اوباما: شلیک تیر "میراث ملی" آمریکایی‌هاست / برای کنترل خشونت تلاش می‌کنم

اوباما: شلیک تیر "میراث ملی" آمریکایی‌هاست / برای کنترل خشونت تلاش می‌کنم

خبرگزاری فارس: باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا سرانجام سکوت خود را پس از کشتار کلرادو شکسته و خواستار وفاق در خصوص کنترل خشونت‌هایی شده که با اسلحه انجام می‌شوند.

خبرگزاری فارس: اوباما: شلیک تیر "میراث ملی" آمریکایی‌هاست / برای کنترل خشونت تلاش می‌کنم

به گزارش فارس به نقل از گاردین، در پایان سفری که به "آورورا" در ایالت کلرادو برای دیدار با قربانیان تیراندازی در یک سینما انجام داده بود، رئیس‌جمهوری آمریکا ابراز داشت که چنین حادثه‌های غم‌باری به شکل روزمره در دیگر شهرهای آمریکا در مقیاسی کوچک‌تر اتفاق می‌افتند.

به گفته اوباما، تعداد کشته‌های تیراندازی در سینما در کلرادو معادل نیمی از جوانانی است که روزانه در آمریکا در اثر این دست خشونت‌ها جان خود را از دست می‌دهند.

رئیس‌جمهور آمریکا افزوده است که وی با فعالان هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه، فعالان مذهبی و مدنی همکاری می‌کند تا وفاقی را در خصوص کاهش خشونت‌ها ایجاد کند.

مساله کنترل سلاح در آمریکا آن‌هم در سال انتخابات، مساله حساسی به شمار می‌رود لذا اوباما مواظب است سخنی از جمع‌آوری سلاح از دست مردم نگوید تا دارندگان سلاح به رقیب جمهوری‌خواه او نپیوندند.

وی به همین خاطر وفاداری خود را به الحاقیه دوم قانون اساسی آمریکا که حق حمل سلاح را به رسمیت شناخته است، ابراز داشت.

اوباما اذعان کرده است که تیراندازی کردن در آمریکا یک میراث ملی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است اما برخی سلاح‌ها باید در دست سربازان باشد و نه جنایت‌کاران!

گزارش ويژه مشرق/نگاهی متفاوت به ایالات متحده + تصاویر

گزارش ويژه مشرق/
آیا می دانید آمریکا بیشترین تعداد زندانیان در جهان را داراست؟ آیا می دانید بالاترین نرخ سقط جنین در جهان متعلق به آمریکاست؟ و یا اینکه زنان آمریکایی افسرده ترین زنان جهان هستند؟ آیا می دانید بالاترین نرخ طلاق، بیماری­های مقاربتی و دختران نوجوان باردار در جهان به آمریکا اختصاص یافته است؟ برای آشنایی بیشتر با روی دیگر سکه در آمریکا با گزارش ویژه مشرق همراه شوید...

گروه گزارش های ویژه مشرق: کشور آمریکا در بسیاری از شاخص های نامناسب فرهنگی و اقتصادی در بالاترین رتبه قرار دارد. در این گزارش سعی شده است شناخت متفاوتی از زندگی مرسوم در ایالات متحده ارائه شود.

1) بیشترین تعداد زندانیان در جهان

در بین کشورهای جهان، آمریکا بیشترین تعداد زندانی را به خود اختصاص داده است. طبق آمار اعلام شده از سوی مرکز بین ­المللی مطالعات زندان­ها، از هر 100000 نفر آمریکایی 715 نفر در زندان قرار دارند. ایالات متحده با اختلاف فاحشی در صدر این جدول قرار دارد. به گونه ­ای که اختلاف آن با کشور بعدی که روسیه است، 131 نفر است.[1]


از هر 100000 نفر آمریکایی 715 نفر در زندان قرار دارند

روزنامه نیویورک تایمز در 23 آوریل سال 2008 با اختصاص صفحه­ای به این مطلب نوشته است: "ایالات متحده کمتر از 5 درصد از جمعیت کل جهان را داراست، اما تقریبا یک چهارم از زندانیان کل جهان را به خود اختصاص داده است. ... ایالات متحده طبق آمار اعلام شده از سوی مرکز بین المللی مطالعات زندان­ها در کالج پادشاهی لندن، بیش از 2.3 میلیون نفر زندانی دارد. این در حالی است که کشوری نظیر چین که جمعیت آن بیش از چهار برابر جمعیت ایالات متحده است، تنها 1.6 میلیون نفر زندانی دارد."[2]

بیش از 2.3 میلیون نفر در زندان های ایالات متحده زندانی هستند


2) رتبه نخست در میزان تیراندازی در مدارس

آمارها حاکی از آن است که تعداد تیراندازی­ ها در مدارس آمریکا بسیار بیشتر از دیگر کشورهای جهان است. دکتر فرنگ اوچبرگ، استاد روانپزشکی در دانشگاه ایالتی میشیگان در این­ باره می­گوید: "تیراندازی در مدارس کشورهایی نظیر آمریکا، روسیه، اسرائیل و برخی کشورهای اروپایی بیش از دیگر کشورهاست و کشور آمریکا بدون رقیب در صدر این جدول قرار دارد. "وی درباره علت این تیراندازی­ ها در مدارس می­ گوید: "ترویج خشونت در همه جای آمریکا وجود دارد. در خیابان­ ها، در سینما، در اخبار و ... ." وی به نقل از یکی از رهبران فرهنگی دهه 60 ایالات متحده می ­گوید: "خشونت با گوشت و پوست مردم آمریکا عجین شده است، به نحوی که مردم کشورهای دیگر خشونت را به همان اندازه خصوصیت آمریکا می­ دانند که کیک گیلاس را یک کیک آمریکایی اصیل می ­شناسند."[3]

بر اساس اعلام وزارت آموزش ایالات متحده، در سال تحصیلی 1999-1998، 3523 دانش­ آموز آمریکایی به دلیل بردن سلاح گرم به مدرسه، اخراج شده ­اند.[4]


در سال تحصیلی 1999-1998، 3523 دانش­ آموز آمریکایی به دلیل بردن سلاح گرم به مدرسه، اخراج شده ­اند

3) فروشگاهی به بهای نابودی 133000 شغل

بیش از 85 درصد از اجناسی که در بزرگترین فروشگاه زنجیره ­ای ایالات متحده عرضه می­ شوند، اجناس خارجی هستند. فروشگاه زنجیره­ ای وال مارت بی­شک محبوب­ترین فروشگاه زنجیره ­ای در آمریکاست. هر هفته بیش از 100 میلیون نفر از شعب مختلف این فروشگاه در سرتاسر ایالات متحده خرید می­ کنند. مقدار فروش این فروشگاه 5 برابر فروشگاه­ های زنجیره ­ای دیگر در این کشور است.[5] در سال 2010 درآمد این شرکت بیش از 421 میلیارد دلار بوده است که این مقدار بیشتر از تولید ناخالصی داخلی 170 کشور جهان است.[6]


بیش از 85 درصد از اجناسی که در فروشگاه زنجیره ­ای وال مارت عرضه می­ شوند، اجناس خارجی هستند.

بیش از 85 درصد از اجناسی که در این فروشگاه عرضه می ­شوند، اجناس خارجی هستند. آمارهای ارائه شده از سوی موسسه سیاست­ های اقتصادی ایالات متحده، تجارت بین شرکت وال مارت و چین بین سال­های 2001 تا 2006 سبب نابودی 133000 شغل تولیدی در ایالات متحده شده است.[7] بسیاری از تحلیل­گران اقتصادی این شرکت را یکی از عوامل افزایش بحران اقتصادی در ایالات متحده می­ دانند.


4) هر آمریکایی = 600 قوطی نوشابه

هر آمریکایی در سال بیش از 600 قوطی نوشابه مصرف می ­کند که این مقدار بسیار بیشتر از سرانه مصرف جهانی است. از دهه هفتاد به بعد، مصرف نوشیدنی­ های گازدار برای خانم ­های آمریکایی 2 برابر و برای آقایان 3 برابر شده است. بسیاری از متخصصین تغذیه معتقدند که سیاست­ های سودمدار کارخانه ­های تولید این نوشیدنی ­ها علت اصلی رشد بی رویه مصرف این مواد است. به عنوان مثال کارخانه کوکاکولا هدف اصلی خود را افزایش 25 درصدی محصولاتش در هر سال تعیین کرده است.[8]


مردم آمریکا چاق ترین مردم جهان هستند

چاقی مردم آمریکا در دهه های اخیر روند رو به رشد و خطرناکی داشته است، به گونه­ای که در دهه 60 تنها 13 درصد از آمریکایی­ ها چاق بودند، در حالی که امروز این مقدار در حدود 30.6 درصد است. برخی پزشکان با ابراز نگرانی از چاقی بی­ رویه آمریکایی­ ها، یکی از دلایل افزایش چاقی در بین مردم آمریکا را استفاده بیش از حد از نوشابه­ های گازدار معرفی کرده­ اند.[9]


کشور آمریکا با 30.6٪ شهروند چاق، در صدر جدول چاق ترین کشورهای جهان قرار دارد.


5) رتبه نخست در جرایم سایبری

آمریکا بیشترین میزان جرایم مربوط به کارت­ های اعتباری را داراست. طبق گزارش روزنامه نیلسون ریپورت (The Nilson Report)، با وجود آنکه معاملات آمریکایی­ ها از طریق کارت­های اعتباری تنها 27٪ از کل معاملات را شامل می ­شود، این کشور 47٪ از کل جرایم مربوط به این حوزه را به خود اختصاص داده است.

دیوید روبرتسون، ناشر نیلسون ریپورت، علت میزان بالای این تخلفات در آمریکا را دو مورد معرفی می ­کند: "نخست اینکه بانک­ های ایالات متحده در به کار گیری تکنولوژی­ های جدید نظیر چیپ­ های EMV ضعیف عمل کرده ­اند و علت بعدی این است که بانک­ها برای کسب مزیت نسبت به بانک­ های دیگر و بقا در شرایط بحرانی کنونی آمریکا، اختیارات بیش از اندازه ­ای به مشتریان خود واگذار می ­کنند تا آنها را راضی نگاه دارند."

این موضوع سبب شده است که آمریکایی ­ها بیش از 3.56 میلیارد دلار را به دلیل جرایم مربوط به کارت اعتباری از دست بدهند.


6) بالاترین نرخ سقط جنین و بیشترین میزان مرگ و میر کودکان به علت سواستفاده در جهان

از زمان تصویب قانونی بودن سقط جنین در سال 1973، بیش از 50 میلیون مورد سقط جنین در کشور آمریکا اتفاق افتاده است. وبسایت "رویای آمریکایی" کشتار کودکان در آمریکا را این گونه توصیف کرده است: "تعداد کودکانی که هر روز در بیمارستان­ ها و کلینیک ­های سقط جنین کشته می ­شوند، از تعداد کشته شدگان حادثه 11 سپتامبر بیشتر است و تعداد این کودکان کشته­ شده در هر سال، بیشتر از تعداد کل کشته ­شدگان در جنگ ­های آمریکا در طول تاریخ این کشور بوده است. ما به ملتی تبدیل شده ­ایم که جان انسان ­ها برایمان مهم نیست و این موضوع واقعا مایه تاسف است."[10]




از سال 1973 به بعد، بیش از 50 میلیون مورد سقط جنین در کشور آمریکا رخ داده است


به عنوان مثال بیش از 41 درصد از زنانی که در ایالت نیویورک باردرا می ­شوند، کودکان خود را سقط می­ کنند.[11] که بر اساس مطالعات گوتماچر (Guttmacher) در سال 2004، بیش از 86 درصد از مواردی که در آن سقط جنین انجام شده است، علت راحتی و عدم تحمل مشکلات دوران حاملگی از سوی مادران بوده است.[12]

بر اساس آمار ارائه شده از سوی موسسه "Every Child Matters"، در دهه گذشته بیش از 20000 کودک آمریکایی به دلیل سو استفاده اعضای خانواده از آنها مرده ­اند.[13] بیش از 75٪ از این کودکان زیر 4 سال داشته ­اند. نرخ مرگ و میر کودکان به علت بدرفتاری در آمریکا 11 برابر یک کشور اروپایی نظیر ایتالیا است.[14]

7) کشتن پدربزرگ­ ها و مادربزرگ­ های بیمار

رسانه ­ها تلاش می­کنند مردم را متقاعد کنند، کشتن پدربزرگ ­ها و مادربزرگ ­های بیمارشان، کاری انسانی و اخلاقی است. اخیرا تبلیغات زیادی در راستای سوق دادن افکار مردم به سمت کشتن افراد سالخورده و اهدای مرگ بدون درد به آنها، در رسانه­ ها انجام شده است. جملاتی نظیر این جمله که "برای شرکت­های بیمه امکان­پذیر نیست که 100 هزار دلار هزینه کنند تا تنها 6 ماه عمر یک فرد سالخورده را بیشتر کنند."، به وفور در مقاله ­های روزنامه ­ها و مصاحبه ­های تلویزیونی دیده می­ شود.[15]

چندی پیش در 11 ژوئن 2012، مجله تایمز با اختصاص تیتر روی جلد خود به این مطلب نوشته بود: "چگونه بمیریم؟" در مقاله مرتبط با این تیتر اشاره شده بود که خلاص کردن بستگان نزدیک از درمان­ های پزشکی امری بسیار اخلاقی و قابل احترام است.[16]


مجله تایم؛ تیتر روی جلد: "چگونه بمیریم"

هفته نامه نیوزویک نیز در 11 سپتامبر 2009 تیتر روی جلد خود را به همین مطلب اختصاص داده بود و تحت عنوان "موضوع کشتن مادربزرگ"، نوشته بود: "متوقف کردن درمان افراد سالخورده و اعطای مرگ سریع­تر به آنها، برای آینده آمریکا خوب است."[17]


هفته نامه نیوزویک؛ تیتر روی جلد: "موضوع کشتن مادربزرگ"


8) افسرده ­ترین زنان جهان در آمریکا

درصد زنان آمریکایی که از داروهای ضد افسردگی استفاده می ­کنند، بسیار بیشتر از زنان دیگر کشورهای جهان است. در سه نسل گذشته تعداد آمریکایی­ هایی که از قرص ­های ضد افسردگی استفاده می ­کنند، بیشتر و بیشتر شده است. این موضوع در مورد زنان این کشور حادتر است. به نحوی که زنان آمریکایی در صدر جدول استفاده کنندگان از داروهای ضد افسردگی قرار دارند. روانشناسان یکی از دلایل میزان زیاد استفاده از این داروها در بین زنان را نگاه ابزاری جامعه به آنها و فشارهای وارد شده به آنها در جریان زندگی می­ دانند. این نوع افسردگی که از آن با عنوان "ناراحتی مرسوم" یاد می ­شود، به این دلیل اتفاق می­ افتد که زنان جامعه احساس می­ کنند هیچ کس به معنی واقعی آنها را دوست ندارد و روابط افراد جامعه با آنها تنها به منظور سو استفاده­ های جنسی و مادی است.[18]


علت افسردگی زنان آمریکایی این است که حس می کنند روابط افراد جامعه با آنها تنها به منظور سو استفاده­ های جنسی و مادی است.

9) پیشتاز در صنعت هرزه­ نگاری

ایالات متحده بیش از همه کشورهای دیگر در جهان فیلم­ های مستهجن تولید کرده است. وفور فیلم­های مستهجن در آمریکا و دسترسی آسان کودکان و نوجوانان این کشور به این فیلم ­ها تاثیرات بسیار مخربی بر نسل نوپای آمریکا داشته است. چندی پیش مجله گود (Good Magazine) آماری در رابطه با تجارت فیلم­ های مستهجن ارائه داد که سبب نگرانی مجامع بین ­المللی از رواج این صنعت در ایالات متحده شد. طبق این آمار:

  • 89٪ از کل فیلم ­های پورنو در جهان، در ایالات متحده تولید می ­شود.
  • در سال 2006 درآمد وبسایت­ های مستهجن آمریکایی، 2.84 میلیارد دلار بوده است.
  • در آمریکا هر روز 260 وبسایت مستهجن ایجاد می ­شود.[19]

طبق گزارش وبسایت خبری دیلی بیست (The Daily Beast) بیش از 25٪ از کارمندان آمریکایی در ساعت ­های کاری خود و در محل کارشان، فیلم ­های مستهجن نگاه می­ کنند.[20]

روزنامه انگلیسی دیلی میل (Daily Mail) چندی پیش با انتقاد از سیاست ­های دولت آمریکا در زمینه سایت ­های پورنوی بسیار زیاد این کشور، به کودک 12 ساله ­ای اشاره کرده بود که پس از مشاهده فیلم ­های پورنو به دختر 9 ساله ­ای تجاوز کرده بود. این کودک پس از آنکه پلیس وی را بازداشت کرد، گفت: "می­ خواستم مثل شخصیت مرد آن فیلم باشم."[21]


در آمریکا هر روز 260 وبسایت مستهجن ایجاد می ­شود

گفتنی است اخیرا شبکه خبری راشا تودی گزارش داد که در بحران مالی اخیر که بسیاری از صنایع بزرگ آمریکایی را به رکود و یا ورشکستگی کشانده، صنعت هرزه ­نگاری ایالات متحده همچنان روند رو به رشد و صعودی داشته است.


10) بالاترین نرخ طلاق، بیماری­های مقاربتی و دختران نوجوان باردار در جهان

بر اساس نظرسنجی مرکز مطالعات GFK درباره علت طلاق زوج ­های آمریکایی، 36 درصد از کسانی که طلاق گرفته بودند، علت این تصمیم خود را سو استفاده ­های جنسی و کلامی معرفی کرده­ اند. مشکلات اقتصادی نیز با کسب 22 درصد آرا در رتبه دوم قرار گرفته است.[22]


ایالات متحده بیشترین آمار طلاق در جهان را به خود اختصاص داده است.

طبق آمار ارائه شده از سوی موسسه تحقیقاتی پو (Pew Research Center)، تنها 51 درصد از آمریکایی­ هایی که بالای 18 سال سن دارند، ازدواج کرده­ اند. این در حالی است که این رقم در سال 1960، 72 درصد بود.[23]

تفکیک سنی زنان و مردانی که در ایالات متحده طلاق گرفته ­اند، به صورت جدول زیر است.


تفکیک سنی زنان و مردانی که در ایالات متحده طلاق گرفته ­اند

همچنین طبق اظهارات وبسایت "نرخ طلاق"، 50٪ از ازدواج­ های اول آمریکایی­ ها به طلاق می­ انجامد و این مقدار برای ازدواج­ های دوم و سوم به ترتیب 67٪ و 74٪ است.[24]

محققان سستی بنیان خانواده ­ها و عدم آموزش تعهد و پایبندی به کودکان از سوی والدین را دلیل اصلی بالا رفتن عامل طلاق می ­دانند. در آمار تکان­دهنده ­ای که اخیرا از سوی مرکز بهداشت ایالات متحده اعلام شده است، از هر چهار دختر نوجوان آمریکایی، یک دختر به حداقل یک نوع بیماری مقاربتی مبتلا است.[25]


محققان، سستی بنیان خانواده ­ها و عدم آموزش تعهد و پایبندی به کودکان از سوی والدین را دلیل اصلی بالا رفتن عامل طلاق می ­دانند.

همچنین ایالات متحده بیشترین تعداد دختران نوجوان باردار در جهان را داراست.

11) بدهی 16 تریلیون دلاری

بدهی ملی ایالات متحده با سرعت بسیار زیادی در حال رسیدن به رقم 16 تریلیون دلار است. همچنین میزان کل بدهی در داخل این کشور 55 تریلیون دلار گزارش شده است.

تحلیل­گران اقتصادی بزرگترین مشکل دولت آمریکا را مبلغ بسیار زیاد قرض های این کشور می ­دانند. در طی 3 دهه گذشته رشد میزان بدهی­ های این کشور بسیار بیشتر از میزان رشد تولید ناخالص داخلی آن بوده است و این مساله یکی از عوامل اصلی بروز بحران اقتصادی در آمریکا بوده است. 30 سال پیش رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، رسیدن میزان قرض این کشور به عدد 1 تریلیون دلار را "کابوس بزرگ" خواند و حالا این رقم به 16 تریلیون دلار رسیده است.


بدهی ملی ایالات متحده با سرعت بسیار زیادی در حال رسیدن به رقم 16 تریلیون دلار است




منابع و مآخذ:

[1] http://www.nationmaster.com/graph/cri_pri_per_cap-crime-prisoners-per-capita

[2] http://www.nytimes.com/2008/04/23/world/americas/23iht-23prison.12253738.html?_r=2

[3] http://globalpublicsquare.blogs.cnn.com/2012/02/28/why-does-america-lead-the-world-in-school-shootings/

[4] National School Safety Center, School Safety Statistics, December 2006 p.15

[5] http://theeconomiccollapseblog.com/archives/is-wal-mart-destroying-america-20-facts-about-wal-mart-that-will-absolutely-shock-you

[6] http://en.wikipedia.org/wiki/Gross_domestic_product

[7] http://economyincrisis.org/content/not-made-in-america-top-10-ways-walmart-destroys-us-manufacturing-jobs

[8] http://www.everyday-wisdom.com/soft-drink-consumption.html

[9] http://www.usatoday.com/news/health/story/2012-05-07/obesity-projections-adults/54791430/1

[10] http://endoftheamericandream.com/archives/19-facts-about-abortion-in-america-that-should-make-you-very-sick

[11] http://abclocal.go.com/wabc/story?section=news/local/new_york&id=7883827

[12] http://www.bpnews.net/bpnews.asp?id=32127

[13] http://www.everychildmatters.org/

[14] http://www.allgov.com/Controversies/ViewNews/US_Leads_Developed_World_in_Child_Abuse_Death_Rate_111018

[15] http://endoftheamericandream.com/archives/the-elite-are-attempting-to-convince-us-that-killing-off-our-sick-grandparents-is-cool-and-trendy

[16] http://www.time.com/time/covers/0,16641,20120611,00.html

[17] http://www.thedailybeast.com/newsweek/2009/09/11/the-case-for-killing-granny.html

[18] http://www.scientificamerican.com/article.cfm?id=the-medicated-americans

[19] http://techcrunch.com/2007/05/12/internet-pornography-stats/

[20] http://www.thedailybeast.com/newsweek/2008/11/28/the-tangled-web-of-porn-in-the-office.html

[21] http://www.dailymail.co.uk/news/article-2152733/Schoolboy-12-raped-girl-watching-hardcore-internet-porn.html?ITO=1490

[22] http://www.gfkamerica.com/

[23] http://www.washingtonpost.com/local/married-couples-at-a-record-low/2011/12/13/gIQAnJyYsO_story.html

[24] http://www.divorcerate.org/

[25] http://www.usatoday.com/news/health/2008-03-11-std_n.htm

نگاهی به فرماندهی سایبری آمریکا

در حقیقت اینترنت پدیده ای اساساً نظامی بودهو اولین بار توسط وزارت دفاع آمریکا به کار گرفته شد
به گزارش بی باک، کارشناسان نظامی دنیا اعتقاد دارند اگر تاکنون نبردهای نظامی در زمین، دریا، هوا و فضا رقم می خورد؛ با ورود به قرن بیست و یکم باید منتظر نبرد در فضای سایبر به عنوان پنجمین بستر نبردهای نظامی باشیم.

