق‌تر از بحث‌هایی است که می‌شود و متاسفانه تلویزیون به نفاق در این موضوع دامن زده است. چون بازیگر از طرفی با حجاب جلوی دوربین می‌آید ولی در پشت دوربین بی‌حجاب است و همین موضوع خانم‌ها را به نفاق در حجاب ترغیب می‌کند.

بخش هایی از سخنان کارگردان سریال "یوسف پیامبر" به این شرح است:


  • تلویزیون خط قرمزها را از بین برده است و همین موضوع تبدیل به الگو برای دختران و جوانان ما می‌شود. قبل از انقلاب مرزها در این زمینه مشخص بود اما چون حکومت اسلامی است، چنین مرزهایی مشخص نیست و همه ناخودآگاه فکر می‌کنند که چنین مواردی درست است. الان ارزش‌ها به هم ریخته و ضد ارزش‌ها حاکم شده است.

  • نکته دیگری که مطرح است، این است که درباره حجاب در سینما و تلویزیون نمی‌توانید کار کنید چون اصحاب رسانه خودشان بی‌حجاب هستند. مثلا سردار رادان در بحث حجاب و عفاف کار می‌کند اما کسی مثل فرزاد حسنی او را تخریب می‌کند. این امر هم به دلیل این است که به هنرمند مشتبه شده که او ملاک جامعه است و کسی هم نیست که به او بگوید تو به اندازه یک کارگر هستی.

  • چه اتفاقی افتاده که روابط بین مرد و زن و دختر و پسر عادی شده است؟ امام خمینی(ره) با تداخل زن و مرد مخالف بودند. طبیعی است که زن و مرد در یک محیط کاری یا در دانشگاه وقتی در کنار هم باشند با هم ارتباط دارند و روابط‌شان کم‌کم عادی می‌شود و این موضوع اجتناب‌ناپذیر است. تا زمانی که روابط در اجتماع بین زن و مرد عادی باشد، نمی‌توانیم توقع درست شدن حجاب و عفاف را داشته باشیم.

  • امام و رهبری با این تداخل زن و مرد موافق نبودند اما دشمن زیرک بود و همان اوایل انقلاب در دانشکده‌ای با شکلی بسیار مسخره دیوار کشید. طوری که بعد از آن هیچ کس دیگر جرات نمی‌کند بگوید دختر و پسر را جدا کنید. در واقع موضوع لوث شد تا جایی که الان اگر جداسازی در جامعه پیگیری شود، شاید شورش شود.

  • واقعیت این است که چه بپذیریم و چه نپذیریم، سینما و تلویزیون ما برای جمهوری اسلامی نیست. الان هنرمندان سینما و تلویزیون تعیین‌کننده هستند نه مسئولان. چون تنها نقش مسئولان سرویس‌دهی به هنرمندان است. ما در 32 سال گذشته 32 مسئول فرهنگی داشته‌ایم که عوض شده‌اند. اما آیا می‌شود گفت همه بی‌لیاقت بوده‌اند؟ خیر. پس چرا هیچ‌کدام موفق نشده‌اند؟

  • معتقدم سینما هم مثل بانک ربا یا دانشگاه مبانی غربی دارد، ما می‌خواهیم آن‌ها را به زور با اسلام و انقلاب تطبیق بدهیم، در حالی که تا اصول تغییر نکند، وضعیت همین است. فیلمساز ما چون در جایگاه هدایت جامعه است، باید مجتهد باشد نه مطرب و شهرت‌طلب. آقای رئیس جمهور شکم‌های گرسنه، پاهای ترک خورده، رنگ‌های زرد و ... را متوجه می‌شود اما شیطان‌پرست‌ها، خانواده‌های گسسته؛ اعتیاد و ... را خیر. چون در این حوزه نمی‌توان آمار ارائه کرد و پز داد.

  • به همین دلیل وارد حوزه فرهنگ و هنر نمی‌شوند اما می‌بینیم که دشمن این حوزه را به خوبی فهمیده و می‌گوید اگر یک روز هالیود نباشد، آمریکا هم نخواهد بود. من به آقای دارابی معاون سیما هم گفته‌ام که اگر می‌خواهید وضعیت درست شود، ابتدا سناریوها را زیر نظر اصحاب فرهنگ و علما تصویب کنید و سپس آن‌ها را نقد کنید و بعد جلوی دوربین ببرید. اما مهم این است که نمی‌گذارند چون برای خیلی‌ها گلوگاه است. اما اگر چنین بشود، با همین هنرمندانی که سالم نیستند هم می‌توان درست حرکت کرد.

  • با کمی دقت در تلویزیون متوجه می‌شوید که در این حوزه نظارت وجود ندارد و هر کاری که بکنند، کسی نیست که چیزی بگوید. سینماگر خود را تافته جدابافته می‌داند و کسی هم نمی‌تواند چیزی بگوید. مردم به خاطر کار اشتباه و خلاف، مجازات می‌شوند اما هنرمندان این‌گونه نیستند. پس از تجمع جلوی وزارت ارشاد و پایین کشیدن فیلم‌های گشت ارشاد و زندگی خصوصی، فیلمسازان ما دیگر جرات نمی‌کنند فیلم بسازند. قانون در سینما حاکم نیست و مسئول به جای هدایت، حامی است.

  • دولت در حوزه حجاب و عفاف وارد نمی‌شود و می‌خواهد با شامورتی بازی و ورد همه چیز درشت شود. در حالی که ما از قرآن مبانی تعریف کرده‌ایم، برای فیلمسازی و از میان هزاران قصه قرآنی، 100 قصه را انتخاب و 40 سناریو را نوشته‌ایم که از این میان 9 فیلم به عنوان کار اولیه داشته‌ایم. هرجای این مملکت مراجعه کردیم؛ حاضرند برای تونل و فاضلاب فلان جا میلیاردها تومان خرج کنند اما برای طرح تلویزیون که 13 میلیارد تومان پیشنهاد دادیم، قبول نکردند.

  • این طرح را مقام معظم رهبری قبول کردند و گفتند 100 میلیون تومان کمک هم به ما می‌کنند اما هیچ کس کمک نکرد. چون خود ما در کشور اسلامی هستیم نسبت به اسلام بی‌توجه هستیم و هرکس کار قرآنی انجام بدهد برایش ارزش قائل نیستیم اما اگر یک هنرپییشه طاغوتی کاری نظیر یوسف را بسازد، در بوق و کرنا می‌کنند.

  • من خبر دارم که در پشت صحنه تولید یکی از سریال‌های تلویزیون که چند سال هم طول کشید، هزار کیلو معادل یک تن تریاک مصرف شده است. ما یوسف را در شرایطی کاملا اسلامی ساختیم و اهل شمال و ویلا و آنتالیا هم نیستیم. مهران مدیری در تولید سریال قهوه تلخ هفته‌ای 2 میلیارد تومان درآمد کسب می‌کند اما هنرمندان انقلاب ما به دلیل نداشتن بودجه باید از ساخت کار صرف نظر کنند.

اصرار عجیب بر حمایت خاص از یک فرد پرحاشیه/سفارش ساخت فیلم به تهیه کننده فیلم های مستهجن در آمریکا+تص

«اسی نیکنژاد» بار دیگر خبر ساز شد؛
حال چگونه در شرایطی که شاید بیش از ده ها کارگردان زبده و انقلابی در صحنه سینمایی کشور حضور دارند، مسئولان به ینگه دنیا رفته و کارگردانی که سال ها با ساخت فیلم های مستهجن خود زبانزد دنیا شده است را برای ساخت فیلم زندگینامه قهرمان ورزشی کشور که سوژه ای اجتماعی هم دارد فراخوانده اند، سئوالی است که پیش از کلید خوردن ساخت این فیلم مسئولان سازمان سینمایی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی باید به آن پاسخ دهند.
سرویس فرهنگی «فردا»؛ با انتشار خبر تولید فیلم سینمایی "لاله" با سرمایه‌گذاری حدود 5 میلیارد تومانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به کارگردانی اسدالله نیک‌نژاد کارگردان فیلم های مستهجن، بار دیگر انتقادات اهالی هنر و رسانه نسبت به دادن جایگاهی به چنین فردی بالا گرفت.

ساخت این فیلم سینمایی پیش از این به بنیاد سینمایی فارابی سپرده شده بود اما مسئولان این بنیاد مخالف محتوای آن بودند و زیربار ساخت آن نرفتند. به دنبال عدم پذیرش بنیاد فارابی ساخت این فیلم سینمایی به دستور مستقیم جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با بودجه‌ای معادل 5 میلیارد تومان واگذار شد.



فیلم سینمایی "لاله" که نگارش آن را هم اسدالله نیک‌نژاد برعهده داشته‌است داستانی با محوریت زندگی لاله صدیق قهرمان اتوموبیل‌رانی ایران دارد که سوژه‌ای اجتماعی را طرح می‌کند. دلیل مخالفت فارابی با این پروژه اختلاف فاحش فضای فرهنگی حاکم بر این فیلمنامه با فرهنگ ایرانی‌-اسلامی بوده ‌است.

پیش از این در اواخر سال 89 و در پی دعوت از نیک نژاد برای داوری در جشنواره فیلم فجر اظهار نظرات فراوانی در خصوص چرایی از وی مطرح شد که به دنبال آن نیک نژاد با اعلام انصراف خود از داوری این جشنواره نوشت: " علی‌رغم میل باطنی‌ام، از داوری کناره‌گیری می‌کنم و مایل نیستم عده‌ای مرا دستاویز آسیب‌رساندن به جشنواره کنند. افرادی در تلاش‌اند تا چهره‌ام را خراب و مخدوش کنند و از من خواسته‌اند تا در این جشنواره شرکت نکنم و افرادی نیز قصد دارند با تجارب گذشته من بازی کنند تا چهره جشنواره فیلم فجر را مخدوش نمایند. من که هنگام شروع جنگ مستند «درد همسنگرم» را ساختم و تلاش نمودم تا مردم را امیدوار کنم تا تسلیم دشمن نشوند. افراد دارای مواضع سیاسی به انسانیت رحم نمی‌کنند. همیشه در پی قدرت‌اند و زندگی مردم برای آنها مهم نیست. آنچه که می‌دانم، بعضی‌ها تلاش می‌کنند این جشنواره موفق نباشد و در واقع می‌خواهند کشورشان راه به سوی موفقیت نبرد که اینها نه تنها فیلمساز نیستند، بلکه انسان خوشبختی هم نیستند...»


پس از گذشت بیش از یک سال از این جنجال ها، ساخت فیلم "لاله" بر عهده کارگردانی قرار گرفت که از سوابق فیلمسازی‌اش در هالیوود می توان به فیلم هایی همچون Red Shoe Diaries ، Women of the Night ، Black Sea 213، A Place Called Truth و Shame, Shame, Shame سخن به میان آورد.

سایت IMDB از کاملترین و مستند ترین منابع اطلاعات سینمایی است که تمامی شخصیت ها و فیلم های ریز ودرشت سینمای جهان از ابتدا تا به امروز در این سایت صفحه دارند. در این سایت درباره اسدالله نیک نژاد (معروف به اسی نیک نژاد) اطلاعاتی این چنینی ثبت شده است: اسدالله نیک نژاد معروف به اسی نیک نژاد متولد سال 1960 در تهران است. او فوق لیسانس کارگردانی سینما از دانشگاه هنر کالیفرنیا است. او کار در سینما را با همکاری امیر قویدل با فیلم "برنج خونین" شروع کرد و سپس به آمریکا سفر کرد و در تلویزیون و سپس در سینمای این کشور مشغول به کار شد.




در کارنامه تهیه کنندگی اسی نیک نژاد چهارده فیلم و سریال از جمله "خاطرات کفش قرمز"،" دریای سیاه 213"، "جایی به نام حقیقت"، "شرم، شرم، شرم"، "زنان در شب"، "ChromiumBlue.com" و... دیده می شود که شهرت خود را مدیون بی پردگی و نمایش امیال جنسی هستند، فیلم هایی سرشار از برهنگی و انواع انحرافات جنسی که تنها هدف خود را تحریک جنسی مخاطبان قرار داده اند.



حال چگونه در شرایطی که شاید بیش از ده ها کارگردان زبده و انقلابی در صحنه سینمایی کشور حضور دارند، مسئولان به ینگه دنیا رفته و کارگردانی که سال ها با ساخت فیلم های مستهجن خود زبانزد دنیا شده است را برای ساخت فیلم زندگینامه قهرمان ورزشی کشور که سوژه ای اجتماعی هم دارد فراخوانده اند، سئوالی است که پیش از کلید خوردن ساخت این فیلم مسئولان سازمان سینمایی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی باید به آن پاسخ دهند.