فضای سایبر، عرصه پنجم نبردهای سایبری

جنگ سایبر به بهره برداری از ابزارهای اطلاعاتی (نظیر اینترنت) برای ضربه زدن به دیگران از طریق حمله مخفیانه به زیرساخت های طرف مقابل گفته می شود (1) این نوع جنگ ها شامل خرابکاری ها و اختلال در شبکه های کامپیوتری توسط هکرهایی است که از جانب حکومت ها یا منافع شخصی عمل می کنند. (2) انگیزه حملات سایبری را می توان به دو نوع هدفمند و فرصت طلبانه تقسیم نمود (3). واضح است که حملات هدفمند از آنجا که توسط دولت ها و یا گروه های تروریستی انجام می پذیرد می تواند ضربات جبران ناپذیری به زیرساخت های کشورها وارد کند؛ حملاتی که با هدف از کار انداختن زیرساخت های مهمی چون مخابرات، تأسیسات برق، آب و گاز انجام می پذیرد. (4)

نمونه هایی از جنگ های سایبری

در اکتبر سال 2000 هکرهای رژیم صهیونیستی به سایت های حماس و حزب الله حمله کردند و در سیستم های آنها مشکلاتی را پدید آوردند و در مقابل نیز هکرهای ضد رژیم صهیونیستی به سایت های اسرائیلی حمله کرده و آنها را با ترافیک قلابی درگیر کردند. آنها سایت کنست (پارلمان اسرائیل)، بانک ها، وزرات خارجه و وزارت دفاع اسرائیل را مورد هدف قرار دادند.
حملات سایبری علیه جمهوری استونی در سال 2007 میلادی که به مدت 22 روز به طول انجامید نمونه دیگری از این دست حملات بود. طی این حملات که توسط دولت روسیه صورت پذیرفت بسیاری از اطلاعات دولتی و خصوصی استونی مورد هجوم قرار گرفت. این حملات در واکنش به تصمیم دولت استونی برای تبدیل بنای یابدود جنگ جهانی دوم دولت شوروی به گورستان نظامی انجام گرفت. این تصمیم با انتقاد جمع کثیری از سران روسی و همچنین اقلیتی از روسهای مقیم در استونی مواجه شد؛ این اقدام نهایتاً منجر به حملات سایبری از سوی روس-ها شد.
در 26 سپتامبر سال 2009 میلادی مسئولان نیروگاه اتمی بوشهر از ویروسی شدن سیستم های این نیروگاه به ویروس استاکس نت خبر دادند.(5) ریچارد پرل معاون پیشین وزارت دفاع آمریکا به تولید ویروس استاکس نت توسط رژیم صهیونیستی و شکست این برنامه در توقف کار تأسیسات هسته ای ایران اعتراف کرد. (6) بعدها لیام مارچو مدیر عملیاتی شرکت سیمنتک با تجزیه و تحلیل برنامه نویسی استاکس نت و رمز گشایی کد آن دریافت که به احتمال زیاد متهم پشت پرده حمله به ایران، اسرائیل است. هرچند یارانه های نیروگاه اتمی بوشهر از این ویروس پاکسازی شدند، اما این حمله به نیروگاه اتمی بوشهر خود گواهی بر امکان حملاتی از این دست به مسئولین بود.
نمونه دیگری از این دست حملات حمله آئورا بود. در سال 2009 میلادی، گوگل و چند شرکت دیگر مورد هجوم حملات سایبری قرار گرفتند که در این سری حملات، هکرها به اطلاعات حیاتی و خصوصی این شرکت ها دست پیدا کردند. (7)



آژانس امنیت ملی آمریکا

آژانس امنیت ملی آمریکا زیر نظر وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا اداره می شود. این سازمان در سال 1952 تأسیس شد و بالغ بر 100 هزار نفر پرسنل دارد. این افراد در آمریکا و ایستگاه های شنود مستقر در خارج مشغول به فعالیت می باشند. وظیفه اصلی این نهاد امنیتی نظارت بر مخابرات و فعالیت های ماهواره ای و کشف رمز در ایالات متحده آمریکا و سایر نقاط دنیا است. بی شک ارتباطات افراد بر روی شبکه اینترنت نیز تحت کنترل شدید این آژانس قرار دارد. این آژانس از اعضای کلیدی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا بوده و از محرمانه ترین سازمان-های جاسوسی در جهان به شمار می رود. مرکز آژانس امنیت ملی آمریکا در زمینی به وسعت 9 هکتار در فورت مید ایالت مریلند است.
باید گفت کارکرد اصلی و عمده آژانس امنیت ملی آمریکا تأمین اشراف اطلاعاتی است. اشراف اطلاعاتی توسط این نهاد از طریق رصد کاربران در فضای مجازی و بطور مشخص در فضای اینترنت رقم می خورد. در حقیقت اینترنت که پدیده ای اساساً نظامی بوده و اولین بار توسط وزارت دفاع آمریکا به کار گرفته شد، بستر لازم را برای تأمین اشراف اطلاعاتی توسط آژانس امنیت ملی مهیا ساخت. این نهاد امنیتی که یکی از مهمترین نهادهای امنیتی جامعه اطلاعاتی آمریکا به شمار می رود، با رصد فعالیت های کاربران در اینترنت و جمع آوری اطلاعات درست و غلط این کاربران و دسته بندی آن ها در ابر کامپیوترهای مستقر در فورت مید ایالت مریلند، بانک اطلاعاتی عظیمی را فراهم می آورد. این بانک اطلاعاتی نیز در موقع ضرورت مورد استفاده دستگاه های امنیتی آمریکایی قرار می گیرد. ریاست آژانس امنیت ملی آمریکا از سال 2005 با ژنرال کیت الکساندر است.



فرماندهی سایبری آمریکا

فرماندهی سایبری آمریکا جزئی از آژانس امنیت ملی آمریکا مشهور به NSA است. فرمان تشکیل فرماندهی سایبری آمریکا توسط رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، در تاریخ 23 ژوئن 2009 به فرماندهی استراتژیک ایالات متحده داده شد و در سپتامبر همان سال این نهاد شروع به فعالیت نمود.
آژانس امنیت ملی آمریکا که وظیفه طراحی، خرید و نگهداری زیرساخت های ارتباطی وزارت دفاع را بر عهده دارد، برای چند دهه شبکه های وزارت دفاع را اداره می کند و قرار است پشتیبانی های لازم را از فرماندهی سایبری آمریکا به عمل آورد.
هدف از تأسیس فرماندهی سایبری ایالات متحده آمریکا طراحی، رصد، ایجاد هماهنگی و اجرای عملیات مورد نظر آمریکا در فضای سایبر است. تأمین امنیت مداوم و دفاع از شبکه های اطلاعاتی و دفاعی پنتاگون و همچنین حمایت و پشتیبانی از سایر منابع فضای سایبری نیز بر عهده این فرماندهی است. در مجموع می توان گفت این نهاد انواع حمایت سایبری از پنتاگون و منافع آمریکا را بر عهده دارد.
در ماه می سال 2009، ژنرال کیت الکساندر در گزارشی خطاب به کمیته نیروهای مسلح کنگره آمریکا نظرات خود را چنین ابراز داشت: "به عقیده شخصی من تنها راه مقابله با اقدامات جاسوسی یا جنایات سایبری اتخاذ تدابیر پیشگیرانه است. اگر رویکرد رسمی آمریکا چنین باشد می توان منتظر نتایج خوبی بود. چینی ها بیشترین حجم حملات را به زیرساخت های شبکه ای غرب انجام می دهند که حمله اخیر به شبکه الکترونیکی آمریکا از جمله آن ها بود. اگر بپذیریم که این حمله سازماندهی شده بوده است، به عقیده من چاره ای نیست جز اینکه منبع اصلی این حمله از کار بیفتد. تنها مشکل موجود این است که اینترنت ذاتاً فاقد هرگونه مرز است و اگر ایالات متحده بخواهد ردای پلیس جهانی را بر تن کند شاید نتایج قابل قبولی حاصل نشوند." (8)

اجزای فرماندهی سایبری آمریکا

فرماندهی سایبری آمریکا از اجزاء مختلفی تشکیل شده است:
1. فرماندهی نیروهای سایبری ارتش (نیروی زمینی)
• فرماندهی فن آوری و شبکه، نهمین فرماندهی دیجیتالی ارتش
• قسمتی از اولین فرماندهی اطلاعات عملیات (زمینی)
• فرماندهی اطلاعات و امنیت ارتش آمریکا
2. فرماندهی ناوگان سایبر ایالات متحده آمریکا ناوگان دهم
• فرمانده جنگ شبکه ای نیروی دریایی
• فرماندهی عملیات دفاع سایبری نیروی دریایی
• عملیات نیروی دریایی اطلاعات
• نیروهای ضربتی مشترک
3. نیروی هوایی سایبری
• تیپ هوایی جنگ شبکه ای
• تیپ هوایی عملیات اطلاعات
• تیپ هوایی مخابرات رزمی
4. فرماندهی سپاه فضای سایبری نیروهای دریایی (سپاه تفنگداران دریایی)(9)
هنوز مشخص نیست که آیا فرماندهی سایبری در دفاع از شبکه های غیر نظامی هم فعال خواهد بود یا خیر؟ (10) نگرانی ای که در این خصوص وجود دارد این است که آیا پنتاگون و آژانس امنیت ملی آمریکا که وظیفه حفاظت از شبکه های رایانه ای نظامی آمریکا را برعهده دارند، آیا این کار را در خصوص شبکه های رایانه ای غیرنظامی نیز انجام می دهند. بنابر گفته های "ویلیام جی لین"، معاون وزیر دفاع آمریکا، قرار است که فرماندهی سایبری به طور مستمر به حراست از کلیه شبکه های رایانه ای وزارت دفاع بپردازد. همچنین این فرماندهی مسئولیت حراست از شبکه-های نظامی را عهده دار بوده و مسئولیت شبکه های رایانه ای غیر نظامی بر عهده "اداره امنیت داخلی" (Department of Homeland Security) باقی خواهد ماند." (11)



جنگ های سایبری اولویت جدید ایالات متحده آمریکا

وجود یک ژنرال 4 ستاره ارتش آمریکا در فرماندهی سایبری نشان می دهد که پنتاگون حساب ویژه ای روی جنگ های سایبری باز کرده است.
کارشناسان نظامی آمریکایی معتقدند وزارت دفاع آمریکا هر روز با ده ها هزار حمله در فضای سایبری روبه رو است، که اخیراً به اوج خود رسیده است. واقعیت این است که در دنیای امروز میزان حملات و نبردهای سایبری هر روز در حال افزایش است. در این میان کشوری همچون چین با در اختیار داشتن گروهی از بهترین هکرها در صف اول کشورهای قدرتمند در نبردهای سایبری به حساب می آیند.
چینی ها از سوی مقامات غربی متهم به حملات سایبری به گوگل و 20 شرکت بزرگ دیگر هستند. آمریکایی ها نیز چین را مسئول حملات هماهنگ و زنجیره ای به رایانه های دولتی آمریکا در سال 2003 می دانند. هکرهای کره شمالی و روسیه در ردیف های بعدی متهمان به حملات گسترده در فضای سایبر هستند.

نتیجه گیری

بی شک فضای سایبر در حال تبدیل شدن به یک میدان جدید به منظور پیگیری عملیات های نظامی است و به اعتراف کارشناسان نظامی فضای سایبر به عنوان پنجمین عرصه نبردهای نظامی در حال ظهور است. از آنجا که بخش اعظم چنین حملاتی از طریق بستر اینترنت و شبکه های به هم پیوسته رایانه ای صورت می پذیرد لذا رصد فعالیت کاربران در این فضا از اهمیت زیادی برخوردار است.
ایالات متحده آمریکا با کمک آژانس امنیت ملی (NSA) اشراف اطلاعاتی لازم را در فضای اینترنت فراهم می آورد. در این میان حلقه مفقوده وجود یگانی است که حوزه عملیاتی آن مشخصاً فضای سایبر باشد تا هم حمله و هم دفاع را به دوش بکشد. ایالات متحده آمریکا در این عرصه پیشگام بوده و در سال 2009 اقدام به تأسیس فرماندهی سایبری نمود تا علاوه بر دفاع در برابر حملات سایبری کشورهای دیگر، تدابیر لازم را برای حمله به زیرساخت های سایر کشورها طراحی و عملیاتی نماید.

منبع: دیدبان

زن مسلمان سیبل نظامیان آمریکا + عکس

زن مسلمان سیبل نظامیان آمریکا + عکس

دیوید للوید که بر گروه‌های آموزشی نیروی دریایی و زمینی آمریکا در سواحل ویرجینیا نظارت دارد، به خبرنگاران گفت: نیروی دریایی این تصویر خاص و «نوشته‌های عربی» مورد نظر را حذف کرد و برای تمرین‌های آموزشی آینده از گزینه‌های دیگر استفاده خواهد کرد.
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مشرق، نیروی دریایی آمریکا در پی انتقاد شورای روابط آمریکایی-اسلامی مجبور شد تصویر زن محجبه‌ای که به عنوان سیبل تمرین‌های آموزشی نیروها به کار می‌رفت، حذف کند.

نیروهای دریایی و زمینی آمریکا در پایگاه فورت استوری، تصویر زن محجبه‌ای که سلاحی را در دست تکان می‌داد، سیبل تمرین‌های خود قرار می‌دادند که این موضوع پس از انتشار تصویر فوق در نشریه «ویرجینیا پیلوت» افشا شد و انتقاداتی را به همراه داشت.

بر اساس این گزارش، در این تصویر، پشت سر این زن تعدادی قرآن و نیز جملات مقدس اسلامی آویخته شده بود. همین موضوع موجب خشم اعضا شورای روابط آمریکایی- اسلامی شد. آنها فورا نامه‌ای برای لئون پانتا،‌ وزیر دفاع آمریکا ارسال و نگرانی عمیق خود را از این موضوع بیان کردند.

در این نامه آمده:‌ استفاده از تصویر زن مسلمانی که دارای حجاب اسلامی است و قرآن پشت سر او آویخته شده به عنوان سیبل تمرین نیروهای نظامی ملی ما، توهین آمیز است و پیام منفی و غیرسازنده‌ای هم برای نیروهای آموزشی و هم ملت‌های مسلمانی ارسال می‌کند که احتمال دارد این نیروها به آنجا اعزام شوند.

پنتاگون سریعا به این موضوع پاسخ داد. دیوید للوید که بر گروه‌های آموزشی نیروی دریایی و زمینی آمریکا در سواحل ویرجینیا نظارت دارد، به خبرنگاران گفت: نیروی دریایی این تصویر خاص و «نوشته‌های عربی» مورد نظر را حذف کرد و برای تمرین‌های آموزشی آینده از گزینه‌های دیگر استفاده خواهد کرد.

جیسون دیتز، سردبیر پایگاه خبری «انتی وار» در این باره به راشاتودی گفت: مساله اسلام‌هراسی در آمریکا بسیار جدی است و ارتش آمریکا صرفا به آتش این موضوع دامن می‌زند.

وی افزود:‌ پنتاگون پیش از این نیز به کلونل متیو دولی اجازه داده بود علنا رشته‌ای را آموزش دهد که نسل‌کشی مسلمانان جهان را ترویج می‌کرد. این امر نشان می‌دهد ارتش آمریکا مسائل تعصبی را به اندازه کافی جدی نمی‌گیرد.

رئيس‌جمهور اسبق آمريكا: كشورم حقوق بشر را نقض مي‌كند

نظر منتشر شده
۱۸
توصيه به ديگران
۴
کد مطلب: 161334
رئيس‌جمهور اسبق آمريكا: كشورم حقوق بشر را نقض مي‌كند
بخش خارجی الف، 7 تیر 91
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۹
رئيس‌جمهوري اسبق آمريكا از اقدامات دولت واشنگتن عليه تروريسم به شدت انتقاد كرد و گفت كه حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا در خاك كشورها و ترور افراد مظنون در كشورهاي ديگر توسط آمريكا نقض حقوق بشر است.

به گزارش الف به نقل از راشاتودي، جيمي كارتر رئيس جمهور اسبق آمريكا در مقاله اي در روزنامه نيويورك تايمز نوشت: نقض حقوق بشر توسط آمريكا دشمنان ما را تحريك و دوستانمان را از ما بيزار مي كند.

وي خاطر نشان كرد كه سياستهاي ضد تروريستي دولت آمريكا در حال حاضر آشكارا حداقل 10 بند از 30 بند نوشته شده در بيانيه جهاني حقوق بشر را نقض مي‌كند.

كارتر در اين مقاله نوشت: پس از بيش از 30 حمله هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا به خانه‌هاي غيرنظاميان افغان در سال جاري، رئيس‌جمهوري افغانستان درخواست توقف اين حملات را مطرح كرد اما اين حملات در كشورهايي همچون پاكستان، سومالي و يمن ادامه داشته است.

رئيس‌جمهوري اسبق آمريكا تصريح كرد كه وي نمي‌داند چند صد غيرنظامي در اين گونه حملاتي كه همگي توسط مقامات ارشد واشنگتن تاييد شده‌اند، كشته شدند.

انتقاد شديد كارتر از اقدامات آمريكا در مقابله با تروريسم در حالي مطرح شده است كه يك مقام سازمان ملل اخيرا اعلام كرد كه لازم است آمريكا به دليل استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين از لحاظ حقوقي پاسخگو باشد. وي اين درخواست را مطرح كرد كه دولت اوباما آمار غيرنظاميان كشته شده به دنبال حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا در افغانستان، پاكستان و يمن را ارائه كند.

ویروس ضدایرانی به جان خود آمریکا می افتد

نیویورک‌تایمز افزود: "استاکس‌نت" به طرز موثری گلوله آغازین رقابت جدید تسلیحاتی را شلیک کرد که به احتمال بسیار زیاد به گسترش جنگ‌افزارهای سایبری مشابه و بسیار قدرتمند در سراسر اینترنت منتهی می‌شود و کشورها به جای گسترش تسلیحات هسته‌ای یا شیمیایی به گسترش تسلیحات سایبری در خارج از هرگونه چارچوب منظم می‌پردازند.
کد خبر: ۲۵۳۶۶۷
تاریخ انتشار: ۰۵ تير ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۱
یک روزنامه آمریکایی در گزارشی با اشاره به ویروس‌های رایانه‌ای که علیه ایران استفاده شده نوشت به نفع آمریکا است که قبل از آنکه هیولایی که خود آنرا آزاد کرده و گسترش داده، گریبان این کشور را بگیرد، آنرا مهار کند.

به گزارش فارس به نقل از روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز، تصمیم آمریکا و اسرائیل برای ایجاد و استفاده از ویروس رایانه‌ای "استاکس‌نت" در تأسیسات هسته‌ای ایران که در اواخر دوره ریاست‌جمهوری "جرج بوش" صورت گرفت یک نقطه عطف خطرناک و چشمگیر در نظامی‌ کردن تدریجی اینترنت بود.

واشنگتن از حد خود فراتر رفته است و اگر این کار را ادامه دهد، با حرکت ما به سمت قلمرو پرخطر و نامعلوم، (ماهیت) جنگ معاصر به طور اساسی تغییر می‌کند.

بر اساس این گزارش با اشاره به استعمال ویروس رایانه‌ای توسط کشور آمریکا و همپیمان صهیونیستی آن، نوشتن ویروس و نگهداشتن آن به صورت سالم برای استفاده‌ در آینده یک مسئله است و گسترش و استفاده از آن در زمان صلح یک مسئله دیگر است.

نیویورک‌تایمز افزود: "استاکس‌نت" به طرز موثری گلوله آغازین رقابت جدید تسلیحاتی را شلیک کرد که به احتمال بسیار زیاد به گسترش جنگ‌افزارهای سایبری مشابه و بسیار قدرتمند در سراسر اینترنت منتهی می‌شود و کشورها به جای گسترش تسلیحات هسته‌ای یا شیمیایی به گسترش تسلیحات سایبری در خارج از هرگونه چارچوب منظم می‌پردازند.

بر اساس این گزارش‌، هیچ توافقنامه یا معاهده بین‌المللی برای محدود کردن استفاده از جنگ‌افزارهای سایبری وجود ندارد که این جنگ‌افزارها می تواند هرکاری از کنترل یک لپ‌تاپ شخصی گرفته تا اختلال در ارتباطات حیاتی و مهم کل یک کشور یا زیرساخت‌های بانکی را انجام دهد.

نیویورک‌تایمز با اشاره به پیامدهای مخرب این ویروس رایانه‌ای ادامه داد که به نفع آمریکا است که قبل از آنکه هیولایی که خود آنرا آزاد کرده و گسترش داده، گریبان این کشور را بگیرد، آنرا مهار کند.

بر اساس این گزارش، استاکس‌نت، در ابتدا با هدف اصلی و خاص آلوده کردن تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم نطنز در ایران مورد استفاده قرار گرفت اما در نهایت این ویروس به صدها هزار سیستم جهانی آسیب وارد کرد و این یکی از خطرات هولناک این رقابت تسلیحاتی غیرقابل کنترل در فضای سایبری است.

نیویورک‌تایمز ادامه داد به وجود آورندگان ویروس، زمانیکه آنرا انتشار دادند، کنترل آن از دستشان خارج می‌شود و این ویروس‌ها می‌توانند شبکه‌هایی دیگری را که مورد نظر آنها نبوده را نیز هدف گیرد و بعلاوه تمامی کشورهایی که دارای قابلیت تهاجمی سایبری هستند در شرایطی که اولین حمله سایبری صورت گرفته، تمایل دارند تا از این قابلیت تهاجم سایبری خود استفاده کنند.

اخیراً ویروس رایانه‌ای جدیدی به نام "شعله" بروز کرده است که کارشناسان بر این باورند که ارتباط مستقیمی میان سازندگان این ویروس با ویروس استاکس‌نت وجود دارد.

نیویورک‌تایمز در گزارش خود ادامه داد گرچه آمریکا قابلیت بسیار زیادی در مبارزه با بدافزارها دارد اما با معرفی ویروس‌های استاکس‌نت و شعله، آمریکا به شدت اعتبار سیاسی و اخلاقی خود را خراب کرده است.

بر اساس این گزارش، ویروس شعله به مدت 4 سال در دنیای وب در حال توزیع شدن بوده است و آنتی‌ویروس‌های بزرگی چون "مک کافی"، "سیمانتک"، "کاسپراسکای لبز" و "اف سکیور" نتوانستند آنرا شناسایی کنند و هم‌اکنون چهره‌های ارشد صنعتی در خصوص گسترش قدرتمندترین بدافزارها با پشتیبانی دولتها، ابراز نگرانی کرده‌اند.

نیویورک‌تایمز با اشاره به عدم تمایل آمریکا در مهار اینگونه ویروس‌ها نوشت، آمریکا تاکنون حاضر به بحث در خصوص وضع قوانین اینترنتی در خصوص اینگونه ویروس‌های رایانه‌ای با روسیه و چین نشده است. واشنگتن معتقد است که هرگونه اقدامی در جهت انعقاد چنین معاهده‌‌ای می‌تواند برتری پیش‌فرض آمریکا در زمینه جنگ‌افزارهای سایبری و رباتیک را از بین ببرد.

این روزنامه آمریکایی سپس ادامه داد که آمریکا باید در خصوص ورود به مذاکرات در اینباره تأمل کند و با قدرت‌های جهان درباره قواعدی که بر فضای ایننترت بعنوان یک قلمرو نظامی حکمرانی می‌کند، وارد بحث شود.

نیویورک‌تایمز در پایان گزارش خود تأکید کرد که هرگونه توافق در این زمینه باید تنها استفاده‌های نظامی از اینترنت را تحت کنترل قرار دهد و به طور واضح و خاص از هرگونه عبارتی که می‌تواند به استفاده خصوصی یا تجاری از وب منتهی شود، دوری کنند. هیچ کس نمی‌تواند هجوم جهانی برای ایجاد جنگ‌افزارهای سایبری را متوقف کند اما انعقاد یک معاهده می‌تواند استفاده از این جنگ‌افزاها در هنگام صلح را ممنوع کرده و کشورها یا سازمانهایی که این قوانین را نقض می‌کنند، تنبیه کند.