با این وصف آقای شمقدری رئیس سازمان سینمایی باید پاسخ دهد که با کدامین توجیهی کارگردان فیلم های مستهجن و افتخارآفرین آمریکا را برای ساخت فیلمی دیگر دعوت و از اوحمایت کرده است؟ و یا آقای شفیع آقامحمدیان مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با رویت چه پیشینه ای از نیک نژاد نیمی از بودجه سالیانه این مرکز را در اختیار او برای ساخت فیلم "لاله" قرار داده است؟ مگر نه اینکه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی موظف به حمایت از کارگردان‌هایی است که می‌خواهند فیلم اول خود را تولید کنند و چگونه اسدالله نیک‌نژاد جز کارگردان‌های فیلم اولی در کشور به حساب می آید؟

انتظامی: خجالت می‌کشم بازی کنم

انتظامی: خجالت می‌کشم بازی کنم
Share/Save/Bookmark
۱ نظر
عزت‌الله انتظامی در پاسخ به این سوال که آیا پیشنهاد بازی جدیدی داشته‌اید یا خیر، گفت: پیشنهادهای زیادی داشته‌ام، اما سناریوها خیلی سطحی و ضعیف هستند و آدم خجالت می‌کشد که در آن‌ها بازی کند. من در تمام طول عمرم ‌در چنین سناریوهایی بازی نکرده‌‌ام، از این به بعد هم بازی نمی‌کنم.

آفتاب: عزت‌الله انتظامی که امیدوار است خانه‌-موزه انتظامی به محلی فرهنگی شود، گفت: پیشنهادهای زیادی برای بازی داشته‌ام، اما سناریوها خیلی سطحی و ضعیف هستند و آدم خجالت می‌کشد در فیلم‌های این سناریو‌ها بازی کند.

خبر تبدیل منزل مسکونی «عزت‌‌الله انتظامی» به خانه-موزه در ماه‌های پایانی سال گذشته روی خروجی بسیاری از رسانه‌ها قرار گرفت.

پس از گذشت بیش از 5 ماه از انتشار این خبر، برای اطلاع از آخرین شرایط محیا شدن این خانه‌-موزه به سراغ آقای بازیگر رفتیم تا تازه‌ترین خبرهای خانه-موزه انتظامی را از صاحبخانه آن جویا شویم. خواندن گفت‌وگوی ما با عزت‌الله انتظامی خالی از لطف نیست:


‌* بیش از 5 ماه برای مرمت داخلی خانه وقت لازم است

وی درباره آخرین وضعیت این خانه -موزه گفت: این مکان قرار است تبدیل به بنیاد فرهنگی - هنری و موزه «عزت‌الله انتظامی» شود، البته هنوز‌ 5 تا 6 ماه دیگر وقت لازم است تا مرمت و ساخت و ساز داخلی تمام شود.

وی ادامه داد: زیر‌بنای ساختمان تغییری ‌نمی‌کند، اما ممکن است سالن کوچکی در طبقه بالای آن ساخته شود و اتاق‌هایی برای مطالعه طراحی شود. البته تصمیمات نهایی در این مورد پس از اتمام مرمت بنا انجام خواهد شد.



* قرار نیست خانه-‌موزه انتظامی یک آموزشگاه بازیگری باشد



انتظامی در ادامه توضیح داد: پس از تمام شدن مرمت و ساخت و سازهای داخلی، وسایل خانه که هم‌اکنون به صورت امانت در خانه هنرمندان است به ساختمان منتقل می‌شود و دست‌اندرکاران و دوستان صاحب‌نظر در چیدمان خانه کمک خواهند کرد.

این پیشکسوت تئاتر، ‌سینما و تلویزیون تأکید کرد: خانه موزه عزت‌الله انتظامی قرار نیست یک کلاس هنرپیشگی باشد که مثلا هزینه‌ای از هنرجویان بازیگری بگیرد، بلکه امیدوارم این خانه باعث شود محل فرهنگی در منطقه شمیران ایجاد شده و افراد استفاده بهینه از این خانه موزه ببرند.



‌‌* این روزها سناریوهای خوبی به دستم نمی‌رسد/ خجالت می‌کشم در آن‌ها بازی کنم



عزت‌الله انتظامی در پاسخ به این سوال که آیا پیشنهاد بازی جدیدی داشته‌اید یا خیر، گفت: پیشنهادهای زیادی داشته‌ام، اما سناریوها خیلی سطحی و ضعیف هستند و آدم خجالت می‌کشد که در آن‌ها بازی کند. من در تمام طول عمرم ‌در چنین سناریوهایی بازی نکرده‌‌ام، از این به بعد هم بازی نمی‌کنم.

به گزارش فارس،وی در پایان گفت: البته اگر سناریوی خوبی به دستم برسد و از نقشش خوشم بیاید، ممکن است وارد مذاکره برای بازی شوم، اما فکر نمی‌کنم این روزها سناریوی خوبی به دستم برسد که از آن خوشم بیاید.

کد مطلب : 163128

خالق «ناخدا خورشید» 11 سال است فیلم نساخته

خالق «ناخدا خورشید» 11 سال است فیلم نساخته

ناصر تقوایی کارگردان «ناخدا خورشید» که 11 سال است فیلم نساخته است، فردا (19 تیرماه) 71ساله می‌شود. ناصر تقوایی همچنان با گذشت بیش از 11 سال از ساخت «کاغذ بی‌خط»، فیلمی سینمایی نساخته است.