آمار حیرت انگیز وب‌سایت «TomDipatch» از هزینه‌های نظامی آمریکا

آمار حیرت انگیز وب‌سایت «TomDipatch» از هزینه‌های نظامی آمریکا
یک عبارت گنگ دیگر که مربوط به بودجه‌های امنیتی است: 8 میلیارد دلار از هزینه‌های جنگ عراق و افغانستان را این‌جا قایم کرده‌اند. همچنین رقم 14 میلیارد دلار صرف عبارت «کمک‌های امنیتی بین‌المللی» می‌شود: یعنی مربوط به سلاح‌های فروخته شده و آموزش مقامات نظامی ارتش‌های دیگر در سرتاسر جهان توسط ارتش امریکا. همچنین 2 میلیارد هم بودجه‌ی «صلح‌سازی» وجود دارد!
سرویس بین الملل «فردا»:‌ یک سوال کوچک برای شهروندان امریکای شمالی وجود دارد، البته صرفاً از روی کنجکاوی این مسئله هم در کنار آن پیش کشیده می‌شود که چرا هیچ‌کسی به‌ خودش زحمت پرسیدن این سوال را نمی‌دهد، چه برسد به این‌که دنبال رسیدن به جواب آن باشد: این روزها امریکا چقدر خرج امور امنیتی خود می‌کند؟ آن‌هم زمانی‌که از بودجه‌ی ناهار مدارس کم می‌شود تا هزینه‌های نظامی ارتش امریکا جور شوند! نویسندگان این مقاله، نگاهی به بودجه‌ی سال آینده‌ی کل امریکا انداخته‌اند و از دل آن، دروغ‌های این کشور در مورد هزینه‌های نظامی را بیرون کشیده‌اند. امریکا واقعاً چقدر صرف ارتش و جنگ می‌کند؟

**********************************

ماه‌های اخیر رسانه‌های امریکای شمالی لبریز از خبر کاهش بودجه‌ها شده است و (حتی می‌گویند «خطر») کاهش بودجه‌ی نظامی امریکا وجود دارد. هفته‌ی گذشته، قانون‌سازان در خانه‌ی نمایندگان ملت حتی قانونی را تصویف کردند که معنایش کاهش هزینه‌های آینده‌ی نظامی ارتش بود، ولی برای حتی برای حفظ همین برنامه‌ها از بودجه‌های بعضی برنامه‌های اجتماعی، مانند هزینه‌های ناهار مدارس کاسته شد.

درحقیقت، اگر برنامه‌های تحقیقاتی نظامی را هم به هزینه‌های روزمره اضافه کند، بودجه‌ی نظامی، امنیتی امریکا در سال 2013 میلادی تقریباً به 1 هزار میلیارد دلار امریکا خواهد رسید. این رقم ارزش این را دارد که مردم نگاهی به جزئیات آن بیاندازند و ببینند که بودجه در چه جاهایی و به چه شکل‌هایی مصرف می‌شود.

اگر شما اخبار بودجه‌ی نظامی کشور را دنبال کرده باشید، عدد 530 میلیارد دلار را شنیده‌اید. این بودجه‌ی کلی پنتاگون در سال 2013 خواهد بود و 2.5 درصد از سال میلادی گذشته نیز کمتر درنظر گرفته شده است. اما این عدد 530 میلیارد دلاری، تنها اول هزینه‌های ایالات متحده در موضوع امنیت ملی است. بیایید کمی جدی‌تر به ماجرا نگاه کنیم.


بودجه‌ی کلی پنتاگون شامل هزینه‌های جنگ نمی‌شود که در سال‌های اخیر، هر سال رقمی بیش از 100 میلیارد دلار بوده است. با توجه به خروج ارتش امریکا از عراق و خروج تدریجی از افغانستان، احتمالاً فکر می‌کنید که این رقم نیز به‌همین‌اندازه کاهش یافته است. درحقیقت این رقم در سال 2013 به عدد 88 میلیارد دلار کاهش یافته است. البته اگر این عدد را با ارقام دیگر بودجه‌ی امریکا مقایسه کنید، خواهید دید که دولت فدرال در سال 2013 رقم 64 میلیارد دلار را در موضوع آموزش و پروش خرج می‌کند.

با اضافه کردن هزینه‌های جنگ به بودجه‌ی کلی پنتاگون، به عدد 618 میلیارد دلار می‌رسید. خب تازه شروع کرده‌ایم.

ارتش امریکا زرادخانه‌ی هسته‌ای خود را دارد. احتمالاً فکر می‌کنید که هزینه‌ی نگهداری این بمب‌ها در بودجه‌ی 530 میلیارد تایی پنتاگون آمده است. اما کاملاً اشتباه کرده‌اید. این هزینه‌ها بر عهده‌ی سازمان انرژی است، احتمالاً نام آن را هم نشنیده باشید. در سال 2013، ما 11.5 میلیارد دلار صرف نگهداری سلاح‌ها و برنامه‌های مرتبط با این سازمان می‌کنیم. و حذف سلاح‌های اتمی قدیمی و بازیافت آن‌ها هم گران‌قیمت است و باید رقم 6.4 میلیارد دلار به این بودجه اضافه کنید.

خب، حالا بودجه‌ی نظامی امریکا به 636 میلیارد رسیده و داستان هنوز ادامه دارد.

امنیت داخلی چه؟ احتمالاً خودتان تا الان فهمیده‌اید. ما سازمان امنیت داخلی داریم که مالیات‌دهندگان رقم 35.5 میلیارد دلار در سال 2013 برای فعالیت‌های مرتبط به امنیت داخلی به آن پرداخت می‌کنند. البته امنیت داخلی به آژانس‌های فدرال هم مربوط می‌شود. مثلاً برنامه‌های مربوط به امنیت داخلی مواد غذایی به سازمان کشاورزی مربوط می‌شود. خب عدد 13.5 میلیارد دلار دیگر هم در مورد بودجه‌های آژانس‌های فدرال به این رقم اضافه کنید.

رسیده‌ایم به 685 میلیارد دلار.

بعد بودجه‌ی امور بین‌الملل می‌رسد، یک عبارت گنگ دیگر که مربوط به بودجه‌های امنیتی است: 8 میلیارد دلار از هزینه‌های جنگ عراق و افغانستان را این‌جا قایم کرده‌اند. همچنین رقم 14 میلیارد دلار صرف عبارت «کمک‌های امنیتی بین‌المللی» می‌شود: یعنی مربوط به سلاح‌های فروخته شده و آموزش مقامات نظامی ارتش‌های دیگر در سرتاسر جهان توسط ارتش امریکا. همچنین 2 میلیارد هم بودجه‌ی «صلح‌سازی» وجود دارد!

خب حالا به 709 میلیارد رسیده‌ایم.

البته، نباید هزینه‌های نگهداری از کهنه‌سربازها را فراموش کنیم، مخصوصاً معلولین جنگ‌های اخیر. این مسئله هم به‌اندازه‌ی بودجه‌ی امنیت داخلی اهمیت دارد. رقم این بودجه در سال آینده، 138 میلیارد دلار است.

یعنی حالا به جمع 847 میلیارد رسیده‌ایم... هنوز کلی راه مانده.

هزینه‌ی بازنشسته‌های نظامی، سال آینده 55 میلیارد دلار خواهد بود. همچنین هزینه‌های بازنشستگی و از کار افتادگی شهروندانی که همکار وزارت دفاع بوده‌اند را باید اضافه کرد. این رقم هم 21 میلیارد خواهد بود.

حالا جمع ما به 923 میلیارد دلار رسیده... و تقریباً کارمان تمام شده است.

البته یک رقم دیگر را باید اضافه کرد، بودجه‌ی متفرقه‌ی دفاع با بودجه‌ی اصلی دفاع یکی نیست. به آن می‌گویند «فعالیت‌های مرتبط با امور دفاعی» و 8 میلیارد دلار به آن اختصاص داده‌اند.

خب، حالا 931 میلیارد را داریم.

البته، این حداقل خرج‌های نظامی است: می‌توانیم مطمئن باشیم کمتر از این رقم، خرج نخواهد شد. اگر بودجه‌ی نظامی، دفاعی و امنیتی امریکا را یک اقتصاد مستقل درنظر بگیریم، نوزدهمین اقتصاد کل دنیا خواهد شد، تقریباً برابر کل اقتصاد کشور استرالیا. دومین بودجه‌ی نظامی دنیا را کشور چین دارد، با رقم (در مقایسه با این بودجه) مضحک 136 میلیارد دلار امریکا.

یا این شکلی نگاه کنید:‌ از هر دلاری که دولت فدرال در سال 2013 میلادی خرج کند، یک چهارم آن خرج امور نظامی، دفاعی و امنیتی خواهد شد. این روزها بحث کاهش هزینه‌ها جدی دنبال می‌شود اما کنگره می‌توانست در جاهایی دیگر، خیلی بهتر از بودجه‌ها بزند و هزینه‌ها را کنترل کند. ما برنامه‌های نظامی با هزینه‌های خیلی بالا داریم که هیچ‌وقت یعنی واقعاً هیچ‌وقت از آن‌ها استفاده نمی‌شود. می‌توانستیم بعضی از این برنامه‌های شیک و خیلی گران را حذف کنیم. مردم امریکا از کنگره خیلی جلوتر هستند: بیشتر آن‌ها فکر می‌کنند این بودجه‌های نظامی، امنیتی و دفاعی را می‌توان خیلی بیشتر از این‌ها کم کرد و آن‌ها درست فکر می‌کنند.

منبع:وب‌سایت «TomDipatch»

تزویر و ریاکاری واشینگتن

تزویر و ریاکاری واشینگتن
یادداشت مهمان پال کریِگ رابرتز*، 30 خرداد 91
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۰۹
دولت امریکا در رتبه دوم تجاوز به حقوق بشر در روی کره زمین قرار دارد و تنها کشور توانمندساز اسرائیل است که رتبه اول را در تجاوز به حقوق بشر به خود اختصاص داده است. ولی این واقعیت مانع این نمی‌شود که واشنگتن انگشت اتهام را به سوی دیگران نشانه رود.

وزارت خارجه امریکا در "گزارش حقوق بشر" خود با خشم و غضب ایران و سوریه را متهم می‌سازد. در حالی‌که گناه واقعی این دو کشور این است که استقلال خود را از چنگ واشنگتن در آورده و حفظ کرده‌اند و امریکا همچنین در حال لولو‌سازی از چین است چراکه این کشور را برای ایفاء نفش دشمن در جنگ سرد جدید خود انتخاب کرده است.

هیلاری کلینتون، یکی دیگر از وزرای خارجه – از هر جهت – بی‌صلاحیت امریکا، "کلیه کشورهای دنیا را مخاطب قرار داده چنین گفت: ما مراقب هستیم، و ما شما را مسئول می‌دانیم" فقط ما خود و یا متحدین واشنگتن مانند بحرین، عربستان سعودی، اسرائیل و ناتو –که دست آموزان ما هستند – را مسئول به شمار نمی‌آوریم.

هیلاری همچنین این نکته را "برای کلیه شهروندان و فعالان سیاسی در کلیه کشورها روشن کرد: شما تنها نیستید. ما در کنار شما ایستاده‌ایم." فقط با معترضانی که در شیکاگو علیه ناتو تظاهرات کردند و یا معترضان جنبش تسخیر وآل‌استریت و یا هر معترض دیگری که در خاک امریکا دست به اعتراض بزند همراه نیستیم.

وزارت خارجه در کنار معترضانی می‌ایستد که از امریکا پول می‌گیرند و در کشورهایی که دولت امریکا می‌خواهد دولت‌شان را سرنگون کند به فعالیت‌های اعتراضی می‌پردازند. معترضان در امریکا نیز مانند معترضان در فلسطین اشغالی – که ظاهراً – هیچ حقی نسبت به منازل، اراضی، باغ‌های زیتون و یا محصول زیتون خود ندارند – تنها روی پای خود ایستاده‌اند.

آن‌چه در زیر می‌آید برخی از بازداشت‌هایی است در عرض اعتراضات جدید در امریکا صورت گرفته است:
روزنامه نیویورک تایمز گزارش می‌دهد که تا تاریخ 17 نوامبر 2011، 1300 معترض جنبش تسخیر وآل‌استریت فقط در شهر نیویورک دستگیر شدند. فاکس نیوز (Fox News) (در تاریخ 2 اکتبر 2011) گزارش داد که 700 معترض در روی پل بروکلین (در شهر نیویورک – م) دستگیر شدند. در اجلاس سران ناتو در شیکاگو که هفته گذشته برگزار شد، 90 نفر از معترضان دستگیر شدند (شیکاگو جورنال)

در امریکا برخی از معترضان را رسماً "افراطیون بومی" و "تروریست‌های بومی" می‌نامند. این‌ها عناوین تهدیدآمیز جدیدی است که "وزارت امنیت میهن" اعلام کرده و تمام توجهات خود را بر آن‌ها متمرکز کرده و آن را جایگزین مسلمانان تروریست به‌عنوان مهم‌ترین خطر علیه امریکا نموده است. در سپتامبر سال 2010، پلیس فدرال به منازل مسکونی فعالان صلح در شیکاگو و مینیاپولیس حمله کرد. اف.بی.آی سعی دارد، با این ادعا که فعالان صلح به "جبهه مردم برای آزادی فلسطین" کمک مالی نموده‌اند، برای آن‌ها پرونده‌سازی کند. دولت امریکا، به تقاضای اسرائیل، "جبهه مردم برای آزادی فلسطین" را گروهی تروریستی نامیده است.

هفته گذشته در شیکاگو، تعداد بسیار زیادی از معترضان علیه ناتو بازداشت شدند. این معترضان که وزارت خارجه در کنار آن‌ها نمی‌ایستد سه جوان سفیدپوست امریکایی هستند که به اتهام "تروریست بومی" بازداشت شده‌اند. این سه جوان، به گزارش دیو لیندورف طی "حمله‌ای به خانه آن‌ها – بدون داشتن مجوز دادستان – دستگیر شدند که یادآور عملیات نیروهای نظامی امریکاست که هر روز (و یا هر شب) در افغانستان انجام می‌دهند." اگر دولت امریکا، که در کنار همه معترضان در همه کشورها به جز امریکا، بحرین، عربستان سعودی، یمن و فلسطین می‌ایستد، بتواند برای این جوانان پرونده تروریستی بسازد، آن وقت می‌تواند این سه جوان امریکایی را بر پایه شواهدی که رو نکرده متهم سازد و یا این‌که به سادگی آن‌ها را، بدون هیچ‌گونه محاکمه‌ای، تا آخر عمرشان به زندان بیاندازد.

در عین حال، این سه جوان امریکایی "تروریست بومی" را در سلول انفرادی زندانی کرده‌اند. مانند بسیاری از معترضانی که علیه ناتو تظاهرات کردند، آن‌ها نیز از خارج از شیکاگو به این شهر آمده بودند. بریان چرچ (Brian Church)، 20 ساله، از پادگان لادردیل واقع در ایالت فلوریدا آمده بود. جارد چیس (Jard Chase) 27 ساله، از کیین واقع در ایالت نیوهمپشایر آمده بود. برنت بِترلی (Bernt Betterly) 24 ساله، از اوکلند پارک واقع در ایالت فلوریدا آمده بود. هر سه متهم شده‌اند که حمایت مادی از تروریسم کرده‌اند. و قاضی برای هر یک از آن‌ها 5/1 میلیون دلار وثیقه تعیین کرده است.

این سه جوان متهم به این نیستند که کوکتل مولوتوف به طرف کسی و یا چیزی پرتاب کرده‌اند. آن‌ها متهم هستند که با هدف انجام این کار به شیکاگو آمده‌اند. بالاخره معلوم نشد چرا 16 آژانس اطلاعاتی نتوانستند توطئه یازده سپتامبر را قبل از انجامش کشف کنند، ولی پلیس شیکاگو از قبل می‌دانست که به چه قصدی این دو جوان فلوریدائی و آن دیگر جوان نیوهمپشایری به شیکاگو آمده بودند. پرونده تروریسم بومی در واقع پرونده‌ای است که پلیس سرهم کرده و توانسته آن را قبل از اجرا خنثی کند. بنابراین، ما تروریست‌های زیادی داریم، ولی عملیات واقعی تروریستی نداریم.

دو جوان امریکایی دیگر را هم دولت حقوق بشری ما دارد برایشان پرونده‌سازی می‌کند. سباستین سناکویز (Sebastian Senakiewicz)، 24 ساله، اهل شیکاگو متهم است به این‌که "تظاهر به انجام عمل تروریستی" کرده – و یا هر معنی که این عبارت می‌تواندداشته باشد. وثیقه‌ای که برای او تعیین کرده‌اند 000/750 دلار است.

مارک نیوا ییم (Mark Neiweem)، 28 ساله، اهل شیکاگو متهم است به این‌که "تقاضای دریافت مواد منفجره و یا مواد آتش‌زا" کرده. وثیقه‌ای که برای بریده‌اند 000/500 دلار است.

این واقعیت حقوق بشر در امریکاست. ولی گزارش وزارت خارجه درباره حقوق بشر هرگز وضعیت حقوق بشر در امریکا را مورد بررسی قرار نمی‌دهد. این گزارش وزارت خارجه در واقع سندی سیاسی است که گزینه‌ای از دشمنان امریکا را هدف گرفته است.

در عین حال، امریکای طرفدار حقوق بشر به تجاوز به حاکمیت و استقلال پاکستان، یمن، و افغانستان ادامه می‌دهد و با ارسال پهباد (هواپیمای بدون سرنشین ) بمب، نیروهای ویژه و اعزام 000/150 سرباز به افغانستان به کشتن مردم، به ویژه زنان و کودکان و کهنسالان روستاها مشغول است. جشن‌های ازدواج، مراسم تشییع جنازه و برگزاری ختم، بازی‌های فوتبال کودکان، مدارس و خانه‌های روستایی اهداف مورد علاقه واشنگتن برای حمله می‌باشد. در تاریخ 25 ماه مه، نشریه پاکستانی دیلی تایمز گزارش داد که سخنگوی وزارت خارجه پاکستان معظم علی خان حملات پهبادها را قویاً محکوم کرد: "ما این‌ها (حملات پهبادها) را تجاوز به تمامیت ارضی خود می‌دانیم. این عملیات نقض قانون بین‌المللی است. این عملیات غیرقانونی بوده، نتیجه معکوس می‌دهند و به کلی غیرقابل قبول هستند."

براساس گزارشات رسیده، امریکا به گروه تروریستی ایرانی مجاهدین خلق که توسط خود وزارت خارجه امریکا سازمانی تروریستی اعلام شده پول می‌دهد. ولی مادامی‌که سازمان مجاهدین خلق، ایران را هدف عملیات تروریستی خود قرار می‌دهد اشکالی ندارد. واشنگتن با اعتراضات مجاهدین خلق که از طریق بمب‌گذاری و شلیک‌ گلوله توسط قاتلین این سازمان انجام می‌گیرد همراهی می‌کند. بالاخره، ما باید آزادی دموکراسی را به ایران ببریم و دست یازیدن به خشونت شیوه ترجیحی واشنگتن برای رسیدن به این هدف است.

واشنگتن از سر استیصال و اشتیاق فراوان تلاش می‌کند دولت سوریه را سرنگون کند تا بدین‌وسیله از شر پایگاه دریایی روسیه در (بندر ترتوس سوریه در مدیترانه) خلاص شود. در تاریخ 15 ماه مه روزنامه واشنگتن پست گزارش داد که واشنگتن جریان ارسال سلاح به شورشیان سوریه را مدیریت و هماهنگ می‌کند. توجیه واشنگتن برای دخالت در امور داخلی سوریه ادعای تجاوز به حقوق بشر علیه دولت سوریه است. لکن، گزارش سازمان ملل بر آن است که شورشیان سوریه بیشتر از دولت سوریه حقوق بشر را محترم نمی‌شمارند. شورشیان زندانیان را شکنجه و به قتل می‌رسانند. آن‌ها غیرنظامیانی که بتوانند به باج‌خواهی شورشیان پاسخ مثبت دهند را ربوده و گروگان می‌گیرند.

ناتو، تحت هدایت واشنگتن، دست به عملیاتی در لیبی زد که به کلی خارج از مصوبه سازمان ملل در مورد ایجاد منطقه پرواز ممنوع در این کشور بود. سازمان ناتو در تخطی وقیحانه از مصوبه سازمان ملل دست به حملات هوایی علیه دولت لیبی زد و بدین ترتیب "شورشیان" مورد حمایت سازمان سیا را قادر ساخت قذافی را سرنگون کنند و بسیاری از غیرنظامیان لیبی در این میان کشته شدند.

ذیل قانون استاندارد دادگاه نورمبرگ (اصل ششم، مواد a و i)، جنگ تجاوزکارانه جرم شمرده شده است، و این همان جرمی است که واشنگتن و سازمان دست‌آموز او – ناتو- علیه لیبی مرتکب شدند. ولی واشنگتن، بدون هیچ نگرانی از این بابت، آزادی و دموکراسی را به لیبی به ارمغان برد .

ترور و کشتن مخالفین خارجی، دیپلماسی ترجیحی قدرت‌های غربی است. انگلستان این کار را به راحتی انجام می‌داد و واشنگتن هم این گزینه را انتخاب کرد – استاد تاریخ دانشگاه کمبریج پیرز برندون (Piers Brendon)، که مسئول آرشیو چرچیل هم هست، در کتاب خود به نام "نزول و سقوط امپراطوری انگلستان"، از بررسی اسنادی که در دسترس دارد گزارش می‌دهد که در جریانی که به "بحران سوئز" در سال 1956 انجامید، نخست وزیر انگلستان آنتونی ایدن به وزیر خارجه انگلستان آنتونی ناتینگ (Anthony Nutting) گفت، "من می‌خواهم او (جمال عبدالناصر رهبر مصر) به قتل برسد."

برندون به گزارش خود چنین ادامه می‌دهد: "بدون شک به دستور نخست وزیر، سرویس مخفی جاسوسی (انگلیس) دست به طراحی توطئه برای کشتن ناصر و سرنگون کردن دولت او زد. مأموران آن سرویس، که در نظرداشتند از طریق سیستم تهویه گاز اعصاب وارد دفتر ناصر کنند، به هیچ وجه ملاحظه کار نبودند." مأموران مخفی بسیار حراف بودند و در نتیجه این توطئه هرگز به نتیجه نرسید.

هفته گذشته در مالزی یک دادگاه جنایات جنگی جورج دبلیو بوش، دیک چنی، دونالد رامسفلد و مشاوران قضایی آن‌ها آلبرتو گونزالس، دیوید آدنیگتون، ویلیام هانیش دوم،‌ جی بای‌بی و جان چون یو را در ارتکاب به جنایات جنگی مجرم شناخت.

ولی انتظار نداشته باشید که واشنگتن به آن اعتنایی بکند. محکومیت به ارتکاب به جنایات جنگی صرفاً یک "بیانیه سیاسی" است.

***

*پال کریگ رابرتز معاون وزیر خزانه‌داری در امور سیاست اقتصادی و معاون سردبیر وال استریت جورنال بوده است. او برای بیزینس ویک (Business Week)، سرویس خبری اسکریپ هوارد (Scrip Howard news service) و کریتور سیندیکیت (Creabrs Syndicate) در ستون خاص خود مقاله می‌نوشته است. او سمت هاو مأموریت‌های مختلف دانشگاهی داشته است – مقالات او در اینترنت در وبسایت خودش www.Paulcraigroberts.ort توجهات را در سراسر جهان به خود جلب کرده است.
مورخ: 25 مه 2012
منبع: Paulcraqigroberts.org
مترجم: ناصر حق طلب

گزارشگر نيويورك تايمز پس از گشت‌وگذار در ايران و پذيرايي شدن ازسوي برخي افراد ساده دل، ملت ايران را

گزارشگر نيويورك‌تايمز درباره ايران چه نوشت؟
» سرویس: رسانه هاي ديگر - رسانه ديگر

روزنامه كيهان خبرداد: گزارشگر نيويورك تايمز پس از گشت‌وگذار در ايران و پذيرايي شدن ازسوي برخي افراد ساده دل، ملت ايران را دروغگو و شايسته فشار تحريم‌ها دانست!