دانلود فایل مرتبط با خبر:
خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه میراث فرهنگی - ناصر تقوایی کارگردان «ناخدا خورشید» که 11 سال است فیلم نساخته است، فردا (19 تیرماه) 71ساله می‌شود.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خالق «ناخدا خورشید» درباره‌ی تولدش نوشته است: «در تابستان سال 1320 خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخل‌های ستبر سبز، در یک روستای عرب‌نشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفه‌ای بودم و همراه پدر به دوردست‌ترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هرکلاس ابتدایی را در شهری و دهکوره‌یی خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم. در مدرسه به ادبیات علاقه داشتم، اما ریاضی خواندم. در جوانی داستان کوتاه می‌نوشتم و فریفته‌ی شیوه‌های نو بودم، اما باز نمی‌دانم چه شد که از سینما سر درآوردم.
در این مسیر به آدم‌های دانا برخوردم و صحنه‌های جالب، ولی زندگی خودم هیچ صحنه‌ی جالبی ندارد. تنها شانس من در زندگی شاید این بوده که با یک تولد ناخواسته شصت سال تمام مثل یک آدم زیادی در کنار یک ملت کهنسال زندگی کرده‌ام. دوازده داستان کوتاه، سیزده فیلم گزارشی و مستند، سه فیلم کوتاه داستانی، شش فیلم بلند سینمایی و یک مجموعه‌ی شانزده ساعته‌ی تلویزیونی در کارنامه‌ی من دیده می‌شود. به اضافه‌ی یک مجموعه‌ عکس و اسلاید از طبیعت و زندگی و فرهنگ این مرز پرگهر، در هزار و یک نما. با اینهمه از دور تنبل جلوه می‌کنم. چرا که در این ده ساله، به دلایلی که ناگفتنش بهتر، کارهای تازه‌ی مرا نه کسی خوانده، نه کسی دیده ... »
ناصر تقوایی همچنان با گذشت بیش از 11 سال از ساخت «کاغذ بی‌خط»، فیلمی سینمایی نساخته است و دو فیلم نیمه‌تمام «چای تلخ» و «زنگی و رومی» را در کارنامه‌ی هنری‌اش دارد.
این هنرمند در فیلم‌سازی علاوه بر ساخت فیلم کوتاه، فیلم‌های بلندی چون «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کرده»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، «کاغذ بی‌خط » را ساخته است و در سال‌های اخیر بعد از متوقف شدن دو فیلمش، مستند کوتاه «تمرین آخر» را درباره‌ی تعزیه ساخت.
سال 1383، شورای ارزشیابی هنرمندان در وزارت ارشاد، مدرک درجه یک هنری کشور (معادل دکترا) را به ناصر تقوایی، اعطا کرد.
در جشن سیزدهم خانه سینما، تندیس‌ شایستگی جشن‌ سینمای ایران به‌خاطر یک عمر دستاورد هنری به «ناصر تقوایی» اهدا شد و در جشن چهاردهم انجمن فیلم کوتاه از این فیلم‌ساز تقدیر کرد.
ناصر تقوایی در آن برنامه به علاقه اندک‌اش به سینمای بلند اشاره کرد و گفت: « خیلی به فیلمهای بلند علاقه ندارم و مگر فیلمهایی که کنجکاوی‌ام را تحریک می‌کنند فیلم دیگری را نمی‌بینیم و فکر هم نمی‌کنم چیزی از دست داده باشم با این وجود همواره سعی می‌کنم با فیلمهای کوتاه در ارتباط باشم و برعکس فیلمهای بلند هرگاه در این زمینه فرصتی برای حضور در هیاتهای داوری یا انتخاب وجود داشته باشد حتما پیش قدم می شوم
کارگردان فیلم‌های «ناخدا خورشید»،« ای ایران» در بخش دیگری از سخنانش مطرح کرد: « من به خوبی می‌دانم که کار فیلمسازی باید تداوم داشته باشد و اگر در آن وقفه ایجاد شود مشکلات مختلفی پیش می‌آید. زمانی که فیلمسازی چند سال نتواند فیلم بسازد سعی می‌کند همه‌ی حرفهای خود را دریک ساخته بگوید و همین موضوع باعث صدمه خوردن به آن فیلم می‌شود
ناصر تقوایی همچنین در آن مراسم اظهار امیدواری کرد:«فیلمهای کوتاه در معرض دید عموم مردم قرار گیرند تا شاید این فیلمها با سینمای بدنه رقابتی ایجاد کنند و کمی معیارهای سینمای عوض شود
عباس کیارستمی هم در آن مراسم که برای تقدیر از ناصر تقوایی به روی صحنه آمد، گفت: «ناصر تقوایی فردی است که با سخاوت و گشاده دستی فراوان تجربیات خود را به نسل جوان منتقل می‌کند و همه ما هم خوشحالیم که در کنار او هستیم. اما با این وجود آرزو می‌کنم که سال آینده شاهد فیلمی از او باشیم. همه ما مشکلات تولید را می‌دانیم و هیچ لزومی به یادآوری این مشکلات نیست اما با این وجود هواداران ناصر تقوایی منتظر فیلمهای تازه او هستند
از سویی، هارون یشایایی، تهیه‌کننده سینما که فیلم‌های «ناخدا خورشید» و «ای ایران»، دو فیلم از سه فیلم بعد از انقلاب ناصر تقوایی را تهیه کرده است، به ایسنا گفته بود: «قابلیت‌های ناصر تقوایی به‌عنوان نویسنده، کارگردان و محقق قابل تردید نیست. مخصوصا در مورد فرهنگ مردم جنوب ایران، تقریبا آدم منحصر به‌فردی است
او به یکی از دلایل ماندگاری «ناخدا خورشید» اشاره و مطرح کرده بود: « ناصر تقوایی آنقدر خوب جنوب را می‌شناسد که در واقع «ناخدا خورشید» مقطعی از زندگی مردم سواحل خلیج فارس را منعکس کرده است
یشایایی با اشاره به حضور جهانی این فیلم، عنوان کرده بود: « «ناخدا خورشید» در ایران و هرکجای دنیا که به نمایش درآمد، مورد تحسین قرار گرفت.آن زمان که سینمای ایران هنوز در دنیا معرفی نشده بود، تقریبا جزو اولین فیلمی‌های بعد از انقلاب بود که سینمای ایران را به دنیا معرفی کرد.همین‌طور در مورد فیلم‌ «ای ایران»، باز «ای ایران» مقطعی از تاریخ ایران را منعکس کرده است و هر دو این فیلم‌ها جزو فیلم‌های ماندگار در سینمای ایران هستند
این تهیه‌کننده درباره دلایل کم‌کاری فیلم‌سازانی چون ناصر تقوایی مطرح کرده بود: « مجموعه‌ی شرایط باعث این اتفاق می‌شود. بعضی از این شرایط به شخص هنرمند برمی‌گردد که بالاخره سن و سالش زیاد می‌شود و توانایی‌هاش کم می‌شود و بخشی به شرایطی که محدودیت ایجاد می‌کند، برمی‌گردد
او در عین حال معتقد بود: « یکی از دلایل اصلی فیلم نخواستن ناصرتقوایی به این موضوع برمی‌گردد که؛در شرایط فعلی بخش خصوصی توان ساختن فیلم‌های فرهنگی را ندارد. در این روزگار عموما بدنه‌ی سینما، فیلم‌هایی می‌سازد که مطمئن باشد، تماشاچی می‌رود و گیشه جواب می‌دهد، بنابراین ساخت فیلم‌هایی که ماهیت فرهنگی داشته باشد، سخت شده است