به گزارش ايسنا، در گزارش «كيهان» در اين زمينه آمده است:

نيكلاس كريستف آن گونه كه خود اعلام كرده، پس از انقلاب چند بار - از جمله سال 85 - توانسته به ايران سفر كند و اين بار نيز اجازه پيدا كرده 2736 كيلومتر در ايران گشت و گذار كند و هر جا كه دلش مي خواهد برود. وي در گزارشي كه منتشر كرده، سعي مي كند برخلاف واقعيت و حتي نظرسنجي‌هاي محافل آمريكايي، مردم ايران را دوستدار آمريكا معرفي كند و عمدا مهمان نوازي از يك شهروند را نشانه علاقه به آمريكا معرفي نمايد!

كريستف با وجود اغراق در اين باره اذعان مي كند «بسياري از ايرانيان حامي حاكميت هستند. من با ايرانيان بسياري آشنا شدم كه به شدت حامي مسئولان بودند و خوششان نمي آمد كه آمريكا قلدري كند». با اين حال وي سراسر گزارش خود را به چند نفر - از جمله يك كماندوي بازنشسته رژيم سابق و...- اختصاص مي‌دهد تا از درون اظهارات آنان حس آمريكادوستي را القا كند.

او در گزارش خود تحت عنوان «سلام گرم از ايران» درحالي كه به مهمان نوازي ايراني‌ها اذعان دارد، از قول يك ايراني مجعول ادعا مي كند كه ايراني‌ها حرف راست نمي زنند و اينجا نمي شود حرف راست زد. كريستف با وجود اين توهين، توضيح نمي‌دهد كه چگونه توانسته بفهمد ايراني‌ها، دوستدار آمريكا هستند؟!

وي با بيان اين كه «باورم نمي شود مقامات ايراني چگونه به من ويزا دادند» به موضوع تحريم اقتصادي مي‌پردازد و ضمن نمك ناشناسي نسبت به مهمان نوازي ميزبانان مي‌نويسد: فشارهاي اقتصادي ممكن است توجه مردم را از بقيه مسائل منحرف كند. مثلا خيلي از ايرانيان بر سر مسئله هسته‌اي در كنار دولت و از ترور دانشمندان ايراني عصباني هستند ولي آنها درعين حال تحت فشار اقتصادي‌اند. من از اين رنج متاسفم و بياييد اين را روشن كنيم كه اين تحريم ها به مردم عادي ضربه مي زند تا رژيم. من همچنين نگرانم كه مخالفت غرب با فروش قطعات هواپيما، خطر سقوط هواپيماهاي مسافربري را افزايش دهد اما با پوزش از تمام آنها كه من را غرق مهمان نوازي خودشان كردند، من با تحريم‌ها موافقم و معتقدم خوب كار مي كند!

وي در پايان بحث حمله نظامي را بي‌خردانه و بي‌مسئوليتي توصيف كرد و در توضيح آن نوشت: حمله نظامي واكنشي ملي‌گرايانه ايجاد مي‌كند كه باعث پايداري جمهوري اسلامي مي شود.

خاطرنشان مي شود دو سال پيش مطبوعات اروپايي به نقل از كارمندان اسبق سازمان سيا فاش كردند كه رابرت گيتس به هنگام تصدي رياست اين سازمان بارها گفته بود «ما سالهاست دنبال افراد ميانه رو در ايران هستيم، اما واقعيت اين است كه ايراني ميانه رو وجود ندارد و ايراني معتدل، ايراني مرده است!»

اقدام نژادپرستانه اپل در فروش محصولاتش به ایرانی‌ها!

کد خبر: ۱۱۶۳۹۳
۰۱ تير ۱۳۹۱ - ۰۰:۲۸
یک زني ايراني آمريكايي تبار و دوستش که در هنگام خرید از یک فروشگاه اپل در ایالت جورجیای آمریکا مشغول فارسی حرف زدن بودند، با عدم فروش جنس از سوی مسوولان فروشگاه مواجه شدند.

به گزارش آی تی ایران، یکی از آنها قصد خرید آی‌پد و دیگری قصد خرید آی‌فون را داشت، اما وقتی مسوول خرید متوجه زبانی شد که آنها با هم حرف می‌زدند از فروش به آ‌نها خودداری کرد. سحر ثابت یکی از این خانم‌ها گفته است: واقعا تاسف‌آور و منزجر کننده بود. من با گریه از فروشگاه خارج شدم. نکته اینکه خانم ثابت ۱۹ ساله شهروند ایالات متحده و دانشجوی دانشگاه جورجیا است و عاشق آی‌فون است.

ثابت می‌گوید: وقتی گفتم من فارسی حرف مي‌زنم و ایرانی هستم فروشنده گفت که من نمی‌توانم چیزی به شما بفروشم، کشورهای ما رابطه بدی با هم دارند. زک ظفرزاده دیگر ایرانی مقیم آمریکا که موردی مشابه برایش پیش آمده نیز مي‌گوید که وقتی می‌خواستيم برای دوستم آی‌فون بخریم و داشتیم با هم فارسی حرف مي‌زدیم متصدی فروشگاه اپل از فروش جنس به ما خودداری کرد.

ثابت می‌گوید: این یک حرکت نژادپرستانه است آنها حق ندارند از کسی بپرسند که کجا به دنیا آمده است. این دختر پس از آن با بخش مراقبت مشتری اپل تماس گرفت و ماجرا را برای آنها گفت. متصدی از وی معذرت خواهی کرد و گفت او می‌تواند آی پد را به صورت آنلاین خریداری کند!

یک نماینده دپارتمان دولتی به WSBTV گفته است که ارسال لپ‌تاپ یا تلفن‌های ماهواره‌ای به ایران بدون اجازه ایالات متحده ممنوع است، اما این ارتباطی با خرید این خانم از فروشگاه اپل ندارد. این اتفاق در حالی رخ داده است که محصولات اپل در ایران از طرفداران زيادي برخوردار است به‌طوری که هم‌اکنون واردات غیررسمی محصولات این شرکت به کشور رو به افزایش است. گفته مي‌شود که این دو ایرانی مقیم آمریکا شکایت رسمی از این اقدام نژاد پرستانه اپل را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

كارشناسان در اين باره مي‌گويند اين اقدام غيراخلاقي فروشنده اپل مخالف اقتصاد و تجارت آزاد است.

نگاهی به خشونت پلیس آمریکا+عکس

نگاهی به خشونت پلیس آمریکا+عکس
روز یکشنبه جسد رادنی کینگ مرد سیاهپوستی که برخورد وحشیانه پلیس لس آنجلس با وی به نا آرامی های ۲۰ سال قبل در آن شهر دامن زد در منزلش پیدا شد. خبری که به سرعت تبدیل به تیتر یک رسانه های خبری در آمریکا شد. خبر کشته شدن مشکوک رادنی کینگ بهانه ای شد برای تهیه گزارشی از خشونت گسترده پلیس در آمریکا.
به گزارش مهر، جسد رادنی کینگ 47 ساله در حالی در قعر یک استخر پیدا شد که 20 سال پیش تر و در شب سوم مارس 1992 در شهر لس آنجلس آمریکا حمله وحشیانه پلیس به وی سر آغاز یکی از بزرگ ترین شورش های داخلی در آمریکا شد.
رادنی کینگ سیاه پوست در حال رفتن به خانه بود که چهار پلیس مست برای وقت گذرانی و شوخی شبانه، راه را بر او بستند و با مشت و لگد وی را تا آستانه مرگ مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس جنازه نیمه جان او را رها کردند و رفتند.
در این هنگام، یکی از شهروندان لس آنجلسی که در آن موقع شب از پنجره خانه اش شاهد چنین صحنه های بی رحمانه ای بود، با دوربین شخصی خود اقدام به فیلمبرداری از این اتفاقهای ضد بشری نمود و این فیلم را در اختیار رسانه ها قرار داد.

کینگ سپس توسط مردم به بیمارستان منتقل شد و فیلم حادثه جنجالی سریع به پا کرد. وقتی پلیس های ضارب شناسایی و دستگیر شدند، قاضی دادگاه تنها به صرف اینکه پلیسها ادعا می کنند قصد شوخی داشتند و به دلیل مصرف الکل، متوجه عواقب این شوخی خود نشدند، رأی به تبرئه چهار پلیس داد.
این حکم قاضی مربوطه، موجی از خشم و خشونت و اعتراض مردم لس آنجلس را برانگیخت، تا جایی که سراسر این شهر به جهنمی از آتش و خون تبدیل شد و پلیس با تمام قوا و با آخرین تجهیزات وارد صحنه شد.
این شورش 6 روزه پس از کشته شدن 55 نفر و زخمی شدن بیش از دو هزار نفر با دخالت گارد ملی ارتش آمریکا و تفنگداران دریایی آمریکا فروکش کرد.

خشونت پلیسی چیست؟

خشونت پلیسی یکی از زیرمجموعه های سورفتار پلیسی و به معنای توسل مفرط به زور و استفاده از برخورد شدید فیزیکی توسط یک پلیس در برخورد با افراد می باشد، البته تهدید روانی و کلامی به عنوان یکی از شکل های خشونت پلیسی به حساب می آید.

خشونت پلیسی در آمریکا

خشونت پلیسی در آمریکا پس از جنگ دوم جهانی، با بالا گرفتن تفاوت های نژادی، مذهبی، سیاسی، و به خاطر وضعیت اجتماعی-اقتصادی افراد در جامعه شکلی مدرن و سیستماتیک به خود گرفته است.

خشونت پلیسی مدرن در آمریکا از نظر زمانی به سه دوره خشونت ها پلیسی در زمان جنبش های اجتماعی ( در دهه های 1960 و 1970)، در زمان تظاهرات های ضد جنگ در دهه 1970 و دوره پس از 11 سپتامبر تقسیم می شوند. خشونت پلیسی می تواند خشونت در مقابل مجموعه ای از افراد مانند سرکوب معترضین وال استریت یا تنها یک در مقابل یک فرد باشد، مانند مورد رادنی کینگ.

آمارهای خشونت پلیسی در آمریکا

آمار دقیقی از موارد خشونت پلیسی در آمریکا در دست نیست، یکی از معدود آمار های موجود گزارش اداره آمار قضایی آمریکا می باشد که در سال 2002 منتشر شد. بر اساس این گزارش از 26556 پرونده شکایت در مورد استفاده مفرط از زور توسط پلیس در حدود 2000 مورد، واجد بررسی بیشتر بوده اند.

بسیاری از موارد خشونت پلیسی در آمریکا گزارش نمی شوند. بر اساس گزارش سال 1998 دیدبان حقوق بشر روند شکایت برای شاکیان در آمریکا "سخت و تهدید آمیز" است.

همچنین یک گزارش جدید از عفو بین الملل حاکی از عادی بودن خشونت پلیسی در زندان های آمریکا بوده است.

در سال 1990 یک سازمان دیدبان پلیس برای کنترل تخصصی سورفتارها و خشونت پلیس با چندین زیر شاخه با نام "کاپ واچ" تاسیس شد که چند مورد بحث برانگیز خشونت پلیس آمریکا را برملا ساخت.

همانطور که اشاره شد بسیاری از خشونت های پلیسی به خاطر سختی روند قضایی و تهدید آمیز بودن برای شاکیان گزارش نمی شوند و جامعه آمریکا از آنها مطلع نمی شوند با این وجود موارد بسیاری از خشونت پلیسی علیه شهروندان عادی برملا شده که باعث شوکه شدن جامعه آمریکا و رسوایی پلیس آمریکا شده اند.
نمونه‌هایی از خشونت پلیسی در آمریکا

ملیس گرین در 1992 در حالی که در بازداشت پلیس دیتروت بود در اثر ضرب و شتم پلیس به خاطر خونریزی در گذشت. وی در یک ایست راهنمایی و رانندگی بازداشت شده بود.



در سال 1997 ابنر لویما توسط جاستین والپ، افسر پلیس نیویورک، اشتباهی دستگیر شد و در حالی در بازداشت پلیس نیویورک بود توسط والپ و پس از ضرب و شتم فیزیکی مورد تجاوز قرار گرفت. والپ و دیگر افسران پس از تجاوز به لویما، وی را در حال خونریزی رها می کنند. پلیس نیویورک تلاش بسیاری برای فاش نشدن این رسوایی انجام داد، اما در نهایت این مسئله توسط رسانه های جمعی فاش شد.


در سال 2006 جوزف هاملی جوان غیر مسلح 21 مبتلا به فلج مغزی در وستفورک ایالت آرکِنسا توسط شلیک افسر وظیفه لری نورمن کشته شد.


در سال 2008 بریان استرنر، فردی که دچار فلج چهار اندام بود و به خاطر نقض قوانین راهنمایی و رانندگی به مرکز پلیس در فلوریدا منتقل شده بود توسط افسر وظیفه از روی صندلی چرخ دار به روزی زمین پرتاب شد و مورد بازرسی بدنی قرار گرفت.
ویدئو این صحنه ها به سرعت در یوتیوب و شبکه های خبری منتشر شد و نگرانی ها را در مورد نحوه برخورد پلیس با افراد معلول را در زندان ها افزایش داد.


اتو زم فردی مبتلا به ناتوانی ذهنی بود که در اثر گزارش اشتباه 2 زن در سال 2006 در اسپوکن ایالت واشنگتن توسط پلیس پس از ضرب و شتم شدید فیزیکی و دادن شوک الکتریکی دچار کمبود اکسیژن می شود. پس از آن پلیس در خواست کپسول اکسیژن می کند اما ماسک اکسیژن به کپسول وصل نبوده و اتو پس از سه دقیقه جان خود را از دست می دهد.


رابرت دیویس معلم بازنشسته سیاهپوستی بود که در سال 2005 و در زمان طوفان کاترینا توسط پلیس نیواورلئان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در حالی که دو پلیس سفید پوست دیویس را گرفته بودند، دو پلیس سفید پوست دیگر وی را مورد ضرب شتم قرار داده بودند. صحنه های این تجاوز پلیس نیواورلئان بوسیله یک عضو خبرگزاری اسوشیتدپرس فیلمبرداری و منتشر شد.


در سال 1999، چهار پلیس نیویورک با شلیک 41 گلوله آمادو دیالو مهاجر اهل گینه را به قتل رساندند. هر چهار پلیس نیویورک تبرئه شدند.


کلی توماس فرد بی خانمان مبتلا به اسکیزوفرنی بود که در خیابان های شهر فولرتن کالیفرنیا زندگی می کرد. 6 پلیس فولرتن پس از مقاومت توماس در مقابل بازداشت با شوک الکتریکی وی را به زمین انداخته و با باتون شروع به کتک زدن توماس می کنند. در ویدئو منتشر شده از صحنه های حمله به توماس، در حالی که وی بر روی زمین است افراد پلیس حداقل 5 بار به شوک الکتریکی وارد می کنند و با باتون به سر و صورت وی ضربه می زنند. توماس پس از ضرب و شتم به کما می رود و دیگر هیچ گاه هوشیاری خود را باز نمی یابد.

ارتباط‌ میان‌ تروریسم و شورای‌ امنیت‌ چیست؟

برای پیشرفت گفت‌وگوها به توافق در دو زمینه عمده نیازمندیم. نخست، ما به شدت مخالف تسلیحات کشتار جمعی هستیم. امروز جمهوری اسلامی ایران ظرفیت همکاری در زمینه خلع سلام و عدم انتشار تسلیحات اتمی را دارد. بنابراین این ظرفیت‌ها باید توسط جامعه جهانی استفاده شود. دوم، ما انتظار داریم که حق ایران در زمینه فناوری هسته‌ای که شامل غنی‌سازی اورانیوم می‌شود به رسمیت شناخته شده و احترام گذاشته شود. این موضوعی است که به طور شفاف توسط معاهده ان‌پی‌تی تعریف شده است. من معتقدم که بررسی کردن این دو موضوع به پیشبرد مذاکرات کمک خواهد کرد.
فارس: دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در مصاحبه با یک شبکه روسی گفت که برای موفقیت مذاکرات مسکو انتظار داریم که حق غنی‌سازی اورانیوم ایران برسمیت شناخته شود.

اهم سخنان سعید جلیلی در آستانه دور جدید مذاکرات تهران و 1+5 در مسکو در مصاحبه با شبکه خبری "راشاتودی" به قرار زير است:

* ما از گفت‌وگو استقبال می‌کنیم. ما همواره درباره همکاری و گفت‌وگو با کشورهای مختلف درباره طیف وسیعی از موضوعات از جمله همکاری در زمینه انرژی هسته‌ای، آماده هستیم. اما این موضوع باید با راهبرد مشخصی باشد.

* در صورتی که به توافقاتی که در استانبول و بغداد حاصل شد، احترام گذاشته شود، ما با خوشبینی به این دور از مذاکرات می‌نگریم. اگر این نوع از احترام را بنگریم، در این صورت قادر خواهیم بود تا مذاکرات را در فضایی مثبت ببینیم. چیزی که باید با جزئیات مورد بررسی قرار گیرد تعدادی از پیشنهاداتی است که ما در گفت‌وگوهای بغداد مطرح کردیم. ما پنج زمینه عمده را مطرح کردیم. چهار مورد آن مربوط به انرژی هسته‌ای بود و یکی از آنها نیز درباره موضوعات مختلف بود. در همان زمان، طرف دیگر نیز یک پیشنهاد مطرح کرد.

* برای پیشرفت گفت‌وگوها به توافق در دو زمینه عمده نیازمندیم. نخست، ما به شدت مخالف تسلیحات کشتار جمعی هستیم. امروز جمهوری اسلامی ایران ظرفیت همکاری در زمینه خلع سلام و عدم انتشار تسلیحات اتمی را دارد. بنابراین این ظرفیت‌ها باید توسط جامعه جهانی استفاده شود. دوم، ما انتظار داریم که حق ایران در زمینه فناوری هسته‌ای که شامل غنی‌سازی اورانیوم می‌شود به رسمیت شناخته شده و احترام گذاشته شود. این موضوعی است که به طور شفاف توسط معاهده ان‌پی‌تی تعریف شده است. من معتقدم که بررسی کردن این دو موضوع به پیشبرد مذاکرات کمک خواهد کرد.

* جامعه جهانی هم اکنون آشکارا این سوال را مطرح می‌کند که چرا برخی از دانشمندان ما که در تاسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز فعالیت می‌کنند هدف تروریست‌ها قرار می‌گیرند. نام این افراد در لیست شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفته بود که شامل تحریم‌ها بودند. این باعث شد تا تروریست‌ها برای نابود کردن افرادی که در لیست سیاه قرار داشتند آزاد باشند. بنابراین سوال این است: چه ارتباطی میان تروریست‌ها و شورای امنیت وجود دارد. سوال دیگر آن است، چرا برخی اقدامات خرابکارانه علیه کشوری که دارای فعالیت‌های مشروع و صلح‌آمیز است انجام می‌دهند؟ شگفت انگیزتر آن است که آنها آشکارا تایید می‌کنند که تمامی این اقدامات توسط آنها انجام شده است. این موضوع سوال دیگری را ایجاد می‌کند، چرا جامعه جهانی که ادعا می‌کند تحت حاکمیت قانون زندگی می‌کند این شرایط را می‌پذیرد زمانی که تمامی قوانین نقض میشوند و کشورهایی که به دنبال حقوق مشروع خود هستند علیه آنها تبعیص می‌شود. این گونه تبعیض‌ها فقط به یک کشور محدود نمیشود.

* خوشبختانه، نه حملات تروریستی، نه حملات سایبری و نه اقدامات تهدیدی، هیچ آسیب یا توقفی در پیشرفت مردم ایران نداشته است. عموما این موضوع تایید شده است که با وجود تمامی توطئه‌ها علیه فعالیت‌های هسته‌ای، ایران قادر بوده تا به فعالیت خود در تطابق با ان‌پی‌تی و ضرورت‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ادامه دهد.

*{در صورتی که اسرائیل تصمیم به حمله به ایران بگیرد، آیا برای این اقدام به موافقت آمریکا نیاز دارد؟}این گونه اقدامات در ماهیت نامشروع و جنگ طلب رژیم صهیونیستی قرار دارد. من معتقدم که این گونه جملات به آشکار شدن ماهیت واقعی اسرائیل کمک می‌کند. این گونه جملات نشان می‌دهد که این رژیم به دنبال دستیابی به اهدافش از طریق حملات نظامی است. بار دیگر این رژیم فکر می‌کند که این حق را دارد تا این جملات را مطرح کند و تمام جهان را تهدید کند. این اقدامات با مقاصد نظامی، جنگجویانه و خشونت آمیز هدایت می شود.

*اسرائیل از هر زمان دیگری ضعیفتر است. تنها چیزی که واضح است آن است که جهان از ماهیت نظامی گری و جنگ طلبی آن آگاه است و هر اقدامی که توسط این رژیم اتخاذ شود، نامشروع است. این رژیم همچنان بر اساس غلط و نامشروع فعالیت می‌کند. اگر چه قدرت و توانایی ایران به خوبی شناخته شده است. استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای فرصتی بود که توسط نسل جوان ایران و با کار سخت و تحقیقات علمی ممکن شد. این پتانسیل چیزی نیست که ممکن باشد با راه‌های فیزیکی یا تسلیحات نابود کرد. این اقدامات صلح‌آمیزی است که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام می‌شود.

تجدید دیدار عکاس با سوژه‌اش بعد از ۴۰ سال: ملاقات «نیک اوت» با «دختر ناپالمی

یک عکس، برشی از فضا و زمان است که گاه به اندازه هزار واژه در خود معنی و مفهوم در بردارد. با یک عکس یک لحظه برای همیشه جاودان و «فریز» می‌شود.


اما بعد از گرفته شدن عکس چه بر سوژه‌های عکس می‌آید، پیش از این در «یک پزشک» در مورد عکس‌های مشهوری مثل «مرد تانکی» و «مونالیزای افغان» نوشته بودم. واقعا دنبال کردن داستان و سرنوشت سوژه‌های عکس‌های نمادین تاریخ عکاسی، جذاب است.

یکی از مشهورترین و شاید بتوانم به جرأت بگویم، مشهورترین عکس جنگ ویتنام، عکسی است موسوم به دختر ناپالمی.

چند روز پیش مصادف به چهلمین سال گرفته شدن این عکس، به همین مناسبت با هم داستان گرفته شدن این عکس و پیامدهای آن را مرور می‌کنیم.

در هشتم ژوئن سال ۱۹۷۲، دهکده‌ کوچکی در ویتنام جنوبی به نام «ترنک بنگ» به دست نیروهای ویتنام شمالی افتاده بود، دختری نه سال به نام «فان تی کیم فوک» در آن زمان ساکن این روستا بودند و قصد داشتند با بقیه مردم و سربازان به جایی امن در ویتنام جنوبی بروند، اما یک خلبان ویتنام جنوبی، آنها را با سربازان طرف مقابل اشتباه گرفت و با بمب ناپالم به آنها حمله کرد، دو تن از اعضای خانواده «کیم فوک» به همراه دو نفر دیگر از ساکنان روستا در این جریان کشته شدند و پوست و لباس‌های دخترک هم به سختی سوخت و آتش گرفت، طوری که مجبور شد لباس‌هایش را پاره کند و از تنش خارج کند.

دخترک در جاده منتهی به روستا می‌دوید و فریاد می‌زد: «خیلی داغه، دارم می‌میرم، آب می‌خوام، به من آب بدید.»

یک عکاس ۲۱ ساله خبرگزاری آسوشیتدپرس در آن زمان در محل حضور داشت، او صدای فریادهای دخترک را برداشت و عکسی برداشت که برای همیشه جاودان شد. این عکاس نیک اوت Nick Ut نام داشت.

پسربچه سمت چپ در این عکس، «فان تانگ تام»، بردار کوچک کیم فوک است، دو بچه سمت راست او عموزاده‌های اویند. پشت سر او سربازان واحد ۲۵ ام ویتنام جنوبی دیده می‌شوند.

عکس عالی‌ای بود، اما در مورد انتشار آن با توجه به برهنه بودن دخترک تردید وجود داشت، اما در آن زمان عکاس دیگری به نام «هورست فاس» که مسئول بخش عکاسی خبرگزاری بود، استدلال کرد که نباید با تنگ‌نظری جلوی انتشار این عکس را که بیان موجز وحشت و رضالت جنگ است را گرفت، عکس روز بعد منتشر شد و کاور روزنامه نیویورک تایمز شد. بدون نظر مساعد هورست فاس، که ماه پیش درگذشت و در «یک پزشک» در موردش نوشته‌ام، این عکس هیچگاه امکان انتشار نمی‌یافت.

این عکس بلافاصله بازتاب زیادی پیدا کرد و به نماد مبارزات ضد جنگ تبدیل شد، در سال ۱۹۷۲ این عکس برنده جایزه پولیتزر و World Press Photo شد.

نوارهای صوتی به جا مانده از ریچارد نیکسون -رئیس جمهور وقت آمریکا- نشان می‌دهد که او به اصالت این عکس مشکوک بود یا شاید هم دوست داشت که بقبولاند که عکس ساختگی است، اما خود عکاس و مردم جهان هیج شکی در اصالت عکس و کریه بودن چهره جنگ نداشتند و باور داشتند که عکاس فقط زشتی جنگ را بازتاب داده بود.

آن دختر هنوز زنده است و گواه اصالت عکس است. به علاوه دو عکاس دیگر هم فیلم‌هایی از قبل و بعد از حادثه برداشته‌اند. بخش‌های از فیلم برداشته شده در یک مستند به نام «قلب‌ها و ذهن‌ها» به کارگردانی «پیتر دیویس» که در سال ۱۹۷۴ برنده اسکار شد، استفاده شده است. این فیلم به صورت کامل در یوتیوب وجود دارد.

این عکس، سیر جنگ را تغییر داد، بسیاری از سربازانی که بعد از پایان جنگ، امکان بازگشت به آمریکا را یافته بودند به نیک اوت می‌گفتند که به خاطر عکس اوست که چنین امکانی یافته‌اند.

تا اینجایش را شاید شمار زیادی از شما بدانید. اما بعد از فشار داده شدن شاتر و گرفته شدن عکس، چه پیش آمد؟ نیک اوت می‌گوید که بعد از گرفتن عکس، دیگر تمایل نداشت، عکس دیگری از صحنه بگیرد، بلکه می‌خواست به هر قیمتی شده به دخترک کمک کند.

در صحنه تعدادی از روزنامه‌نگاران بریتانیایی هم حضور داشتند، یکی از آن «کریستوفر وین» بود که به «کیم فوک» با قمقمه‌اش آب داد، او دختر را کول گرفت و او را همراه نیک اوت به یک بیمارستان کوچک برد.

آن بیمارستان برای درمان سوختگی شدید کیم فوک مناسب نبود، به همین خاطر روزنامه‌نگاران برای انتقال دختر به بیمارستان مجهز آمریکایی اصرار زیادی کردند و بعد از تقلای زیاد دختر به بیمارستان آمریکایی در سایگون برده شد.

در بیمارستان، پزشکان معتقد بودند که با توجه به شدت سوختگی دخترک زیاد زنده نمی‌ماند و شاید فردا یا پس‌فردا فوت کند. اما بعد از ۱۴ ماه بستری در بیمارستان و ۱۷ عمل جراحی، «کیم فوک» بهبود یافت و به خانه برگشت، «اوت» تا زمانی سقوط سایگون و خروج نظامیان آمریکا از ویتنام به صورت مرتب از او عیادت می‌کرد.

کیم فوک وقتی بزرگ شد، پزشکی خواند، اما دولت کمونیستی ویتنام تمایل داشت از او به عنوان یک ابزار تبلیغاتی استفاده کند، او مجبور شد که کالج را رها کند و به دهکده‌اش برگردد، در آنجا به صورت مرتب با روزنامه‌نگاران خارجی ملاقات کند و جلوی آنها نقش بازی کند و حرف‌هایی را که به او دیکته می‌شد بگوید، او به شدت تحت نظر بود و رنج می‌کشید.

در سال ۱۹۸۲ او برای معالجات پزشکی به آلمان غربی رفت، با نظر مساعد نسخت‌وزیر وقت ویتنام، در سال ۱۹۸۶ او اجازه یافت که در کوبا به تحصیلات خود ادامه دهد. در کوبا او با یک دانشجوی ویتنامی دیگر که به نام «بوی هوی توان» آشنا شد، آشنایی که به ازدواج آنها در سال ۱۹۹۲ انجامید. آنها ماه عسلشان را در مسکو سپری کردند. اما در بازگشت، وقتی هواپیمای حامل آنها مشغول تجدید سوخت در کانادا بود، آنها از هواپیما پیاده شدند و پناهندگی سیاسی درخواست کردند که مورد قبول واقع شد. این زوج حالا در آژاکس در اونتاریو زندگی می‌کنند و دو فرزند دارند.

در سال ۱۹۹۶، فوک با جراحانی که جانش را نجات دادند، ملاقات کرد. سال بعد او امتحان شهروندی کاندادا را با موفقیت گذراند و شهروند کانادا شد.

در همین سال، فوک در روز یادبود کهنه‌سربازان جنگ آمریکا در جمع آنها سخنرانی کرد و گفت که یک شخص به تنهایی قدر به تغییر گذشته نیست اما همه با کمک هم می‌توانند آینده توأم با صلح بسازند. در این مراسم جان پلامر، که زمانی ترتیب‌دهنده حملات هوایی ویتنام جنوبی بود، با فوک دیدار کرد و از او طلب بخشش کرد، درخواستی که در جمع پذیرفته شد. یک فیلمساز کانادایی مستندی لز جریان این دیدار ساخته است.

در سال ۱۹۹۷، او در آمریکا بنیاد کیم فوک را تأسیس کرد که هدفش فراهم آوردن کمک‌های پزشکی و روانپزشکی برای کودکان قربانی جنگ است. بعدها همین بنیاد او وجه بین‌المللی به خود گرفت. درهمین سال، کیم فوک سفیر حسن نیت یونسکو شد.

بیوگرافی او در سال ۱۹۹۹، در کتابی منتشر شد.

در سال ۲۰۰۳، یک آهنگ‌ساز بلژیکی قطعه موسیقی را برای ساخت که در آلبومی منتشر شد و عواید آن به بنیاد فوک تخصیص یافت.

در سال ۲۰۰۴، دکترای افتخاری حقوق دانتشگاه تورنتو به او داده شد. در همین سال، فوک در دانشگاه کانکتیکات در مورد زندگی و تجربه‌اش سخنرانی کرد و ابراز داشت که چگونه قوی بودن و دلسوزی و عشق به بهبودش کمک کرد.

ذر سال ۲۰۰۹، رادیوی ملی آمریکا، برنامه‌ای از او با عنوان مسیر طولانی بخشایش پخش کرد. قسمتی از صحبت‌های او در این برنامه:

«بخشش مرا از نفرت نجات داد. من هنوز جوشگاه‌های (اِسکار) زیادی در بدن دارم و بیشتر روزها درد شدیدی را تحمل می‌کنم، اما قلبم صاف و پاکیزه است. ناپالم، چیز خیلی قدرتمندی است، اما ایمان، بخشایش و عشق به مراتب قدرتمندتر هستند. ما درگیر هیچ جنگی نخواهیم شد اگر یاد بگیریم چکونه با عشق واقعی ، امید و بخشایش زندگی کنیم.

اگر دختر کوچک این عکس توانسته این کار را بکند، از خودتان بپرسید که آیا شما هم قدر به این کار هستید؟»


در می ۲۰۱۰ فوک با کریستوفر وین که به نجات زندگی‌اش کمک کرده بود، ملاقات کرد.

در سال ۲۰۱۰، او در برنامه‌ای برای رادیویی بی‌بی‌سی ۴ توضیح داد که چگونه بنیاد خیریه‌اش در سال ۲۰۰۳ به کمک امکانات پزشکی کانادا به نجات یک کودک عراقی به نام علی عباس که در جریان حمله به بغداد هر دو دست را خود از دست داده بود، یاری رسانده است.


کیم فوک حالا ۴۹ ساله است، جمعه هفته قبل در جریان میهمانی شامی به مناسبت چهلمین سال گرفته شدن این عکس تاریخی، اوبا عکاس -نیک اوت- و بقیه روزنامه‌نگاران، پزشکان و پرستارانی که او به او کمک کرده بودند، ملاقات کرد.


دکتر مای لی -پزشک معالج کیم فوک- ،خود کیم فوک و نیک اوت


۴۰ سال بعد از آن حادقه نیک اوت در حال عکس برداشتن از دخترهای کوچکی است که در محلی نزدیک حادقه در حال دوچرخه‌سواری‌اند.


عکسی از محل گرفته شدن عکس، بعد از چهل سال


برگرفته از سایت یک پزشک

پخش مستقیم سخنرانی نماینده سوریه از تلویزیون سازمان ملل قطع شد

پخش مستقیم سخنرانی نماینده سوریه از تلویزیون سازمان ملل قطع شد

خاورمیانه - ایرنا نوشت:

در نشست روز پنجشنبه مجمع عمومی سازمان ملل هنگامی که 'بشار جعفری' نماینده دائم سوریه در سازمان ملل پشت تربیون قرار گرفت تا دیدگاه های دولت سوریه در خصوص تحولات اخیر این کشور را مطرح کند، پخش مستقیم تلویزیونی سخنان وی قطع شد.
جعفری بعد از سخنرانی 'کوفی عنان' نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، 'بان کی مون' دبیرکل این نهاد بین المللی و 'نبیل العربی' دبیرکل اتحادیه عرب، پشت تربیون قرار گرفت تا از مواضع کشورش دفاع کند.

جعفری در ابتدا سخنرانی خود خطاب به رییس قطری مجمع عمومی سازمان ملل گفت: من در نشست قبلی هم از شما خواستم به احترام قربانیان حوادث اخیر در کشورم یک دقیقه سکوت شود، اما مورد موافقت قرار نگرفت، بار دیگر درخواست خود را تکرار می کنم.

در همین موقع تلویزیون سازمان ملل برنامه های خود را قطع کرد.

این دومین بار است که هنگام سخنرانی نماینده سوریه در نشست های حساس سازمان ملل پخش مستقیم تلویزیونی اظهارات وی قطع می شود.

دبیرکل سازمان ملل در واکنش به قطع مستقیم سخنان نماینده دائم سوریه از تلویزیون داخلی این سازمان گفت: این حرکت مرا بهت زده کرد و تاسف خود را از این رخ داد اعلام می کنم.

نماینده دائم سوریه در سازمان ملل درمحافل کارشناسی و دیپلماتیک سازمان ملل به عنوان یک دیپلمات زیرک و موقعیت شناس معروف است.

در جریان رای گیری شورای امنیت سازمان ملل برای صدور قطعنامه بر ضد سوریه زمانی که 'سوزان رایس' نماینده آمریکا بعد از وتو قطعنامه ضد سوری توسط چین و روسیه اعلام کرد: 'از این اقدام حالت تهوع به من دست داد'، نماینده سوریه خطاب به همتای آمریکایی خود گفت: 'چرا زمانی که آمریکا 44 قطعنامه علیه رژیم اسراییل را وتو کرد، چنین حالتی به شما دست نداد' که با سکوت رایس مواجه شد.

همچنین در یکی از نشست های مجمع عمومی سازمان ملل زمانی که نماینده دائم عربستان سعودی در سخنان خود دولت سوریه را 'رژیم' خطاب کرد، نماینده دائم سوریه در واکنش گفت: 'یک خاندان (ال سعود) با زور شمشیر و سرکوب یک کشور را تصرف کرده و اسم خود را دولت می نامد.

قصاب خون آشام ویتنام کیست؟ + عکس

مک نامارا وزیر دفاع آمریکا در دوران کندی و طراح اصلی جنگ ویتنام بود که باعث کشتار میلیونی مردم این کشور شد. پس از کناره گیری از وزارت دفاع به ریاست بانک جهانی رسید. او همواره یکی از افراد تاثیر گذار در سیاست های داخلی و خارجی آمریکا بود. او در سال 2009 در 93 سالگی مرد.




مشرق- رابرت مک نامارا که دنیای رسانه ای غرب در مقابل جنایت هایش در ویتنام به صورت نشان داده شده در بالا از او تشکر می کند در سال 1916 در ایالت سانفرانسیسکوی آمریکا به دنیا آمد. پدرش یک کارشناس امور اقتصادی بود. در سال 1937 در رشته اقتصاد و فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا لیسانس گرفت و دو سال بعد از دانشکده مدیریت کسب و کار دانشگاه هاروارد فوق لیسانس دریافت کرد. بعد از مدتی در همان دانشگاه به تدریس دروس اقتصادی پرداخت. او بعدها دو مدرک دکترا در رشته اقتصاد و ریاضی نیز از دانشگاه کالیفرنیا گرفت. در طول جنگ دوم جهانی به نیروی هوایی ارتش آمریکا پیوست و در عملیات هایی در انگلستان، هند و چین شرکت کرد و قبل از جدا شدن از ارتش در سال 1946 موفق به کسب نشان افتخار شد. او تا درجه سرهنگي در ارتش پيش رفت.



مک نامارا در زمان خدمت در نیروی هوایی در جنگ جهانی دوم

بعد ازجنگ به کارخانه اتومبیل سازی فورد رفت و به جای تدریس در دانشگاه هاروارد تجربه های مدیریتی خود در دوران جنگ را به تجربه مدیریت سازمان های اقتصادی پیوست داد. در آن زمان کمپانی فورد دچار مشکلات شدیدی بود و به ایده های جدید نیاز داشت.

مک نامارا در فورد به خوبی از عهده چالش ها برآمد و با تشکیل تيم ضد بحران توانست شرکت فورد ورشکسته را به کارآمدي و توليد بازگرداند. او به تدریج مدارج ارتقا را در این شرکت پیمود و نامش در تاریخ این کارخانه ماندگار شد. او در ابتدا به عنوان مدیر عمومی وارد کمپانی شد. سپس در راس هیئت مدیره قرار گرفت و مدیریت برنامه ریزی و تحلیل مالی شرکت را انجام داد و در سال 1960 به جایی رسید که اولین کسی بود که در حالی که عضوی از خانواده هنری فورد محسوب نمی شد ولی به ریاست کارخانه انتخاب گردید.


مک نامارا بعد از جنگ وارد کارخانه فورد شد.

در سال 1961 کندی مک نامارا را به عنوان وزیر دفاع آمریکا معرفی کرد. مک نامارا از سال ١٩٦١ تا ١٩٦٧ به مدت 7 سال تحت رياست جمهوری جان کندی و ليندون جانسون به عنوان وزير دفاع آمريکا کار کرد که جنگ ویتنام و تحول تسلیحاتی ارتش آمریکا در این دوره روی داد. اما بعدها کميته مشترک خدمات دفاعي کنگره به انتقاد از برنامه های مک نامارا در طی جنگ ویتنام پرداخت. انتقادها در حدی بالا گرفت که مک نامارا به عنوان یک خائن مطرح شد. به طوری که او به کرات مجبور به دفاع از برنامه های خود شد اما در سال های آخر عمر کتابی نوشت و به اشتباهاتش اعتراف کرد.



مک نامارا در فورد بسیار موفق عمل کرد.


تعدادی از نظامیانی که با مطالعات راهبردی نیروی هوایی آمریکا آشنایی داشتند پس از جنگ به فعالیت های غیر نظامی روی آوردند و ذهنیت استراتژی را در برنامه های اقتصادی به کار گرفتند. مک نامارا یکی از این افراد بود که پس از جنگ به ترتیب به ریاست هیئت مدیره شرکت فورد، وزارت دفاع آمریکا و ریاست بانک جهانی منصوب شد. او همواره یکی از اشخاص تاثیر گذار در سیاست های دولت آمریکا به خصوص دولت های جمهوری خواهان بود.

به عنوان وزیر دفاع کندی ماشین جنگی آمریکا در ویتنام را رهبری می کرد.


مك نامارا در شوراي روابط خارجي، كميسيون سه جانبه و سازمان بيلدربرگ عضویت داشت و از این طریق در تصمیمات داخلی و نیز بین المللی نقش مهمی ایفا می کرد. مک نامارا مدت زماني نیز رياست بنیاد کارنگي را برعهده داشت. در طول دهه هاي ۵۰ و ۶۰ قرن بيستم، بنياد کارنگي در طراحی سياست هاي اقتصادي وسياسي کاخ سفيد و تأسيس مراکز مختلف مطالعاتي در آمريکا نقش قابل توجهي داشته است. همچنين در طول اين دوران، بيشتر مشاغل و پست هاي مهم سياسي کاخ سفید در دست کارشناسان بيناد کارنگي قرار گرفته بود. مک نامارا در سال 2009 در منزلش واقع در شمال غربى واشنگتن از دنیا رفت.



پس از ترور کندی مک نامارا در کنار جانسون به کار خود ادامه داد.


مک نامارا و تحول در وزارت دفاع، ارتش و تسلیحات

مک نامارا از جهات گوناگونی منشا تحولات بزرگی برای ارتش آمریکا بود. او هم از نظر تئوریزه کردن کارهای مربوط به ارتش و هم از نظر توان و تجهیزات نظامی ارتش آمریکا را به وضعیت بالاتری نسبت به ارتش های دیگر رساند. کندی در دوران ریاست جمهوری خود کوشش می کرد که سیاست دولت به سمت برنامه ای تر شدن حرکت کند. در راستای این سیاست، مک نامارا تمامی ادارات دولتی و شرکت های خصوصی را که روی پروژه های مختلف دفاعی کار می کردند در قالب یک سیستم برنامه ریزی شده عمومی در یکدیگر ادغام کرد.



او علاقه خاصی به اسلحه و جنگ داشت.

او برای انجام این کار از تئوری تحليل سيستم ها استفاده کرد که راهکار رايجي براي تعيين ميزان تخصيص منابع به برنامه هاي خاص است. مک نامارا هنگامی که وزير دفاع بود؛ در اوايل دهه 1960 براي اولين بار استفاده از تحليل سيستم ها را در برنامه ریزی مطرح کرده بود. او ستاد تحليل سيستم ها را در بخش مدیریتی خود ایجاد کرد و سيستم هاي برنامه ريزي و بودجه بندي را براي راهنمايي بودجه ريزي در وزارت دفاع به کار گرفت. درخلال دوره مک نامارا و پس ازآن، تحليل سيستم ها نقش زيادي در برنامه ريزي اتمي آمریکا داشته است.

مک نامارا با تغييراتي که در دوران وزارتش در جت هاي جنگنده اف 105 به وجود آورد، توانست نيروي هوايي آمريکا را متحول کند و ناوهاي جنگي را براي فرود هواپيماهاي جديد 111 F / TFX -آماده نمايد. ایجاد سپر دفاع موشكي آمريكا به نام سانتينل در سال 1966 از سوي رابرت مك نامارا وزير دفاع دولت جانسون مطرح شد كه از 25 سايت مجهز به موشك‌ هاي هسته‌اي در اطراف شهرهاي بزرگ ايالات متحده تشكيل مي‌شد. برنامه تولید سلاح ضدماهواره در ایالات متحده نیز از اوائل دهه ۶۰ میلادی آغاز شد. یکی از این برنامه ها، برنامه ۴۳۷ بود که به دنبال یک سری انفجارات هسته ‏ای در آسمان، توسط رابرت مک‏ نامارا، وزیر دفاع ایالات متحده، به تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۶۲ مورد تصویب قرار گرفت. از سوی دیگر مک نامارا به عنوان وزير دفاع کابينه کندى در مدت يک سال ٣٢٠ هزار نفر بر تعداد نفرات حاضر به خدمت در نيروهاى مسلح آمريکا اضافه کرد و برای آمادگى براى جنگ ويتنام از سال ١۹۶۵ باز هم بر تعداد نفرات افزود تا جایی که در سال ١۹۶٨ افراد نیروهای مسلح به بالاترين رقم خود تا آن زمان یعنی به بيش از سه ميليون و پانصد هزار نفر رسيد.


مک نامارا و جنگ ویتنام


مک نامارا می گوید برای بررسی استراتژی های جنگی جنگ ویتنام را کش داده است.

رابرت مک نامارا، وزیر وقت دفاع آمریکا ادعا کرده بود که ویتنامی ها کشتی آمریکایی مادوکس را در خلیج تونکین بمباران و غرق کرده اند که در نتیجه آن، جنگ طولانی مدتی آغاز شد که میلیون ها ویتنامی و ده ها هزار آمریکایی جان خود را در آن از دست دادند. مک نامارا پس از گذشت ۴۰ سال اعلام کرد کشتی آمریکایی در خلیج تونکین اصلا وجود خارجی نداشته است! در واقع با گذشت زمان و انتشار اسناد جنگ ثابت شد كه قايق‌هاي ويتنام هيچ‌گاه به هیچ ناو امريكایی حمله نكرده بوده اند. زماني که کندي براي دومين بار در انتخابات پیروز شد خواستار عقب نشيني از ويتنام بود که با ترور او در شهر دالاس این برنامه ناتمام ماند.


مک نامارا بارها از نزدیک صحنه نبرد ویتنام و بی حاصلی جنگ را از نزدیک دیده بود.

بعد از ترور کندی، مک نامارا که معاون وي بود مدتي به عنوان جانشين او کار کرد و با ابقا در این پست در دولت ليندون جانسون نیز به کار خود ادامه داد. او بعد از مدتی به وزارت دفاع برگشت و مأمور شد برنامه عقب نشيني از ويتنام را اجرا کند. اما این جنگ بی حاصل نمی توانست به این راحتی تمام شود. ابتدا مک نامارا طي اطلاعيه اي هر گونه عقب نشيني و کاهش نيروهاي آمريکايي در ويتنام را رد کرد. اما سیاست جانسون بر عدم تداوم جنگ قرار گرفته بود و ارتش مجبور به عقب نشینی بود. مک نامارا به عنوان عامل اصلي عقب نشيني و شکست آمريکا در جنگ ويتنام شناخته شد و بارها از سوي کنگره و ستاد دموکرات ها و جمهوري خواهان به خيانت متهم شد.

او متهم بود که بخشی از ارتش ذخيره را با گارد ملي ادغام کرده و موجب کاهش توان ارتش شده است و از سوی دیگر راه های مشورتي را بسته است و نيروهاي مستقر در 149 پايگاه نظامي را از حالت آماده باش درآورده و در به کارگیری 620 ميليون دلار بودجه براي بهبود ساختار ارتش به بهانه های واهی اهمال کرده است. مک نامارا در جنگ ویتنام تئوری بازی های توماس سی شیلینگ را آزمایش می کرد که در نتیجه آن 6 میلیون تن بمب برسر ویتنامی ها ریخته شد که فقط در این مرحله بیش از 2 میلیون نفر از غیر نظامیان این کشور کشته شدند. بعد از جنگ رابرت مک نامارا از پست وزارت دفاع کناره گرفت و رئیس بانک جهانی شد.



مک نامارا به کرات با رهبران ویتنام جنوبی برای اتخاذ تدابیری علیه ویتنام شمالی وارد مذاکره شد.

در سال های بعد، مک نامارا به بدگمانی های راجع به تلاش های خود بر سر جنگ، اذعان نمود. او گفت تصور نمي کرد بمباران های گسترده آمريکا در ويتنام شمالی به موفقيت برسد. مك نامارا اعتراف كرد كه از بيهودگي جنگ ويتنام مطلع بوده است ولي از آنجا كه او استراتژيست دولت بوده با ادامه اين نبرد سعي در آزمايش تاكتيك‌هاي نوين جنگي داشته است!


مک نامارا و سربازهای عقب مانده

پرونده سربازهای عقب مانده در نوع خود از قابل توجه ترین مفاد کارنامه مک نامارا است. داستان این سربازان از این قرار بوده است که 350 هزار سرباز عقب مانده­ با طرح «پروژه 100.000 مک نامارا» به ویتنام رفته بودند و به "نیروهای خل و چل" معروف شده بودند. این سربازها از بین افرادی انتخاب شده بودند که قبلا در آزمون هوش نیروهای ارتش آمریکا رد شده و برای پیوستن به ارتش نامناسب تشخیص داده شده بودند.