هارون یشایایی از تهیه‌ی دو فیلم «ناخداخورشید» و «ای‌ ایران» یاد کرده و گفته بود: «بنده با ناصر تقوایی سال‌ها دوست هستم و ساخت این دو فیلم نیز برمبنای دوستی‌ام با ایشان ساخته شده و نه بر مبنای یک تصمیم حرفه‌ای؛ یعنی من با ناصر تقوایی دوست هستم و بیشتر دوستی‌مان مبنای این همکاری بوده است تا مسائل دیگر
رسول صدرعاملی هم معتقد است: «فیلمسازی ناصر تقوایی در هر دوره‌ای ارزشمند است و در هیچ شرایطی قابل انکار نیست
این کارگردان سینمای ایران با بیان اینکه سینما یعنی ماندگاری، گفته بود: «وقتی فیلمسازی فیلمی خوب و تاثیر‌گذار می‌سازد، دوست و دشمن را به تحسین‌ کردن وادار می‌کند. فیلمسازان خوش‌آوازه و خوش‌نامی داریم که به فیلم‌هایشان به خاطر سینما احترام می‌گذاریم و بخشی از فیلمسازانی که مخاطبان ویژه‌ی خودشان را دارند و تفاوت ناصر تقوایی با این نوع فیلمسازان، در مردم‌شناسی است که تقوایی از جامعه دارد
صدرعاملی با اشاره به سریال «میرزا‌کوچک‌خان» یادآور شده بود: « حالا بعد از سال‌ها حسرت می‌خورم که چرا ناصر تقوایی خودش این سریال را نساخت. دلایل این‌که چرا ناصر تقوایی در سالهای اوایل انقلاب، این سریال را نساخت را همه می‌دانند و دلایل آن هم منصفانه نبود
او ادامه داده بود: « متن «میرزا کوچک خان» اینقدر قوی بود که هر فیلمسازی که رفت آن را بسازد با تکیه به آن متن توانست آن سریال را دیدنی‌ کند و الان فکر می‌کنم اگر خودش آن سریال را می‌ساخت، کار موثر‌تری به جا می‌گذاشت
صدرعاملی با بیان اینکه همیشه حسرت می‌خورد که چرا به ناصر تقوایی فرصت داده نشد، گفته بود:« ناصر تقوایی بعد از انقلاب از دور قضاوت شد، چه در میان تهیه‌کنندگان بخش خصوصی و چه در میان تهیه‌کنندگان بخش دولتی و این قضاوت‌ها هیچ‌گاه صحیح نبود. اگر بپذیریم که زمان هنرمند را داوری می‌کند، حالا که این همه سال گذشته است این قضاوت می‌تواند درست باشد که حسرت بخوریم که ناصر تقوایی چرا برخی از فیلم‌ها همچون «چای تلخ» را نساخت
کارگردان «من ترانه پانزده سال دارم» همچنین با اشاره به فیلم‌های بعد از انقلاب ناصر تقوایی به ایسنا گفته بود: «سه فیلم عزیز و نجیب و شریف با سه تم و موضوع مختلف. حال که فکر می‌کنم، چرا نشد که 4 یا 5 فیلم نداشته باشیم از ناصرتقوایی؟ هر چه هست، ولی نمی‌بخشم آنهایی را که نگذاشتند سه تا فیلم بشود، چهار تا و بیشتر. آنهایی را که هرگز به درک از سینمای ایران نرسیدند و خودخواهی‌های مبتذل‌شان نمی‌گذارد پس از این هم برسند
وی عنوان کرده بود: « «ناخداخورشید» قصه‌ای از مردم جنوب ایران است که با قصه‌ی خوب و ساختاری درخشان و تاثیر‌گذار که دارد، وقتی فیلم تمام می‌شود، یک دنیا دانش و تجربه برای شناخت بیشتر در مخاطب ایجاد می‌کند. و او سپس، فیلم «ای ایران»، فیلمی کاملا متفاوت و جدا از «ناخدا خورشید» را می‌سازد و باز هم ماندگار است. به خاطر می‌آوریم رنج‌هایی که در این پروژه کشید و اگر این رنج‌ها را نمی‌کشید، این فیلم از آنچه که هست بزرگتر می‌شد، البته الان هم فیلمی خوبی است. و او از جهان روشنفکری کاملا ملموس و آشنا برای همه «کاغذ بی‌خط» را می‌سازد و در زمان خودش مورد بی‌مهری قرار می‌گیرد و آنچه را که شایسته است برای عرضه و پخش فیلم او به کار نمی‌گیرند.
صدرعاملی مطرح کرده بود: « تا آنجا که به نوشتن مربوط می‌شود، ناصر تقوایی مقتدر و پرصلابت آغاز به کار می‌کند و به بهترین شکل به پایان می‌رساند. وقتی در این سینمای بی‌رحم از تنهایی باید خارج شود و به درک شدن نیاز دارد آنجاست که هیچ‌کس کنارش نیست و آدم‌هایی هم که می‌آیند دراین حد هستند که می‌خواهند اسمشان کنار اسم او باشد و بعد که می‌فهمند که سینما برای ناصر تقوایی چقدر جدی است و بازیگرانش را به مزایده نمی‌گذارد و پُز زود به پایان رساندن فیلم را نمی‌دهد، تازه می‌فهمی چرا همان عده که آمده بودند، نمی‌توانند ادامه بدهند و او را تنها می‌گذارند
این کارگردان همچنین گفته بود: « بسیاری از فیلمسازان هم‌نسل ناصر تقوایی که خیلی‌هایشان هم قابل احترام‌اند در این سالها به هر شکلی که بود از موانع عبور کردند و فیلم‌هایشان را ساختند، اما شرایط برای ناصر تقوایی اینگونه نبود
اما مسعود کیمیایی که چند سال قبل برای تقدیر از ناصر تقوایی به روی صحنه رفته بود، تقوایی را یکی از نزدیک‌ترین دوستان‌اش طی 50 سال فیلمسازی‌اش دانسته و گفته بود: « یا باید برای ناصر زیاد گفت و یا اصلاً نگفت. اگر بخواهیم وارد اقیانوس ناصر شویم باید خیلی چیزها بگویم. در این 50سال فیلمسازی‌ام دوستانی داشته‌ام که ناصر یکی از نزدیک‌ترین آن‌ها است و ناصر چند سالی است که فیلم نساخته، سکوت این سال‌های ناصر کمتر از فیلمسازی‌اش‌ نیست. اما یک سوال مطرح می‌شود چرا ناصر فیلم نمی‌سازد؟»
او در آن مقطع یادآور شده بود:« یازده ماه پیش آقای جعفری‌جلوه فیلمنامه‌ای را از من گرفت تا با حمایت فارابی آنرا بسازم، اما طی این مدت به دنبال آن هستم. عمر کاری ما آنقدر نیست که چنین وقتی را به دنبال فیلم ساختن باشیم. البته شکل فیلم ساختن من با ناصر فرق می‌کند و به هر طریق فیلمم را می‌سازم
ناصر تقوایی هم در همان مراسم گفته بود: «اگر سخن گفتنم، اثرگذار باشد، درباره‌ی دلایل فیلم‌نساختنم خواهم گفت
این کارگردان سینما عنوان کرده بود:« علت فیلم نساختن‌ام سر دراز دارد و روزی که ببینم صحبت کردن درباره‌ی آن اثرگذار است، سخن می‌گویم
ناصر تقوایی گفته بود: « امروز واژه‌ی هنرمند به راحتی به کسی داده می‌شود، اما باید توجه داشت حرمت آن بیشتر است و شاید هرکسی لایق آن نباشد. هنرمند فردی است که وقتی کاری می‌کند، مردم از آن بهره ببرند و از شما سپاسگزارم که فرض می‌کنید، من چنین جایگاهی دارم و خودم را شایسته آن نمی‌دانم
اما خالق «ناخدا خورشید» در بخشی از بیوگرافی‌اش آورده است:
« ایران را دوست دارم، برای این‌که وطن منست،
خوزستان را دوست دارم، برای این که ولایت منست،
و عاشق آبادان هستم، برای اینکه زادگاه منست