بیش از 350 هزار نفر از این نیروها که توسط دیگر سربازها "نیروهای خل" نامیده می شدند طبق برنامه مک نامارا جذب ارتش شدند و به ویتنام رفتند و اکثرشان به دلیل عدم توانایی در یادگیری فنون نظامی و جنگی بدون این که بتوانند کار خاصی انجام دهند نفله شدند. در زمان جنگ ويتنام مك نامارا وعده مي داد كه با به كارگيري سربازان بيش تر طي شش ماه ديگر جنگ وارد مرحله نهايي شده و به پيروزي آمريكا منتهي خواهد شد. اما آمريكا دست از پا درازتر از ويتنام خارج شد و مک نامارا آماج حملات منتقدین قرار گرفت.


کشتار انسان ها برای آزمودن استراتژی های جنگی

مک نامارا و برنامه های بانک جهانی

مک نامارا در بانک جهانی برنامه های سرمایه داری نظام آمریکا ره به پیش برد. او در اثر سیاست هایش در بانک جهانی صفت «معمار بدهی های کلان کشورهای نیم کره جنوبی» را به خود گرفت. مک نامارا تا سال 1981 این سمت را به عهده داشت. در دوران ریاست رابرت مک نامارا در بانک جهانی، گسترش و توسعه بازار سرمایه به طور جدی دنبال شده بود. این کوشش بر مبنای نظریاتی صورت می‌گرفت که اقتصاد دانانی نظیر ریموند گُلداسمیت ارائه داده بودند. رابرت مک نامارا در سال ١٩٧١ واحدی در مؤسسه مالی بین المللی تأسیس کرد تا برای گسترش بازار سرمایه برای گروه بانک جهانی فعالیت هایی انجام دهند. او در یک سخنرانی در بوستون در اوایل‏ 1977 طرح تشکیل کمیسیون بررسی مسائل رشد و توسعه جهانی را‏ مطرح کرد و با تاسیس این کمسیون به دقت این موضوع را زیر نظر گرفته و برای برنامه ریزی های بلند مدت نظام سرمایه داری آمریکا تجزیه و تحلیل هایی تهیه کرد. او در طی ریاستش بر بانک جهانی در مورد افزایش جمعیت کره زمین هشدار داد که بعدها مشخص شد این هشدار فقط در حد یک اظهار نظر کارشناسانه اقتصادی نبوده بلکه پشت پرده مفصلی در این ابراز نگرانی وجود دارد که در زیر مختصرا به آن اشاره می شود.


مک نامارا، کنترل جمعیت جهان و بیماری ایدز

در مدتی که رابرت مک نامارا وزیر دفاع آمریکا بود و مشغول راهبری ماشین جنگی آمریکا در ویتنام و کشتار مردم آن کشور بود موضوع ساختن عاملی که سیستم ایمنی انسان در برابر آن بی دفاع باشد جهت استفاده در تسلیحات بیولوژیک در پنتاگون تحت بررسی بود. مک نامارا از حامیان اصلی و کلیدی تولید این عامل بیولوژیک بود.

مک نامارا در سال 1970 رئیس بانک جهانی شده بود. او طی یک سخنرانی در آن زمان گفته است که به نظر او رشد جمعیت جهان یک موضوع مهلک و خطرناک پیشاروی سال های آینده است. در این سخنرانی مک نامارا مطرح کرد که رشد جمعیت به ناپایداری منجر خواهد شد و یک جمعیت ده میلیاردی در روی زمین "غیرفابل کنترل" خواهد بود. او اضافه می کند "این جهانی نیست که تک تک ما میخواهیم در آن زندگی کنیم. آیا راهی برای گریز از چنین جهانی وجود دارد؟ راه قابل اطمینانی نیست اما دو راه ممکن به نظر می رسد که از طریق آن شاید بشود از رسیدن به ده میلیارد جمعیت جلوگیری کرد. یا باید نرخ زاد و ولد کنونی به سرعت کاهش یابد و یا باید نرخ مرگ و میر بالاتر رود. راه حل دیگری متصور نیست." مک نامارا آگاهانه و بر اساس یک برنامه بلند مدت تکوین و توسعه عامل بیماری ایدز را برای کاهش جمعیت جهان در وزارت دفاع طراحی و حمایت کرده است و پس از تصدی ریاست بانک جهانی و نفوذ در بخش های مختلف سازمان ملل، از جمله بهداشت جهانی، آن را اجرا نموده است. که حاصل آن ابتلای میلیون ها نفر از آفریقیایی ها و مردم دیگر نقاط جهان به این بیماری مهلک است که عملا آن ها را از چرخه زاد و ولد خارج می سازد.


مک نامارا و تسلیحات هسته ای

مک نامارا در سال 1965 با نخست وزیر ژاپن "ايزاکو ساتو" توافقاتی برای استفاده از بمب اتمی علیه چین انجام داده بود. نخست وزير وقت ژاپن در نشست خود با مک نامارا در واشنگتن گفته بود: «انتظار ما اين است که در صورت جنگ با چین، آمريکايي ها با استفاده از سلاح هسته اي تلافي کنند». مک نامارا نيز در پاسخ به اين درخواست نخست وزير ژاپني گفته بود واشنگتن از توانايي فني براي استقرار سلاح هسته اي در خارج از آمريکا برخوردار است و بدین طریق به طور ضمنی با این درخواست موافقت کرده بود. اما بعد از سال ها که دیگر متوجه عدم کارایی تسلیحات اتمی در دنیای جدید شده بود نظر دیگری داشت.

برای مثال، مک نامارا که درکنفرانس بازنگری ان پی تی گفته بود: اگر چه سال هاست که ان پی تی در آمریکا و انگلیس به امضا رسیده است اما هنوز اجرای آنها به طور کامل تضمین نشده است. او در سازمان ملل گفته بود که «نمی دانم با توجه به اینکه 5 عضو دائم شورای امنیت که دارای حق وتو هستند، خود کشورهای دارنده سلاح هسته ای می باشند چطور ما باید توقع داشته باشیم این شورا صلح و امنیت را در جهان برقرار سازد؟!».



مک نامارا در اواخر عمر رفتار و عقاید متفاوتی داشت.

به ظاهر پشیمان

نظريات طراح جنگ ويتنام پس از سال ها تغيير کرده بود. او ‌بر اشتباهات خويش اعتراف می كرد اما هیچ وقت به طور مستقیم و رک نسبت به کشتار مردم ویتنام اظهار عذر خواهی نکرد. او به سیاست مداران كنوني امريكا توصيه می كرد كه سياست خارجي را از اتكا بر قدرت سخت و برنامه های تهدیدآمیز اتمي و جنگی نجات دهند. اما حتی او هم نتوانست پيوند خطرناك سياست با نظامي‌گري را در آمریکا قطع کندبا این که نفوذ زیادی بر جمهوری خواهان داشت اما هیچ گاه نتوانست بوش را از دیوانه بازی هایش باز بدارد. مک نامارا در سال 1995 کتاب خاطراتش را منتشر کرد و برای معرفی این کتاب به سراسر آمریکا سفر نمود. در آن کتاب عنوان کرده است که جنگ ويتنام یک اشتباه هولناک بود.



فیلم مستند غبار جنگ جایزه های فراوانی به خود اختصاص داد.

بر اساس اعترافات او در این کتاب فیلمی با عنوان "غبار جنگ" از زندگی و کارهای مک نامارا ساخته شد که مورد توجه فراوان قرار گرفت و به یکی از پربیننده ترین فیلم های مستند زمان خود بدل شد.

..........................................................................................................

http://www.lbjlib.utexas.edu/johnson/archives.hom/oralhistory.hom/McNamaraR/McNamara-SP1.PDF
http://www.nvc.vt.edu/toalg/Website/Publish/papers/McNamara.pdf
http://www.gsinstitute.org/docs/5_24_05_McNamaraSpeech.pdf
http://www.policyscience.net/mcnamara.pdf
http://memory.loc.gov/service/mss/eadxmlmss/eadpdfmss/2011/ms011085.pdf
http://siteresources.worldbank.org/EXTARCHIVES/Resources/Robert_McNamara_chronology.pdf

http://www.nytimes.com/2009/07/07/us/07mcnamara.html?pagewanted=5&_r=1&hp

http://www.booknotes.org/Watch/64642-1/Robert+McNamara.aspx

http://www.fas.org/irp/nsa/spartans/chapter5.pdf

http://en.wikipedia.org/wiki/The_Fog_of_War

http://www.nytimes.com/1987/01/01/style/kathleen-mcnamara-weds-j-s-spears.html

http://www.nytimes.com/2009/07/07/us/07mcnamara.html

http://en.wikipedia.org/wiki/The_Missiles_of_October

چند غیر نظامی در حملات پهپادهای سازمان سیا کشته شدند؟

 
شورای روابط خارجی آمریکا در گزارشی پیرامون تلفات غیر نظامیان و سربازان آمریکایی از حملات پهپادهای رزمی، دائماً بر توانایی آمریکا برای کنترل این پهپادها تأکید می کند. این در حالی است که کشته شدن صدها غیر نظامی افغان و پاکستانی و چند سرباز آمریکایی که در گزارش های رسانه های آمریکایی نیز به آن اشاره شده است، مفهوم دیگری را بیان می کند.
به گزارش مشرق، سایت شورای روابط خارجی آمریکا اخیراً در گزارشی خبری با عنوان "هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا چند غیر نظامی را کشته اند؟" به وجود آمارهای متناقض در زمینه تعداد کشته شدگان غیر نظامی و تعدادی از سربازان آمریکایی در حملات پهپادها، در رسانه های آمریکا اشاره کرد.

شورای روابط خارجی آمریکا در سایت خود (cfr) و در گزارش یاد شده تلاش کرده است تا آمار تلفات غیر نظامیان از هزاران حمله هواپیماهای بدون سرنشین را در منطقه خاورمیانه به شدت تنزّل دهد و ضمن تأکیدات فراوان بر اینکه آمریکا توانایی کنترل کامل پهپادهایش را دارد، به زحمت حاضر به اعلام رقم احتمالی 50 کشته غیر نظامی و چند کشته آمریکایی می شود.

این در حالی است که هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا علیرغم مخالفت صریح مقامات کشور پاکستان و افغانستان با عملیات های آنها در این دو کشور، بارها و بارها در عملیات های اشتباه خود، صدها شهروند افغان و پاکستانی و حتی سربازان آمریکایی را کشته اند و خاطره کشته شدن 24 نظامی پاکستانی تنها در یک روز (نوامبر 2011) فقط یک برگ از پرونده قطور جنایت های آمریکا در این زمینه است.

سی.اف. آر در گزارش خود تلاش می کند تا دستان آلوده به خون مقامات کاخ سفید را با بهانه ای که مشاور ضد تروریسم کاخ سفید بیان می کند مبنی بر اینکه* *شما جان را می گیرید تا زندگی را نجات دهید؛ پاک کند.

در ادامه بخش هایی از گزارش سایت شورای روابط خارجی آمریکا برای آگاهی مخاطبان از فرآیندهای رسانه ای و نرم استکبار جهانی در پاک کردن آثار جنایت های گسترده خود، منتشر می شود.

قسمت های اشاره شده علیرغم آنکه حاوی خاصیت کمرنگ سازی اشتباهات فاحش آمریکا در کنترل و هدایت پهپادها است اما واقعیت هایی را نیز بیان می کند.


دولت آمریکا هم اکنون 57 هواپیمای رزمی بدون سرنشین دارد.

امیر میر، محقق تروریسم در پاکستان در سال 2009 اعلام کرده است که بیش از 98 درصد از قربانیان حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در پاکستان غیرنظامی هستند.

این در حالی است که در آوریل همان سال، یک مقام دولت آمریکا اعلام کرد که بیش از 400 تروریست در حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا کشته شده اند و تلفات غیر نظامیان نیز در تمام این حملات بیش از 20 نفر نبوده است.

در سال 2010 نیز یک مقام مبارزه با تروریسم آمریکا همچنین اعلام کرد: ما معتقد هستیم که تعداد تلفات این هواپیماها به 30 نفر هم نمی رسد و این در حالی است که همین افراد نیز غیر نظامیانی بوده اند که در نزدیکی تروریست ها حضور داشته اند.

شبکه ای بی سی نیوز در سال 2011 به نقل از یک مقام آمریکایی گزارش می دهد که بیش از 2000 مظنون و تروریست توسط دولت آمریکا کشته شده اند و تعداد تلفات نیز نزدیک به 50 نفر است.

آمارهای متناقض در پاکستان در حالی ارائه می شود که در افغانستان و در جایی که آمریکا احاطه لازم را در هوا و در زمین و درباره موقعیت روستاها دارد، هواپیماهای بدون سرنشین در چندین عملیات اقدام به کشتن غیر نظامیان کرده اند و جالب آنکه در برخی از این عملیات ها تعدادی از نظامیان آمریکایی نیز توسط همین هواپیماها کشته شده اند.



جان برنان، مشاور ارشد کاخ سفید نیز در همین زمینه (و در اظهار نظری عجیب) گفته است که با توجه به اینکه دولت آمریکا گزارش موثقی در مورد کشتار تصادفی هواپیماهای بدون سرنشین دریافت نکرده است پس عملیات مبارزه با تروریسم (توسط هواپیماهای بدون سرنشین) در افغانستان و عراق ادامه خواهد یافت.

سی.اف.آر گزارش می دهد که یک مقام ناشناس آمریکایی نیز گفته است که ما نمی توانیم هیچ گونه تلفات غیر نظامی را تأیید کنیم.

برنان، مشاور کاخ سفید اما در آوریل سال 2012 از این گفت که متاسفانه در جنگ های ما تلفاتی نیز وجود دارد که برخی از آنها تلفات مربوط به کشته شدن غیر نظامیان است.

او افزوده است: بعضی وقت ها شما جان را می گیرید تا زندگی را نجات دهید.

در عین حال، سازمان های پژوهشی آمریکا گزارش های مختلفی در مورد تعداد کشته شدگان غیر نظامی در حملات هواپیماهای بدون سرنشین سازمان سیا، ارائه کرده اند.

*بنیاد آمریکای جدید: 66 نفر

*لانگ وارز جورنال: 44 نفر

*دانشگاه ماساچوست: 24 نفر

*دفتر روزنامه نگاری تحقیقی: 200 نفر

به گزارش سی.اف. آر با توجه به اطلاعات ارائه شده و وجود آمارهای مختلف درباره کشته شدن غیر نظامیان در حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا، این احتمال وجود دارد که برنان، مشاور کاخ سفید این آمارها را نادیده می گیرد و یا به صورتی هدفدار قصد گمراه کردن مردم آمریکا را دارد.

این در حالی است که سخنگوی کاخ سفید و سخنگوی پنتاگون نیز مشترکا تأکید کرده اند که تعداد تلفات غیر نظامیان در حملات اشاره شده بسیار پایین است و دولت آمریکا نیز تلاش می کند تا این تعداد کاهش یابد.

در ادامه این گزارش همچنین به ابراز تأسف اوباما از کشته شدن 16 غیر نظامی در جنوب افغانستان توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا اشاره شده است.

یکی از نکات بسیار بااهمیت در گزارش اشاره شده، رصد عدم توانایی آمریکا برای کنترل کامل پهپادهای رزمی و هدایت عملیات های آنهاست.

مقولاتی مثل حمله هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی به نیروهای خودی در ماجرای حمله به عراق و کشته و زخمی شدن چند سرباز آمریکایی و انگلیسی در این حملات اشتباهی!، تسخیر مدرنترین پهپاد جاسوسی آمریکا موسوم به RQ170 توسط نیروهای هوافضای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و دراختیارگیری تصاویر ارسالی از سوی هواپیماهای جاسوسی رژیم صهیونیستی توسط حزب الله لبنان همگی تنها نمونه هایی از عقب ماندگی تکنولوژیک آمریکا و رژیم صهیونیستی در فناوری های نوین هوایی و عدم توانایی آنها برای هدایت و کنترل لازم این هواپیماها است.

هواپیمایی ایران، آمریکا را هم جا گذاشت

رييس سازمان هواپيمايي كشوري گفت: در آخرين يوزاپ اعلام شده از سوي سازمان جهاني نظارت بر هواپيمايي كشور، (ايكائو) صنعت هواپيمايي ايران در تمام ابعاد بين 147 كشور جهان در رتبه دهم يعني بالاتر از آمريكا كه در رديف يازدهم است، قرار داريم.
آفتاب: به گزارش ايسنا حميد‌رضا پهلوان امروز در حاشيه مراسم اعطاي گواهينامه فرودگاهي به مسوولان فرودگاه شهيد دستغيب شيراز، در پاسخ به خبرنگار ايسنا افزود: كسب اين رتبه نشان مي‌دهد كه به‌حمدالله محدوديت‌ها كمترين اثر را بر اين صنعت داشته است.

وي در پاسخ به اين سوال كه از نظر ايمني پرواز ايران چه وضعيتي دارد، گفت: مطمئن باشيد هواپيمايي كه در ايران به پرواز در مي‌آيد، تمام شرايط ايمني را كسب كرده و اجازه پرواز گرفته است، تمام بررسي‌ها به‌صورت منظم انجام مي‌شود.

پهلوان با تصريح بر اينكه تا مجوز پرواز از سوي عوامل فني به خلبان داده نشود، امكان استارت و پرواز كردن وجود ندارد، گفت: در خصوص ايمني پرواز در ايرلاين‌هاي فعال ايران دغدغه‌اي نداريم.

او با يادآوري اينكه صنعت هوانوردي و هواپيمايي در كل يك صنعت وابسته محسوب مي‌شود، گفت: در عين حال تلاش كرده‌ايم كه اثرات محدويتها را به‌حداقل ممكن كاهش دهيم و در اين راستان نيز موفق بوده‌ايم.

اين مقام مسوول خاطرنشان كرد: به‌زودي خبرهاي خوبي در خصوص ساخت قطعات هواپيما توسط شركت‌هاي توليدكننده قطعه در داخل كشور، به مردم خوب ايران مي‌رسد و اين يكي از همان اقدامات انجام شده در راستاي كاهش اثرات محدوديت‌ها است.

پهلوان گفت: براي مقابله با محدوديت‌ها تامين قطعات هواپيماها را به شركت‌هاي ايرلاين واگذار كرده و صنعت به‌عنوان ناظر بر عملكردها نظارت كافي و كامل دارد.

او با يادآوري اينكه هم‌اينك عمر هواپيماها در صنعت هواپيمايي ايران 20 سال است، تصريح كرد: در افق 1404 برنامه‌ريزي‌ها براي كاهش اين عدد به 15 سال انجام شده است.

رييس سازمان هواپيمايي كشوري در پاسخ به سووال ديگر خبرنگار ايسنا درباره تامين هواپيماهاي نو، گفت: محدوديتها در موضوع خريد هواپيماهاي نو تاثيري نداشته و اگر شرايط خريد فراهم باشد، امكان تامين هواپيما وجود دارد.

او همچنين در پاسخ به سووال ديگر ايسنا درباره آموزش‌، وضعيت فعلي را رضايت‌بخش ندانست و گفت: علي‌رغم آنكه دانشكده صنعت فعال است اما نيازمندي‌ها ما را تامين نمي‌كند و بايد تحولي اتفاق بيفتد بنابراين با مشاركت شركت فرودگاه‌ها و با برنامه‌هاي پيش‌بيني شده، اميدوار هستيم كه دولت هم كمك كند و ساختار تحول مناسبي پيدا كند.

اين مقام مسوول روند رشد اعتبارات در سال‌جاري را مناسب ارزيابي و تصريح كرد: در موضوع اعتبارات ارزي با هيچ مشكلي روبرو نبوده‌ايم.
کد مطلب : 158339

توطئه آمریکایی یا توهم توطئه روس‌ها

توطئه آمریکایی یا توهم توطئه روس‌ها
هواپیماهای ساخت روسیه بدنام هستند. هواپیمای مسافربری جدید ساخت شرکت سوخوی، امید روس‌ها برای به دست آوردن سهم از بازار جهانی بود، ولی هواپیما در پرواز نمایشی خود در اندونزی سقوط کرد؛ چرا؟
کد خبر: ۲۴۷۱۷۵
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۶
آژانس اطلاعات نظامی روسیه، GRU، می‌پندارد که خرابکاری احتمالی آمریکایی‌ها، باعث شده است که پرواز نمایشی هواپیمای سوپرجت 100 شرکت سوخوی ـ که تنها امید روس‌ها برای ورود به بازار هواپیماهای مسافربری است‌ ـ به سقوط و مرگ 45 سرنشین آن ختم شود.

به گزارش «تابناک»، این خبر را کریسچن ساینس مونیتور به نقل از کومسومولسکایا پراودا، روزنامه مشهور روسیه منتشر کرده است؛ متخصصان هوانوردی روسیه، تاکنون نظریه خرابکاری منجر به سقوط هواپیما را رد کرده‌اند، ولی پذیرفته‌اند که حدس و گمان‌ها در این باره در حال گسترش است، زیرا در حالی که همه سیستم‌های هواپیما درست کار می‌کرده‌اند، به صخره‌ای با ارتفاع تقریبی یک مایل برخورد کرده است.

نشریه روس به نقل از یک ژنرال سرویس‌های اطلاعاتی روسیه ـ که نامش فاش نشده است ـ مدعی شده که اختلالات عامدانه الکترونیکی علیه تجهیزات هواپیما، محتمل‌ترین دلیل سقوط آن بوده است!

وی گفته که «ما در حال تحقیق درباره نظریه خرابکاری صنعتی هستیم» و ادامه داده است، روسیه مدت‌ها فعالیت‌های متخصصان الکترونیکی آمریکا در فرودگاه جاکارتا را زیر نظر داشته است.

مقام روس مدعی شده است: «ما می‌دانیم که این آمریکایی‌ها تجهیزاتی دارند که می‌توانند ارتباط بین هواپیما و زمین را قطع کند و باعث اختلال در عملکرد هواپیما شود؛ برای نمونه، هواپیما در ارتفاع خاصی پرواز می‌کند، ولی تجهیزات آن به دلیل اختلال ارتفاع، اشتباه دیگری را نشان می‌دهد».

بنا بر این گزارش، تحقیقاتی که تاکنون روی مکالمات ضبط شده از کابین خلبان در جعبه سیاه هواپیما انجام شده، نشان می‌دهد که در دقایق پایانی پرواز منجر به سقوط هواپیما، هیچ نقصی در عملکرد هواپیما دیده نشده است، ولی قسمت ضبط مؤلفه‌های پرواز که بر عملکرد سیستم‌های پروازی و موتور هواپیما نظارت می‌کند، هنوز در محل سقوط هواپیما پیدا نشده است.
گفتنی است، تاکنون در این منطقه جنگلی، دست‌کم هفت سانحه هوایی رخ داده است.

پرسش اصلی

بزرگترین پرسش درباره این سانحه هوایی این است که چرا «الکساندر یابلونتسف»، خلبان هواپیما، که یکی از مجرب‌ترین خلبانان روس در پروازهای آزمایشی بود، تقاضای کاهش ارتفاع در منطقه‌ای بسیار بد آب و هوا را کرده و چرا برج مراقبت فرودگاه جاکارتا با این درخواست موافقت کرده است؟!

یک مقام مسئول در شرکت سوخوی گفته است: «شاید خلبان ندیده که هواپیما مستقیم به سوی یک صخره می‌رود، ولی از سوی دیگر، ما نمی‌توانیم احتمال خرابکاری را از نظر دور داریم تا هواپیما بازار خود را از دست دهد». این در حالی است که شرکت سوخوی، تاکنون هیچ یک از تقاضاهای پیشین برای خرید این هواپیما را رد نکرده است.