مرجان محتشم: روابط نامشروع نداشتم، حذف شدم +عکس

مرجان محتشم گفت: بعد از ۸ سال سکوت مطلق در سینما ایران نظرم را درمورد ابزار ماندگاری در عرصه سینما متاسفانه ارتباطات برخی بازیگران با عوامل فیلم می دانم، البته فکر می کنم سکوت ۸ ساله من پاسخ مناسبی به این سوال است.

مرجان محتشم بازیگر سینما و تلویزیون در گفتگوبا باشگاه خبرنگاران، درباره ابزار ماندگاری یک بازیگر در عرصه سینما اظهار داشت: کسانی در سینمای ایران قدرت کاذب بدست آوردند که لیاقت ماندن در این عرصه را نداشتند و برخی که مردم دوستشان دارند از صحنه حذف می شوند در واقع یکسری قربانی ماندگاری گروه دیگر می شوند.

محتشم با بیان اینکه من نان موقعیتم را نخوردم افزود: من در اوج موقعیت کاری ام در مصاحبه های مکرر بیان کردم که به صورت مداوم کار نخواهم کرد، به دلیل اینکه به هر قیمتی حاضر نیستم در عرصه سینما باشم با اینکه عاشق کارم هستم.

محتشم تاکید کرد: محبوبیت بین مردم چیزی نیست که بتوان به راحتی آن را بدست آورد ولی متاسفانه برخی ستارگان به دلیل ابزار شدن و ارتباطات غیراخلاقی که باعث شرمندگی و تاسف است محبوب شدند که به اعتقاد من این محبوبیت نیست.

وی ادامه داد: چرا مرجان محتشم به عنوان یک بازیگر بدون حاشیه و کسی که اکثریت مردم از هر قشر و تیپی اعم از جامعه مذهبی و یا جامعه مدرن و … قبولش دارند و باید به خاطر اعتقاد به خدا و نپذیرفتن یکسری روابط غیراخلاقی از جامعه هنر حذف شوند و انگ مغرور بودن را بخورد؟!

محشتم افزود: من از مرجان محتشم بودن ضربه خوردم زیرا برای من پارامتر های اخلاقی مهم تر از هر موضوع دیگری است حتی به قیمت ۸ سال سکوت و مدت ها جدایی از کاری که دوستش داشته باشم و به خاطر این دل آزردگی ها حاضر به ادامه فعالیت در عرصه سینما با این وضعیت نیستم.

بازیگر سریال «پس از باران» ادامه داد: همانطور که گفتم جایی برای کسانی که بخواهند با اعتقاد به خدا در عرصه ی سینما فعالیت سالم داشته باشند نیست و متاسفانه برعکس کسانی که تن به ارتباطات نامشروع می دهند در این عرصه بالا می روند.

وی با بیان اینکه این روزها با یک بیماری دست و پنجه نرم می کند درباره شرایط بیمه خود گفت: من حتی در حال حاضر یک دفترچه بیمه هم ندارم و اکنون با این شرایط گاهی از طریق طراحی داخلی ساختمان امرار معاش می کنم و از طرفی حتی نوشته های من هم به دلیل مرجان محتشم بودن چاپ نمی شود.

گلشیفته فراهانی در نقش یک روسپی!! +تصاویر

بازیگر زن سینمای ایران که پس از فتنه 88 با خواندن اشعار القايي جوانان را تشویق به آشوب در کشور می کرد، چنان شخصیت بی هویتی پیدا کرده که هم اکنون نقش روسپی ها را در فیلم های دست چندم هالیوودی بازی می کند.
گلشیفته فراهانی از بازیگران سرشناس سینمای ایران ، پس از آن که برهنگی اش را به نمایش عموم گذاشت، در گام جدید با قبول نقش یک روسپی، بار دیگر تأسف اهالی هنر را بر انگیخته است.
" گلشیفته فراهانی " فرزند " بهزاد فراهانی " از بازیگران سرشناس سینمای ایران ، پس از آنکه انحطاط اخلاقیش را با برهنگی و رقاصه‌گی در فیلمها به نمایش عموم گذاشت ، در آخرین گام سقوطش در گرداب مسائل غیر اخلاقی، با قبول نقش یک روسپی و توهین به هویت زنان افغانی ، بار دیگر تأسف اهالی هنر را بر انگیخته است.

در این فیلم که نویسنده فیلم نامه آن یک افغانی است ، این خواننده و بازیگر مستهجن نقش‌های سخیف ، عریان شده و روابط جنسی غیر اخلاقی با مردان دیگر برقرار می کند تا از این راه کسب معاش کند.

وی که نماد به اصطلاح یک زن افغانی است اعلام می کند که دیگر تسبیح را با یاد خدا نخواهد چرخاند!





http://www.jahannews.com/images/docs/files/000230/nf00230635-1.jpg

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000230/nf00230635-2.jpg

حمله فرج الله سلحشور به پگاه آهنگرانی

حمله فرج الله سلحشور به پگاه آهنگرانی

حمله فرج الله سلحشور به پگاه آهنگرانی

فرهنگی - فرج الله سلحشور، کارگردان سینمای ایران در یادداشتی برای خبرگزاری مهر که متن کامل آن در ادامه از نظر خوانندگان می گذرد، به انتقاد از فضای حاکم بر مجموعه سینمایی و تلویزیونی کشور پرداخته است.


در این یادداشت آمده است:

در زمان شاه بدترین اقشار جامعه سینماگران و فیلم و سریال سازان تلویزیون بودند، چون فقط آنها بودند که بی پروا مجاز بودند با حمایت شاه و آمریکا و ساواک بر روی پرده عریض سینما عریانی و فحشا به نمایش بگذارند؛ فقط آنها بودند که دین و ایمان و اخلاق جامعه را به بازی گرفته بودند، به همین دلیل هم مردم بخشی از سینماها را در پیروزی انقلاب به آتش کشیدند و بسیاری از سینماگران به بیرون مرزها گریختند و هنوز هم تعداد زیادی از آنها در ینگه دنیا هستند و اگر نبود دست نوازش و رافت اسلامی انقلاب، انقلابیون، نه سینمایی می گذاشتند و نه سینماگری.

امام فرمودند: ما با فحشا مخالف هستیم با سینما مخالف نیستیم. مقام معظم رهبری فرمودند: با هنرمندان با رافت و گذشت برخورد کنید و 33 سال تلاش برای جذب ، 33 سال گذشت و نادیده گرفتن فحشا و منکرات پشت و روی پرده سینما و تلویزیون ، 33 سال نصیحت و خواهش، 33 سال سرمایه گذاری و ارفاق، 33 سال نادیده گرفتن خطاها، حاصلی جز تجری و دریدگی نداشت. حاصلی جز خندیدن به ارزشها و اعتقادات مردم، خندیدن و به تمسخر گرفتن خون شهدا نداشت. حاصلی جز سیاه نمایی و کریه نشان دادن چهره انقلاب نداشت و حاصلی جز وابستگی به آن سوی مرزها و خیانت نداشت. کار به جایی رسید که مومنین و نیروهای هنرمندان انقلاب یا با جریان فاسد سینما و تلویزیون همراه شدند یا مظلوم و گوشه گیر تحقیر شدند. کار به جایی رسید که عوامل سینما و تلویزیون خود را تافته جدابافته و برتر از همه اقشار جامعه تصور کردند، برتر از دانشمندان، علما و بزرگان ، برتر از شهدا و رزمندگان، برتر از مومنین و پاکان، گویی هنرمندان چون خوب ارزشها را به تمسخر می گیرند و خوب ادای دیگران را در می آورند.

خوب با اربابان جشنواره ها نرد عشق می بازند و خوب تخم دو زرده می گذارند. پس باید هم از همه برتر، عزیزتر و والاتر باشند!! مردم می دیدند که انقلاب کرده اند تا ارزشها حاکم باشد، انقلاب کرده اند تا مومنین و پاکان و صالحان و شهدا و عرفان و علما و اساتید و دانشمندان و خدمتگزاران، الگوهای جامعه باشند. به عکس کسانی الگو شده اند که به هیچ یک از این ارزشها پایبند نیستند. مشتی خودخواه، شهرت طلب، دنیا دوست و وابسته به آن سوی مرزها شده اند بت جوانان و الگوی جامعه اسلامی، البته انگشت شمار نیروهای هنرمند متعهد و سالم سینما و تلویزیون را باید از این قاعده مستثنی کرد. اما این جزء محدود را هم نباید به کل تعمیم داد.

چند نیروی سالم مبین کل سینما نیستند. باید سینما و تلویزیون و دستهای پشت پرده ای که هدایت فیلم و سریال سازی را به عهده دارند می فهمیدند صبر انقلاب و مسئولین و مومنین روزی به پایان خواهد رسید. باید می فهمیدند این افسار گسیختگی یک جا به بن بست می رسد و اینک آن روز است.

خانم پگاه آهنگرانی و امثال ایشان باید می فهمیدند که روزی خواهد رسید که حتی مسئولین ارشاد و تلویزیون هم روی دفاع از آنان را نخواهند داشت. چرا که اهالی سینما و تلویزیون جایی برای حمایت و دفاع نگذاشته اند. از مسئولین ارشاد و تلویزیون خطای حمایت از این جریان غلط و آلوده را یک جا به اجبار متوقف خواهند کرد. آنجاست که مردم در برابر سینما و تلویزیون خواهند ایستاد. آنجاست که نیروی انتظامی که تاکنون امنیت گروه های فیلم و سریال ساز را تامین می کرده، از آنان روی گردانده، خود در برابر آنان خواهد ایستاد. چرا که نیروی انتظامی همانگونه که مسئول مبارزه با ناامنی و شرارت و بی قانونی است. مسئول مبارزه با بی حیایی و پرده دری و شکستن خط قرمزها و مسئول حفاظت از ارزش هاست.

اگر خانم آهنگرانی و دیگر عوامل سینما و تلویزیون گمان کرده اند که نیروی انتظامی فقط یک بازوی بازدارنده و نظامی در دست دولتمردان و سیاستمداران است سخت اشتباه کرده اند. نیروی انتظامی در جمهوری اسلامی یک نیروی عقیدتی- فرهنگی و سپس نظامی است و خود دارای فکر و فرهنگ و اراده و ایمان است و نسبت به ناهنجاری ها به موقع تصمیم می گیرد. در حقیقت نیروی انتظامی مسئول برخورد با قانون شکنی ها و مدافع اعتقادات و ایمان جامعه اسلامی است.