بنا بر این گزارش، هواپیمای سوپرجت ۱۰۰ شرکت سوخوی، با ظرفیت صد مسافر و برای مسافت‌های متوسط ساخته شده و قیمت پایین و ۳۵ میلیون دلاری، آن را جایگزینی ایده‌ال برای شمار بسیاری از هواپیماهای قدیمی‌تر ساخت. شوروی سابق نشان می‌داد و امید می‌رود که رقیبی جدی برای محصولات مشابه ساخت کانادا و یا برزیل باشد.

برخی از متخصصین صنعت هوانوردی با توجه به اینکه هواپیماهای ساخت شرکت بوئینگ، رقیب هواپیمای روس تلقی نمی‌شوند، ادعای مقامات روس را داستان‌سرایی می‌دانند، به ویژه از این جهت که شرکت بوئینگ هم در تولید سوپرجت ۱۰۰ نقش داشته است.

در این باره باید گفت، این نخستین بار نیست که مقامات روس، یک رخداد را ناشی از خرابکاری رقبای خود می‌دانند.
در آغاز امسال، ولادیمیر پوپوفکین، مدیر آژانس فضایی روس‌کاسموس اشاره کرده بود که ناکامی کاوشگر پیشرفته Phobos-Grunt در مأموریت خود به اقمار مریخ، ناشی از اختلالاتی بوده که ایالات متحده ایجاد کرده و از دید روس‌ها پنهان مانده است.

در پایان یادآور می‌شود، چنین اتهاماتی، همواره بی‌پایه نبوده است؛ در سال ۲۰۰۴، یکی از مقامات سابق نیروی هوایی آمریکا و مشاور ویژه رانلد ریگان، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در کتابی با نام‌«At the Abyss: An Insider‌s History of the Cold War» اشاره کرده است که «در دهه ۱۹۸۰، سازمان سیا از جنگ سایبری استفاده کرد تا در کار یک خط لوله ـ که گاز شوروی سابق را به اروپای غربی منتقل می‌کند ـ خرابکاری کند؛ این خرابکاری به انفجار بزرگی با قدرت سه کیلو تن منجر شد که بخش زیادی از خط‌لوله را از بین برد»؛ هرچند برخی منتقدان این اتهام را بی‌پایه دانستند!

آمریکا چگونه در باتلاق ویتنام فرو رفت؟ + فیلم و عکس

بازخوانی تاریخ/
جنگ ویتنام چرا آغاز شد و چرا پای آمریکا به ویتنام باز شد؟ چرا ویتنام به باتلاقی برای آمریکا تبدیل شد؟ آمریکا در ویتنام چه جنایاتی را مرتکب شد؟ نتایج آزمایش‌های شیمیایی و بیولوژیک آمریکا تا به امروز چه بوده است؟

مشرق- جنگ ویتنام، که با نام‌های مختلفی همچون "جنگ آمریکا در ویتنام"، "نبرد ویتنام"، "دومین جنگ هندوچین"، "جنگ علیه آمریکایی‌ها برای نجات ملت" شناخته می‌شود، نبردی طولانی میان نیروهای ملی‌گرای ویتنام جنوبی و ایالات متحده بود که در ویتنام، لائوس و کامبوج رخ داد.

این جنگ در تاریخ 1 نوامبر 1955 آغاز شد و در تاریخ 30 آوریل 1975 با سقوط سایگون پایان یافت. نیروهای ملی‌گرا می‌کوشیدند کشور ویتنام را تحت یک دولت کمونیست متحد کنند و آمریکا (با کمک ویتنام جنوبی) می‌کوشید از گسترش کمونیسم جلوگیری کند.

ویت کنگ‌ها (مخفف ویتنام کنگ سان به معنای کمونیست های ویتنام، همچنین معروف به جبهه آزادی‌سازی ملی یا NLF)، نیرویی چریکی بود که با حمایت ویتنام شمالی در برابر ویتنام جنوبی و آمریکا به مبارزه پرداخت. ویت کنگ‌ها در دهه شصت به سرعت شروع به رشد کردند تا این که تا سال 1964 تعدادشان به بیش از 30 هزار سرباز رسید.



خوشامدگویی آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا به نگو دین دیم رئیس جمهور ویتنام جنوبی در واشنگتن. نگو دین دیم پس از کودتای 1963 به ضرب گلوله کشته شد.


برای دولت آمریکا دخالت در این جنگ راهی برای جلوگیری از گسترش کمونیسم به ویتنام جنوبی بود. برای دولت ویتنام شمالی و ویت کنگ ها اما این نبرد به مثابه یک جنگ مستعمراتی بود و نخست دربرابر فرانسه که تحت حمایت آمریکا بود به مبارزه پرداختند و بعد در برابر ویتنام جنوبی٬ که آن را دولت دست‌نشانده آمریکا می‌دانستند.



لحظه کشتن یک ویت کنگ توسط رئیس پلیس سایگون

خروج فرانسه و ورود آمریکا به جنگ

در سال 1954، فرانسه پس از یک شکست سرنوشت‌ساز در دین بین فو درصدد برآمد تا از ویتنام خارج شود. در کنفرانس ژنو 1954، تعدادی از کشورها گرد هم جمع شدند تا راهی برای خروج صلح‌آمیز فرانسه از ویتنام بیابند. در نتیجه این کنفرانس قرار بر این شد که آتش بسی برای خروج نیروهای فرانسه و جدایی موقت ویتنام به واسطه مدار 17 درجه (که ویتنام را به بخش کمونیستی ویتنام شمالی و غیرکمونیستی ویتنام جنوبی تقسیم می‌کرد) اعلام شود. از آن گذشته، تصمیم گرفته شد که یک انتخابات دموکراتیک سراسری در 1956 برای اتحاد این دو برگزار شود. ایالات متحده از ترس پیروزی کمونیست‌ها با برگزاری این انتخابات موافقت نکرد.

ویتنام جنوبی با پشتیبانی آمریکا انتخاباتی تنها در ویتنام جنوبی به جای کل کشور برگزار کرد. "نگو دین دیم" با کنار زدن بیش‌تر رقیبانش در این انتخابات به ریاست جمهوری برگزیده شد، انتخاباتی که به باور بسیاری در آن تقلب صورت گرفته بود. اما به دلیل سیاست‌های سرکوبگرانه‌اش و افزایش مخالفان داخلی، به تدریج حمایت آمریکا را از دست داد٬ تا آنجا که طی کودتایی با حمایت آمریکا به قتل رسید. در همین زمان بود که هواداران کمونیسم در ویتنام شمالی، جبهه آزادی‌سازی ملی معروف به ویت کنگ را علیه ویتنام جنوبی تأسیس کردند.


خودسوزی یک راهب بودایی در اعتراض به سیاست‌های سرکوبگرانه دین دیم علیه بودیست‌ها


اعزام نخستین گروه از نظامیان آمریکایی به ویتنام

با ادامه یافتن جنگ میان ویت کنگ‌ها و ویتنام جنوبی، آمریکا مستشاران بیش‌تری به ویتنام جنوبی اعزام کرد. زمانی که ویتنام شمالی در تاریخ 2 و4 آگوست 1964 دو کشتی آمریکایی در آب‌های بین‌المللی (معروف به خلیج تنکین) را بمباران کردند، کنگره با قطعنامه خلیج تنکین پاسخ این اقدام را داد. این قطعنامه به رئیس جمهور آمریکا این اختیار را می‌داد که دخالت ایالات متحده را در ویتنام افزایش دهد. رئیس جمهور لیندون جانسون نیز از این اختیار خود برای اعزام نخستین گروه از نظامیان آمریکایی به ویتنام در مارس 1965 استفاده کرد.




اسکای ریدرهای نیروی هوایی ویتنام در اختیار خلبانان نیروی هوایی آمریکا که بر روی هدف‌های ویت کنگ بمب ناپالم می‌اندازند

برنامه جانسون برای پیروزی در جنگ

هدف رئیس جمهور جانسون از دخالت در ویتنام پیروری آمریکا در جنگ نبود. بلکه هدف وی پشتیبانی سربازان آمریکایی از نیروهای دفاعی ویتنام جنوبی بود تا آن زمان که ویتنام جنوبی بتواند قدرت کشور را در دست گیرد. جانسون با ورود به جنگ ویتنام بدون هدف پیروزی٬ شرایط را برای ناامیدی مردم و سربازان در آینده فراهم کرد، چرا که آمریکایی‌ها خود را در بن‌بستی با ویتنام شمالی و ویت کنگ یافتند.

از سال 1965 تا 1969 آمریکا وارد جنگ محدودی با ویتنام شد. با این که نیروهای آمریکایی اقدام به بمباران‌های هوایی ویتنام شمالی کردند، رئیس جمهور جانسون همچنان خواهان این بود که مبارزه به ویتنام جنوبی محدود شود.



یک هواپیمای B66 و چهار هواپیمای F105 در حال بمباران ویتنام شمالی

زندگی در جنگل

در حقیقت نیروهای آمریکایی وارد یک جنگ جنگلی علیه ویت کنگ‌های مجهز شده بودند. ویت کنگ‌ها به شیوه‌های مختلفی سربازان آمریکایی را غافلگیر می‌کردند، چه با پنهان شدن در کمین‌گاه‌هایشان و حمله‌های ناگهانی و چه با کار گذاشتن تله‌های انفجاری یا فرار از راه یک شبکه پیچیده از تونل‌های زیرزمینی. حال نیروهای آمریکایی خود را شرایطی یافتند که حتی یافتن دشمنشان هم برایشان به معضلی تبدیل شده بود. از این رو برای یافتن سربازان ویت کنگ که میان بوته‌های متراکم پنهان می‌شدند نیروهای آمریکایی به سراغ عامل نارنجی یا ناپالم (بمب‌های آتش‌زا) رفتند. عامل نارنجی با ریختن برگ‌ها یا سوزاندن آن‌ها نواحی جنگلی را پاکسازی می‌کردند.




بازجویی نیروهای آمریکایی از یک ویت کنگ




سربازان آمریکایی تفنگ‌های خود را به سوی روستاییان ویتنامی نشانه گرفته‌اند



دو سرباز آمریکایی یکی از سربازان زخمی ویتنام شمالی را از پناهگاهش بیرون کشیده‌اند و با خود می‌برند



یک مظنون ویت کنگ جوان که پس از شنیدن صدای تیراندازی گریه می‌کند. اسیرکنندگان چینی او، مردان قبیله نونگ که در خدمت نیروهای ویژه آمریکا هستند، با وانمود به کشتن پدر او سعی در گرفتن اطلاعات درمورد چریک‌های کمونیست از او دارند


قتل عام روستای مای لای

سربازان آمریکایی قادر به تشخیص دشمنشان در روستاها نبودند چرا که حتی زنان و کودکان نیز قادر به کار گذاشتن تله‌های انفجاری و یا تغذیه ویت کنگ‌ها بودند. سربازان آمریکایی درمانده شده بودند و بسیاری از آن‌ها روحیه‌شان را از دست داده و به مصرف مواد روی آورده بودند. فشار ناشی از مبارزه با دشمنی پنهان سربازان آمریکایی را به ستوه آورده بود تا جایی که آن‌ها با حمله به روستاها خشم و ناامیدی خود را بر سر روستاییانی خالی می‌کردند، بی آن که بدانند آن روستاییان به ویت کنگ کمک می‌رسانند یا خیر. مشهورترین این حمله‌ها "قتل عام مای لای" نام دارد. بنا بر منابع گوناگون، در این قتل عام بین 347 و 504 غیرنظامی کشته شدند. بعدها اجسادی مثله شده نیز یافت شد.


زنان و کودکان ویتنامی در روستای مای لای چند ثانیه پیش از تیرباران



جسد یک مرد و یک کودک پس از قتل عام مای لای

حمله غافلگیرکننده

در تاریخ 30 ژانویه 1968، ویتنام شمالی نیروهای آمریکایی و ویتنام جنوبی را با طرح‌ریزی یک حمله سازمان‌یافته غافلگیر کردند. ویت کنگ‌ها به تقریباً صد شهر و روستا در ویتنام جنوبی یورش بردند. با این که نیروهای آمریکا و ارتش ویتنام جنوبی قادر به دفع این حمله معروف به حمله عید تت بودند٬ این حمله به آمریکایی‌ها ثابت کرد دشمن به مراتب قوی‌تر و سازمان‌یافته‌تر از آن است که گمان می‌کردند. حمله عید تت نقطه عطفی در این جنگ بود چرا که رئیس جمهور جانسون، که اکنون با مردم ناراضی آمریکا و اخبار بد از سوی رهبران نظامی خود در ویتنام رو‌به‌رو بود، تصمیم گرفت دیگر به این جنگ دامن نزند.

برنامه نیکسون برای "صلح افتخارآمیز"

در سال 1969، ریچارد نیکسون به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد. او دارای برنامه‌های تازه‌ای برای پایان دادن به دخالت آمریکا در ویتنام بود. نیکسون برنامه‌هایی به نام "ویتنامی‌سازی" برای خروج نیروهای آمریکا از ویتنام و تحویل جنگ به ویتنام جنوبی طرح‌ریزی کرد. کناره‌گیری سربازان آمریکایی در ژوئیه 1969 آغاز شد. نیکسون جنگ را به کشورهای دیگر مانند لائوس و کامبوج نیز گسترانید، حرکتی که به اعتراض‌های داخلی بسیاری انجامید، به خصوص در دانشگاه‌ها. در طول یکی از همین اعتراض‌های دانشجویی در دانشگاه ایالتی کنت بود که سربازان گارد ملی اوهایو برای خاتمه دادن به تجمع اعتراضی به دانشجویان تیراندازی کردند و واقعه‌ای را رقم زدند که امروز به "قتل عام دانشگاه کنت" معروف است. در تاریخ 25 ژانویه 1969 مذاکرات صلح جدیدی در پاریس آغاز شد.



جسد یکی از دانشجویان دانشگاه ایالتی کنت که در اثر تیراندازی نیروهای گارد ملی اوهایو به جمع دانشجویان معترض به جنگ ویتنام کشته شد. در این حمله بیش از 60 تیر شلیک شد که در اثر آن 4 دانشجو کشته و 9 دانشجو زخمی شدند. یکی از دانشجویان زخمی در اثر اصابت تیر دچار فلج دائمی شده است.


زمانی که آمریکا بیش‌تر سربازان خود را از ویتنام خارج کرده بود، در تاریخ 30 مارس 1972، ویتنام شمالی حمله گسترده دیگری را، معروف به حمله عید پاک، آغاز کرد. سربازان ویتنام شمالی از مدار 17 درجه و از ناحیه‌ای که از نیروهای نظامی خالی شده بود عبور و به ویتنام جنوبی حمله کردند. سربازان آمریکایی باقیمانده و ارتش ویتنام جنوبی نیز حمله کردند.

پس از آن که آمریکا تمام سربازان خود را از ویتنام خارج کرد جنگ همچنان در ویتنام ادامه داشت. در اوایل سال 1975 ویتنام شمالی با حمله دیگری دولت ویتنام جنوبی را سرنگون کرد. ویتنام جنوبی نیز در تاریخ 30 آوریل 1975، رسماً دربرابر ویتنام کمونیستی شمالی تسلیم شد. تا این که در تاریخ 2 ژوئیه 1976 ویتنام شمالی و جنوبی دوباره به صورت یک کشور کمونیستی با هم متحد شدند و جمهوری سوسیالیستی ویتنام شکل گرفت.

شکل‌گیری جنبش‌ ضدجنگ ویتنام در آمریکا

جنبش ضدجنگ با جذب اعضایی از دانشگاه‌ها، حومه‌نشین‌ها از طبقه متوسط جامعه، اتحادیه‌های کارگری و نهادهای دولتی در سال 1965 اهمیتی ملی یافت و در سال 1968 به اوج خود رسید و قدرت خود را در طول جنگ ویتنام حفظ کرد. این جنبش که حوزه‌های سیاسی، نژادی و فرهنگی را دربرمی‌گرفت منجر به شکاف عمیقی در دهه 60 در داخل جامعه آمریکا شد.

زمانی که ارتش آمریکا در فوریه 1965 شروع به بمباران ویتنام شمالی کرد نخستین جرقه‌های شکل‌گیری این جنش زده شد. سرعت مخالفت‌ها فوراً شدت یافت. در ماه مارس "دانشجویان موافق یک جامعه دموکرات" یا SDS سطح مخالفت‌ها را بالا بردند و به سطح ملی رساندند و برای تظاهراتی در اعتراض به بمباران‌ها در واشنگتن فراخوان دادند. در آویل 1965 حدود 25000 نفر در پایتخت گرد آمدند.



بیش از 25000 معترض در بزرگ‌ترین تظاهرات ضدجنگ ویتنام در واشنگتن گرد هم آمدند



یکی از معترضان به جنگ ویتنام در حال قرار دادن گل در لوله تفنگ سربازان



پوستر معروف به "رژ لب و خون" اثر خوزه گومز هنرمند کوبایی در اعتراض به جنگ ویتنام


فعالیت این جنبش باعث شد آمریکا حمایت مردمی خود را از این جنگ از دست بدهد و همین از دست دادن حمایت مردمی به یکی عوامل مهم در شکست آمریکا در این جنگ تبدیل شد.


مواد شیمیابی بکارگرفته‌شده توسط آمریکا و اثراتشان تا به امروز

همان گونه که در بالا اشاره شد، سربازان آمریکایی برای این که مانع از مخفی شدن سربازان ویت کنگ در زیر شاخ و برگ درختان و بوته‌ها شوند، از مواد دیفولیانت (گردی که برای ریزش برگ گیاهان بکار می‌رود) استفاده کردند. یکی از مشهورترین این مواد "عامل نارنجی" نام دارد. در سال 1969 به تنهایی 1.034.000 هکتار از جنگل‌ها با استفاده از این عامل نابود شد. "عامل آبی" نیز یکی دیگر از مواد شیمیایی بود که برای نابود کردن محصولات کشاوری و از بین بردن ذخایز غذایی ویتنام شمالی بر روی محصولات کشاوری اسپری می‌شد. بین سال‌های 1962 و 1969، این عامل بر روی 688.000 هکتار از زمین‌های کشاورزی، و به خصوص شالیزارها، پاشیده شد.


چهار هواپیمای C-123 آمریکا در حال اسپری عامل نارنجی بر مناطقی که احتمال می‌رود مخفیگاه ویت کنگ‌ها باشد. این چهار هواپیما در هر حرکت، یک نوار 1000 فوتی از جنگل‌های متراکم را پوشش می‌دادند


آثار منفی استفاده از عامل نارنجی

انسان‌ها

عامل نارنجی و دیوکسین به خصوص برای سلامتی انسان مضرند. آزمایش‌های اخیر بر روی نمونه‌های بافت انسانی (خون، چربی و شیر سینه) از افراد ساکن در بخش‌هایی از ویتنام که این مواد بر آن اسپری شده است نشان‌ می‌دهد میزان دیوکسین موجود در بدن این افراد نسبت به دیوکسین موجود در بدن افرادی که در دیگر مناطق ویتنام و نیز کشورهای صنعتی زندگی می‌کنند بالاتر است

از آن گذشته، به دلیل میزان بالای دیوکسین موجود در شیر مادرانی که در معرض این مواد قرار گرفته‌اند این ماده سمی به نسل بعدی نیز منتقل می‌شود. برخی از بیماری‌هایی که در اثر این ماده در این افراد مشاهده شده از این قرار است: تومور بدخیم بافت نرم، لنفوم غیر هوجگین، بیماری هوجگین، کلرآکنه، سرطان‌های دستگاه تنفسی، سرطان پروستات، تومور بدخیم سلول‌های مغز استخوان، نوروپاتی محیطی، اسپینا بیفیدا، پورفیریا کوتانئا تاردا، زایمان زودهنگام، زایمان جنین مرده، نقص‌های مادرزادی و غیره.

میلیون‌ها ویتنامی در طول جنگ در معرض عامل نارنجی قرار گرفته‌اند. بر اساس تعدادی بررسی مقدماتی، برآورد می‌شود که امروزه حدوداً یک میلیون ویتنامی در اثر این ماده دچار معلولیت یا دیگر مشکلات سلامتی هستند. بنا بر این مطالعات حدوداً 100 هزار از این یک میلیون ویتنامی کودکانی با معلولیت‌ها و نقص‌های مادرزادی هستند.

بخش‌هایی از ویتنام که عامل نارنجی توسط نیروهای آمریکایی بر روی آن‌ها اسپری شده است



جنین‌های مرده و دارای نقص مادرزادی متولدشده از مادرانی که در معرض عامل نارنجی قرار گرفته‌اند



این انسان‌های آسیب‌دیده تنها با ناتوانی‌ها و مشکلات سلامتی فیزیکی دست و پنجه نرم نمی‌کنند، بلکه ناراحتی‌های روانی نیز گریبانگیرشان است. بسیاری از این کودکان قادر به مدرسه رفتن و پدر و مادرانشان قادر به کار کردن نیستند.

آثار زیست‌محیطی

آثار ویرانگر استفاده از این مواد شیمیایی سمی بر روی محیط زیست همچنان ادامه دارد. میلیون‌ها لیتر عامل نارنجی بکاررفته در این جنگ منجر به از بین رفتن توازن بوم‌شناختی، نابودی چوب‌ها، حیوانات وحشی و محصولات جنگلی گردیده است. از بین رفتن پوشش جنگلی که به حفظ آب کمک می‌کند منجر به سیل در فصل بارانی و خشکسالی در فصلی خشک شده و تولیدات کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده است. بدون پوشش گیاهی خاک سطحی به سادگی شسته می‌شود و همین موضوع مانع از بازسازی پوشش گیاهی ازدست‌رفته می‌گردد. زمین‌های مرتفع همچنان فرسوده می‌شوند و زمین‌های پست مملوء از رسوب می‌شود که همین امر خطر وقوع سیل را افزایش می‌دهد.

تعدادی از فعالان سیاسی در فرانسه با نام "محکمه بین‌المللی وجدان در حمایت از قربانیان ویتنامی عامل نارنجی" ادعا کرده‌اند که استفاده از عامل نارنجی در عملیات کارگر مزرعه در ویتنام از سوی آمریکا تعدی از قانون مربوط به استفاده از سلاح‌های شیمیایی محسوب میشود. در سال 2005 شکایتی که علیه ایالات متحده و شرکت‌های بسیاری که تولیدکننده عامل نارنجی طرح شده بود از سوی دادگاه فدرال ایالات متحده در بروکلین رد شد.

نقش مک نامارا در گسترش جنگ

رابرت مك نامارا وزیر دفاع پیشین آمریکا در دوران ریاست جمهوری جان اف کندی و لیندون بی جانسون از سال 1961 تا 1968 که در سن 93 سالگي از دنيا رفت را پایه‌گذار مهمترین مناقشات قرن بیستم، از جنگ‌جهانی دوم، بمباران 67 شهر ژاپن، جنگ ویتنام، بحران موشکی کوبا تا خلیج خوکها دانست.

مک نامارا از نظریه‌پردازان اصلی جنگ ویتنام محسوب می‌شود و به وی لقب معمار جنگ ویتنام را داده‌اند.

پس از شکست و خروج آمریکا از ویتنام، وی به منفورترین چهره در میان مردم آمریکا بدل شد. جنگی که لقب طولانی‌ترین جنگ قرن بیستم را به خود اختصاص داد. جنگی که سالانه 500 هزار تن بمب، سه میلیون کشته، نابودی جنگل‌ها و محصولات کشاورزی و اثرات مخرب مواد شیمیایی تا به امروز برای ویتنامی‌ها به ارمغان آورد.

خود آمریکا نیز پس از 10 هزار روز جنگ، با برجای گذاشتن 45 هزار کشته، 300 هزار زخمی و 150 میلیارد دلار هزینه، بدون هیچ دستاوردی خاک ویتنام را ترک کرد.

مک نامارا پس از شدت گرفتن انتقادات و حملات، به نوشتن کتاب خاطرات جنگ و دفاع از خود پرداخت.