آیا وقت آن نرسیده که بت فیلمسازان و سریال سازان شکسته شود و این الگوی غلط اصلاح شود؟ آیا زمان آن نرسیده است که مسئولین به جای حمایت و دفاع از فیلم و سریال سازی غیراسلامی، ضد انقلاب و ضد ایران و ایرانی، به اصلاح و هدایت آن بپردازند. آیا زمان آن نرسیده که قانون همانگونه که در مورد اقشار مختلف جامعه اجرا می شود در مورد فیلم و سریال سازان نیز اجرا گردد؟

اختصاصي "جوان"اهدای ویلا به فیلمسازان ایرانی در اربیل عراق

اختصاصي "جوان"
اهدای ویلا به فیلمسازان ایرانی در اربیل عراق
مشاهده‌های خبرنگار «جوان» از استان اربیل عراق حاکی است مسئولان این استان برای جلب نظر فیلمسازان ایرانی به مسائل مربوط به قومیت کرد اقدام به بذل و بخشش‌های فراوان مالی کرده‌اند.
پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۰۰
بر اساس اطلاعات به دست آمده، مسئولان این استان مدتی پیش یک ویلای گرانقیمت در این منطقه را به «بهمن قبادی» فیلمساز ایرانی داده‌اند.

قبادی چند سال قبل و در پی ساخت فیلمی با موضوع «موسیقی زیر زمینی در ایران» از کشور ایران فرار کرد و در کشورهای غربی ساکن شد. شنیده می شود یک دستگاه ویلا نیز از سوی مسئولان این استان به «اصغر فرهادی» کارگردان فیلم‌های جدایی نادر از سیمین داده شد.

در سال‌های اخیر این استان کرد نشین عراقی با برگزاری برنامه‌های فرهنگی و نیز میدان دادن به خواننده‌های لس آنجلسی تلاش فراوانی کرده تا پای مخاطبان ایرانی را به این مکان جلب کند.

در حال حاضر نیز تنها بخش فعال فیلمسازی عراق در این استان وجود دارد که دست‌اندرکاران سینمای آن به جای توجه به مسائل کلی مربوط به عراق، بیشتر به دنبال برجسته‌سازی مسائل مربوط به کردها هستند.

ترس بازیگران زن هالیوود از پیری

ترس بازیگران زن هالیوود از پیری
مردان یک چهارم از جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند و حدود سه چهارم از نقش‌های تلویزیون و سینما را نیز از آن خود کرده‌اند
یکی از معضلات بازیگران زن هالیوود ترس از پیری است که این بار نیز با صدرنشینی بازیگران جوان در فهرست پردرآمدترین بازیگران زن هالیوود و پیشی گرفتن آن‌ها از بازیگران پیشکسوت، نمود پیدا کرده است.
به گزارش فارس، استودیوهای هالیوود همواره در بازیگران جوان و بی‌تجربه هر چند توانمند در فیلم‌های اول‌شان با نهایت خساست رفتار می‌کنند؛ آنچنانکه «کریستین استوارت» بازیگر مجموعه فیلم‌های «گرگ و میش» که یکی از خوش‌شانس‌ترین‌های این عرصه برای یکی دو قسمت اول این فیلم تنها 800 هزار دلار دستمزد گرفت، در حالی که پس از رسیدن به شهرت، زمانی که فیلم در گیشه خوب فروخت، درآمدی بالغ بر 12 و نیم میلیون دلار و شراکت در بخش از سود حاصل فروش قسمت سوم فیلم «گرگ و میش» به او پرداخت شد.

البته خساست استودیوهای هالیوودی در پرداخت دستمزد تنها به بازیگران تازه‌کار محدود نمی‌شود و امروزه به یکی از بزرگ‌ترین کابوس‌های بازیگران زن هالیوود تبدیل شده است؛ آنچنانکه به اعتراف بسیاری از سینماگران آمریکایی، با ورود هر یک از این بازیگران به دهه چهارم زندگی و کاهش برخی جاذبه‌ها، نه تنها پیشنهاد بازی به آن‌ها کم می‌شود، بلکه دستمزدهایشان به طرز غیرمنصفانه‌ای کاهش می‌یابد.

آنچه که امروز در صنعت سینمای هالیوود به یکی از معضل‌های این صنعت سینمایی تبدیل شده، این است که میانگین دستمزد ستاره‌های جوان هالیوود از بازیگران پیشکسوت این عرصه به طرز قابل توجهی بیشتر است.

فهرستی که مجله فوربس روز گذشته منتشر کرده است، گواهی بر این مطلب است:

«کریستن استوارت» 22 ساله با 34 میلیون و 500 هزار دلار صدرنشین فهرست گران‌ قیمت‌ترین بازیگر زن هالیوود است. بیشترین دستمزد او برای بازی در نقش بِلا در فیلم «گرگ و میش» است و پس از آن نیز برای فیلم «سفید برفی و مرد شکارچی» است.

پس از «استوارت»، «کامرون دیاز» قرار دارد که میانگین درآمد او از می سال 2011 میلادی تا می سال 2012 میلادی 34 میلیون دلار بوده است که فیلم «معلم بد» درآمدزاترین فیلم او محسوب می‌شود.

جایگاه سوم این فهرست با دستمزدی بالغ بر 25 میلیون دلار نیز به «ساندرا بولاک» تعلق دارد.

«آنجلینا جولی» با 20 میلیون دلار دستمزد، پس از «بولاک» در جایگاه چهارم این فهرست قرار دارد، او یکی از پرحاشیه‌ترین بازیگران هالیوود نیز محسوب می‌شود.

«چارلیز ترون» نیز پنچمین بازیگر زن گران‌قیمت هالیوود محسوب می‌شود که میانگین دستمزدش 18 میلیون دلار است.

براساس آمارهای منتشر شده حدود 3/24 درصد از جمعیت کل مردم آمریکا را زنان بالای 40 سال تشکیل می‌دهند و بر اساس آمار اتحادیه بازیگران آمریکایی تنها 5/12 درصد از نقش‌های تلویزیون و سینمای آمریکا به زنان بالای 40 سال اختصاص دارد.

این در حالی است که براساس همین گزارش، مردان یک چهارم از جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند و حدود سه چهارم از نقش‌های تلویزیون و سینما را نیز از آن خود کرده‌اند.

بحث دیگری که در هالیوود به عنوان موضوعی ناخوشایند البته برای بازیگران زن این صنعت سینمایی مطرح است، عدم توجه به بازیگران زن نه تنها در پیشنهاد بازی بلکه در دستمزدهاست.

آمارها نشان می‌دهد که مجموع درآمد 10 بازیگر زن اول فهرست فوربس، 200 میلیون دلار است، در حالی که درآمد 10 بازیگر مرد اول این فهرست 361 میلیون دلار است.

گزارش از: نرگس محمدی