وی در مستند ارول موریس در جواب این سوال که چقدر خود را مسئول جنگ ویتنام می‌داند، تنها سکوت کرد و اشک ریخت.

وی در کتاب خود می‌نویسد: سخت‌ترین بخش جنگ، بیرون رفتن از کشوری است که به آن حمله کرده‌اید؛ آن هم وقتی که به دروغ هدف از حمله را نجات آن کشور عنوان کرده باشید...

در جایی دیگر نیز وی اعتراف می کند که عقل و منطق سیاست‌مداران مانع جنگ‌افروزی‌های آن‌ها نمی‌شود.

مک نامارا همچنین در توجیه جنگ ویتنام می‌گوید: گاهی برای رسیدن به خیر ناگزیر از انجام عملی شرورانه هستی.

.

مک نامارا در کتاب خود، نگاه به گذشته، می‌نویسد: "ما افراد دولت‌های کندی و جانسون که در تصمیم‌گیری‌های جنگ ویتنام مشارکت داشتیم بر اساس آنچه گمان می‌کردیم اصول و سنت‌های این ملت است عمل کردیم. ما تصمیم‌های خود را با توجه به آن ارزش‌ها گرفتیم. اما در اشتباه بودیم، سخت در اشتباه."

نوام چامسکی در نقد شدید اما منصفانه خود از خاطرات مک نامارا می‌نویسد: "تنها جنبه جالب این کتاب این است که درک او از شرایط آن زمان و اکنون تا چه اندازه محدود است. او حتی قادر به درک شرایطی که در آن قرار داشت هم نیست. به باور من او در این کتاب صادقانه سخن گفته است. در این کتاب صداقت ملموس است. تصویری که این کتاب از او ارائه می‌دهد یک فن‌سالار به شدت تنگ‌نظر است، یک مهندس ناچیز که وظیفه مشخصی به او محول شده و او فقط سعی کرده آن وظیفه را به درستی انجام دهند و هیچ درکی از شرایط، از جمله کاری که خودش انجام می‌داده، نداشته است."

مک نامارا در ادامه می‌نویسد: " ما موظفیم این را برای نسل‌های آینده توضیح دهیم. من عمیقاً باور دارم که اشتباه ما نه در ارزش‌ها و نیاتمان، بلکه در قضاوت‌ها و توانمندی‌هایمان بود."

نوام چامسکی در پاسخ به این بخش از کتاب می‌گوید: "واقعیت این است او درمورد ارزش‌ها درست می‌گوید. اگر کسی بخواهد از ما نافرمانی کند، ارزش‌های ما این است که آن‌ها را سرکوب و قتل عام کنیم. خب این‌ها ارزش‌های ما هستند. این ارزش‌ها به صدها سال قبل بازمی‌گردد، و این‌ها دقیقاً همان ارزش‌هایی هستند که آن‌ها بر اساس آن دست به عمل زده‌اند."



مک نامارا وزیر دفاع آمریکا و از طراحان اصلی جنگ ویتنام در ویتنام جنوبی در سال 1965

دلایل شکست آمریکا در جنگ ویتنام

1. آمریکایی‌ها سرسختی، سازمان‌یافتگی، قدرت و سیستم‌های جنگی، مانند تونل‌های زیرزمینی پیچیده، ویت کنگ را دست کم گرفته بودند.

2. با این که حجم بمباران‌های ویتنام بیش‌تر از بمباران‌های کل جنگ جهانی دوم بود، آمریکایی‌ها قادر نبودند مانع از حرکت سربازان یا ذخایر به سمت جنوب شوند.

3. ویتنام شمالی به نوعی یک "جنگ مردمی" را هدایت می‌کرد که در آن تک تک مردم نقشی را ایفا می‌کردند.

4. ابتدا، بیش‌تر آمریکایی‌ها از این جنگ پشتیبانی می‌کرد. اما تا سال 1970، جنبش صلح حمایت تمام‌ اقشار جامعه را به خود جلب کرده بود و دولت آمریکا حمایت مردمی خود را از دست داد. می‌توان گفت این عامل مهم‌ترین عامل در شکست آمریکاست.

5. پس از 1969، تردیدهایی متوجه کارآیی سربازان آمریکایی شد. ارتش آمریکا با مشکلات جدی شیوع استفاده از مواد مخدر میان سربازان و آمار بالای ترک خدمت و روحیه پایین روبه‌رو شده بود.

6. آمریکا هرگز قادر به درک فرهنگ مردم ویتنام نشد و برخلاف تصورش، هرگز نتوانست با کوکا کولا، آدامس و بستنی‌های آمریکایی باورهای کهن مردم این سرزمین را بخرد.

7. آمریکا خود را برای این همه تلفات آن هم در قبال چنین پیشرفت کمی آماده نکرده بود. سربازان آمریکایی برای یک جنگ جنگلی دشوار تعلیم ندیده بودند.

8. شکل‌گیری جنبش ضد جنگ در داخل آمریکا که به یکی از اصلی‌ترین چالش‌های جنگ بدل شده بود. آمریکا در دو جبهه درگیر جنگ بود؛ جبهه داخل ویتنام و جبهه داخل آمریکا و مخالفان جنگ


جنگ 20 ساله ویتنام و دنبال کردن روند آن - جدا از تلفات انسانی ناشی از بمباران‌های شیمیایی آمریکا - نمونه روشنی از شکل‌گیری جنبشی مردمی در برابر اشغالگری و ادامه مبارزه تا پیروزی است. ویت‌کنگ‌ها -در ابتدای شکل‌گیری - چریک‌هایی سازمان نیافته بودند که جنگی نامتقارن را علیه ارتش مجهز آمریکا بدون داشتن تجهیزات پیشرفته نظامی طراحی و اجرا کردند. در طول جنگ، ویت کنگ‌ها به کابوسی برای نظامیان آمریکایی تبدیل شدند تا جایی که نظامیان آمریکا سردرگم و ناتوان از یافتن و مقابله با تاکتیک‌های آن‌ها، به قتل عام مردم روستاها روی آوردند. اما در نهایت این مقاومت ویت‌کنگ‌ها بود که آمریکا را مجبور به خروج خفت‌بار از باتلاقی که 20 سال در آن به دام افتاده بود، کرد.


منابع و مآخذ:

http://en.wikipedia.org/wiki/File:US-troops-spray-Agent-Orange-from-riverboat-Vietnam.ogv

http://history1900s.about.com/od/vietnamwar/a/vietnamwar.htm

http://www.britannica.com/EBchecked/topic/628305/Viet-Cong-VC

http://www.vietnampix.com/popvc.htm

http://www.wehonorveterans.org/i4a/pages/index.cfm?pageid=3315

http://www.learnhistory.org.uk/vietnam/usdefeat.htm

http://www.opednews.com/articles/McNamara-Was-Wrong-Terri-by-John-Nichols-090707-929.html

http://www.english.illinois.edu/maps/vietnam/antiwar.html



هر آمريكايي معادل 220 افغاني!

در حالی خبر پرداخت غرامت به خانواده‌ قربانیان حادثه قندهار در صدر اخبار رسانه‌های غربی قرار گرفت که مقایسه‌ای بین پرداخت غرامت حادثه لاکربی و فاجعه قندهار نوع نگاه مقامات غربی به حقوق بشر را بخوبی نشان می‌دهد.
فارس:"دولت افغانستان به حادثه‌دیدگان قندهار غرامت پرداخت کرد". این خبری بود که رسانه‌های غربی روز گذشته بلافاصله در صدر اخبار خود قرار دادند.

بر مبنای این خبر دولت افغانستان با پولی که عنوان می‌شود ارتش آمریکا در اختیارش قرار داده به ازای هر فرد کشته شده در این حادثه ۴۶ هزار دلار و به مجروحان نیز ۱۰ هزار دلار پرداخت کرده که جمعاً رقم این غرامت بالغ بر ۸۶۰ هزار دلار می‌شود.

در نگاه اول شاید پرداخت ۴۶ هزار دلار به ازای هر فرد کشته شده آن هم در حالی که اکثر ۱۷ کشته شده از ۳ خانواده بوده‌اند، رقم زیادی برای خانواده‌های این منطقه محروم باشد، اما با مقایسه‌ای بین حوادث مشابه رخ داده در کشورهای دیگر به خصوص اروپا و آمریکا در می‌یابیم که این رقم بسیار ناچیز است.

حادثه لاکربی که در پی آن ۲۵۹ مسافر در یک اقدام مشکوک تروریستی که به لیبی نسبت داده شد، کشته شدند، نمونه خوبی است.

در این حادثه، هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ شرکت هواپیمایی "پان‌امریکن" که در سال ۱۹۸۸از لندن به مقصد نیویورک درحال پرواز بود، بر فراز آسمان شهر لاکربی اسکاتلند منفجر شد.

در پی این حادثه دولت‌های آمریکا و انگلیس لیبی را مقصر اعلام کرده و تحریم‌های بین‌المللی را علیه این کشور اعمال کردند. این فشارها به قدری زیاد بود که سرانجام دولت قذافی وادار به تسلیم و پرداخت غرامت شد و عامل حادثه را که آمریکا "عبدالباسط مقراحی" می‌دانست، تسلیم انگلیس کرد که مقراحی در این ماجرا توسط دستگاه قضایی بریتانیا به حبس ابد محکوم شد.

در سال ۲۰۰۳ قذافی با پذیرفتن مسئولیت این حادثه مبلغ ۳ میلیارد دلار به عنوان غرامت به خانواده‌های قربانیان پرداخت کرد که به ازای هر فرد بیش از ۱۱ میلیون دلار می‌شود.

در آن حادثه کشوری مقصر اعلام و فردی به حبس ابد محکوم و ۳ میلیارد دلار غرامت مطالبه شد، در حالیکه نه لیبی و نه فرد مظنون هیچگاه مسئولیت حادثه را نپذیرفتند و دولت لیبی تنها به دلیل فشارهای بین‌المللی و تحریم، مجبور به این کار شد.

اما حادثه قندهار به کلی متفاوت است. در این حادثه که گفته می‌شود یک یا چند سرباز آمریکایی به محله‌ای رفته و ضمن تجاوز به ۲ زن، ۱۷ نفر را که اکثر آنها کودک و زن بودند را کشته و سپس اجساد آنها را آتش زده‌اند.

"رابرت بیلز" فردی که از سوی ارتش آمریکا به عنوان مظنون اصلی حادثه قندهار معرفی شده برای محاکمه خود به آمریکا رفته و قرار است به زودی محاکمه شود که احتمالاً این قضیه با طرح مشکل روانی سرباز مذکور، با چند سال حبس او فیصله یابد همچون نمونه‌های قبلی در زندان‌های ابوغریب عراق و بگرام افغانستان.

پرداخت غرامت به اتباع افغان حادثه قندهار بار دیگر دموکراسی، آزادی، برابری و احترام به حقوق بشر مورد ادعای غرب را با سؤال جدی مواجه می‌کند. آیا ارزش جان انسان‌های بیگناه و غیرنظامیان در کشورهای توسعه نیافته با کشورهای پیشرفته غربی تفاوت دارد؟

انسان، انسان است چه غربی باشد چه شرقی، چه افغان باشد چه آمریکایی و چه اروپایی. گرچه این غرامت‌ها نمی‌تواند بار دیگر کشته شدگان را زنده کند، اما چرا باز هم در بهایی که برای کشته شدگان پرداخت می‌شود، تبعیض وجود دارد؟

شما به ۴۲ دلیل متهم هستید خانم نماینده  

شما به ۴۲ دلیل متهم هستید خانم نماینده

خاورمیانه - این امریکا بود که نخستین بار حق وتو را تبدیل به کارتی طلایی برای سرپوش گذاشتن بر جنایت ها علیه بشریت کرد

رامی خوری
هفته گذشته بود که خبرهای وتوی قطعنامه ضدسوری در شورای امنیت توسط چین و روسیه و خشم خانم سوزان رایس نماینده آمریکا در این سازمان را با کنجکاوی می خواندم. در تمام رسانه ها نقل شده بود که خانم رایس به شدت از این حرکت چین و روسیه عصبانی است. او دقیقا همان اندازه عصبانی شده که یک سفیر راستگرای امریکایی در شورای امنیت از وتوی تصمیم خود توسط ابرقدرت های دیگر ناراحت و خشمگین می شود. رایس به صراحت در جمع خبرنگاران اعلام کرد که از این وتو دوجانبه چینی – روسی احساس انزجار کرده است: برخی اعضای این شورا مردم سوریه را می فروشند تا به اهداف خود برسند.
شاید از این منظر که باید به خون ریزی ها در سوریه پایان داده شود حق با خانم رایس است و همگان باید تلاش خود را برای پایان دادن به ناآرامی ها به کار گیرند. شاید هم باید موضع گیری ایشان را جدی بگیریم چرا که این قبیل موضع گیری ها از سوی قدرت های شورای امنیت که دارای حق وتو هستند بخصوص اگر ایالات متحده باشد از اهمیت خاصی برخوردار است. سفیر آمریکایی که بدون اجازه سربازان خود را در چشم برهم زدنی به هر نقطه ای از جهان می فرستد، اینچنین موضع جدی و سختی در قبال وتوی روسیه و چین می گیرد.


با اینهمه نمی دانم که باید خشم خانم رایس از وتوی چینی – روسی را نتیجه عملکرد شورای امنیت بدانم یا سیاست خارجی ناکارآمد و یا استانداردهای دوگانه ایالات متحده.هرچه تلاش کردم نتوانستم این موضع گیری رایس و در سطح بالاتر ایالات متحده را جدی بگیرم. این امریکا بود که نخستین بار حق وتو را تبدیل به کارتی طلایی برای سرپوش گذاشتن بر جنایت ها علیه بشریت کرد. این مساله بخصوص در قبال اسرائیل به وفور دیده شده است. گمان نمی کنم که رایس یا امریکایی ها جهان را احمق فرض می کنند و یا تصور می کنند که آنها بازی جدید واشنگتن را باور کرده اند.


خانم رایس! مشکل اینجاست که کشور شما ایالات متحده از 1972 تاکنون 42 بار از حق وتوی خود برای ممانعت از اجرای قانون استفاده کرده و به ادامه رفتارهای نامشروع اسرائیل در سرزمین های اشغالی صحه گذاشته است. به بیان دقیق هربار اسرائیل به صراحت قانون بین الملل را نقض کرده است ،قطعنامه های سازمان ملل یا هر مرجع حقوقی دیگری با رای وتو امریکا نفس در سینه حبس شده اسرائیلی ها را آزاد کرده است. حرکت های غیرقانونی اسرائیل نظیر ادامه شهرک سازی ها، قتل و ترور ، بی احترامی به اماکن مقدس مذهبی ، حمله به شهروندان در کشورهای همسایه، کشتن کارمندان سازمان ملل همه و همه مصداق هایی است که با رای وتوی امریکا نادیده گرفته شد.


تاریخ آخرین وتوی آمریکا به 18 فوریه 2011 بازمی گردد. اعضای شورای امنیت با تهیه پیش نویسی قصد داشتند تمامی شهرک سازی های اسرائیل از 1967 تا کنون را غیرقانونی اعلام کنند که امریکا با وتوی خود مانع از به نتیجه رسیدن این اجماع شد. در بسیاری از موارد تاریخی،ایالات متحده به تنهایی قطعنامه های مطرح شده در شورای امنیت را وتو کرد. سپتامبر و اکتبر 2011 بود که واشنگتن استراتژی جدیدی را پیش گفت و آن حمله پیشگیرانه بود. در این تکتیک ، امریکایی ها به صراحت اعلام کردند که طرح به رسمیت شناختن فلسطین بر اساس مرزهای 1967 را وتو خواهند کرد.


اما سوال اینجاست که با خشم خانم رایس که اندک توجهی به کشته شدن شهروندان دیگر کشورها نمی کند، چه باید کرد؟ پاسخ این است: هیچ کار. می توانیم به راحتی او و انتقادهایش را نادیده بگیریم. او و دولتش از مشروعیت و جدیت در مطالبه حق اعضا برخوردار نیستند. اگر خانم رایس از این حرکت چین و روسیه احساس انزجار می کند آیا می تواند احساس قربانیان 42 وتو دولتش در سالهای گذشته را درک کند؟
در این یادداشت حرف تازه ای بر زبان نیاوردم جز اینکه تنها یک دلیل از هزار دلیل پایان روزهای تاثیرگذاری ابرقدرت های شرق و غرب بخصوص امریکا بر معادلات منطقه ای را بر زبان آوردم. این کشورها قدرت های نظامی جهان هستند اما دیگر قدرت های تاثیرگذار به حساب نخواهند آمد. ایالات متحده مستحق بیشترین انتقادها است که دلیل آن در استانداردهای دوگانه برخورد این کشور با موافق و مخالف خود در سطح جهانی نهفته است. امریکا خود را سمبل قانون مداری در سطح بین المللی می داند اما بی اجازه سربازان خود را به هر نقطه ای گسیل می دهد.
اعتراض خانم رایس به وتوی چین و روسیه توخالی و بی معنا بود چرا که در حقیقت منعکس کننده غرور سیاسی امریکا است و نه دیپلماسی کارآمد این کشور.

واکنش رسانه های آمریکایی به ساخت «پهپاد مینیاتوری»

واکنش رسانه های آمریکایی به ساخت «پهپاد مینیاتوری»
قفسه های اسباب بازی فروشی های تهران به زودی جای محصولی می شود که برخی ایرانی ها را به خنده وا خواهد داشت و لج مقامات رسمی آمریکا را در خواهد آورد. ایرانی ها وقتی هواپیمای جاسوسی آمریکا را پایین آوردند از یک «کودتای اطلاعاتی» یاد کردند و گفتند سی آی ای، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا درباره تاسیسات اتمی ایران اطلاعات جمع آوری می کرد.

سرویس سیاسی «فردا»: «قفسه های اسباب بازی فروشی های تهران به زودی جای محصولی می شود که برخی ایرانی ها را به خنده وا خواهد داشت و لج مقامات رسمی آمریکا را در خواهد آورد.»

 سایت صدای آمریکا در ابنن خصوص نوشت: سیزدهم آذرماه بود که منابع خبری ایران از سرنگونی یک فروند هواپیمای تجسسی آمریکایی در شرق ایران و در نزدیکی مرز افغانستان خبر دادند. آنها گفتند این هواپیما از نوع RQ-170 و با تکنولوژی بسیار پیشرفته الکترونیکی است که رادارها قادر به شناسایی آن نیستند و متخصصان ایرانی توانسته اند آن را با آسیب بسیار اندک بر زمین بنشانند. در ابتدا آمریکا در قبال این خبر سکوت اختیار کرد اما بعد باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا طی اولین اظهار نظر علنی درباره هواپیمای تجسسی" سی آی ای" از ایران خواست که هواپیما را به آمریکا بازگرداند. او گفت: «ما خواستار بازگرداندن هواپیما شده ایم و باید ببینیم که ایران چه پاسخی می دهد.»

حالا پس از گذشت دو ماه تهران می گوید برای آن که نشان دهد در جنگ نرم، هیچ درخواستی را بی پاسخ نمی گذارد قصد دارد هواپیمای بدون خلبان آمریکایی را با برخی تغییرات و در ابعاد کوچک تر در رنگ محبوب رئیس جمهوری آمریکا برای او بفرستد.

رادیو دولتی جمهوری اسلامی ایران گفته است که ابعاد هواپیمای اسباب بازی یک هشتادم هواپیمای واقعی ارسالی آمریکا به ایران است. خبرنگار روزنامه واشنگتن پست در تهران پیشتر گفته بود که "گروه هنری آیه " کارخانه سازنده اسباب بازی در ایران، روزانه 2000 تا از این هواپیماها در رنگ های مختلف می سازد.

آیه در وبسایت خود بخشی را به انعکاس خبر ارسال یکی از هواپیماها برای اوباما اختصاص داده و از جمله به گزارش رویترز اشاره می کند که در آن به نقل از سعید حسن پور، مسئول فرهنگی شرکت آیه گفته می شود: «ما الان یک هواپیمای مدل اسباب بازی صورتی رنگ را که همان رنگ دلخواه اوباما است در اول فوریه 2 بهمن از طریق سفارت سوئیس در تهران برای او می فرستیم.»
گروه فرهنگی آیه شماره تلفنی را نیز برای سفارش اسباب بازی "پهپاد مینیاتوری آر کیو170" اعلام می کند.
حدود یک هفته پیش روزنامه گالف نیوز در دبی، در مطلبی با عنوان «تهران آمریکا را با اسباب بازی4 دلاری دست می اندازد» نوشت: قفسه های اسباب بازی فروشی های تهران به زودی جای محصولی می شود که برخی ایرانی ها را به خنده وا خواهد داشت و لج مقامات رسمی آمریکا را در خواهد آورد. ایرانی ها وقتی هواپیمای جاسوسی آمریکا را پایین آوردند از یک «کودتای اطلاعاتی» یاد کردند و گفتند سی آی ای، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا درباره تاسیسات اتمی ایران اطلاعات جمع آوری می کرد.

مسئولان ایرانی گفتند که مهندسان ایرانی توانستند به سیستم رهیاب (جی پی اس) هواپیمای تجسسی آمریکایی نفوذ کرده و آن را بر زمین بنشانند. سپس وزارت امور خارجه ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کرد و خواستار عذرخواهی آمریکا شد

اورانيوم ضعيف شده، بلاي جان افغان‌ها

کد خبر: ۲۲۳۶۲۱
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۸:۳۱
استفاده امريکا از مهمات راديواکتيو در افغانستان، سلامت مردم اين کشور را نابود کرده و آينده ژنتيکي آنان را به خطر انداخته است.

دکتر محمد داوود ميرکي، نويسنده کتاب "افغانستان پس از دموکراسي: داستان‌هاي ناگفته به روايت تصوير"، در همين خصوص به خبرنگار پرس تي‌وي در کابل گفت که امريکا مرتکب جنايات هولناکي عليه مردم افغانستان شده است.

وي گفت امريکا از اورانيوم ضعيف‌شده در افغانستان استفاده مي‌کند و کودکان افغاني که متولد مي‌شوند دچار نقص‌هاي جدي هستند.

اين در حالي است که قرار گرفتن در معرض اورانيوم ضعيف‌شده موجب آسيب‌هاي ژنتيکي، نقص‌هاي مادرزادي، سرطان، انواع ديابت، آسيب ديدن سيستم ايمني بدن و ساير بيماري‌هاي جدي مي‌شود.

ميرکي در کتاب خود اين مساله را نسل‌کشي توصيف کرده که به خوانندگان درک و بينشي نسبت به وحشت زندگي تحت اشغال امريکا را ارائه مي‌دهد.

وي مي‌گويد شاهد مرگ افرادي در افغانستان بوده است که بدون هيچ گونه علائم فيزيکي ناشي از جراحات، جان خود را از دست داده‌اند.

وي در ادامه افزود: "همچنين صحنه‌هاي عجيب و غريبي از ذوب شدن پرندگان بر روي درخت‌ها به چشم مي‌خورد."

در کتاب ميرکي، نقائص ژنتيکي پرندگان با تصاوير گرافيکي به تصوير کشيده شده‌اند. وي در همين خصوص تصريح کرده است که موارد زيادي را در اين زمينه در اختيار دارد.

ميرکي همچنين يادآور شد که امريکا اواخر سال ۲۰۰۱ از مقادير زيادي مهمات ساخته‌شده از اورانيوم ضعيف‌شده در افغانستان استفاده کرده است.

وي در ادامه خاطرنشان کرد که نظاميان امريکايي هنوز هم از اين مهمات استفاده مي‌کنند.

ميرکي در کتاب خود آورده است، اين که جنگ افغانستان براي معرفي دموکراسي در اين کشور آغاز شد يک دروغ است.

وي همچنين امريکا را به خيانت عليه مردم افغانستان به بهانه دموکراسي و بازسازي اين کشور، متهم مي‌کند.

آمريكا جرات نداشت تنهايي از تنگه عبور كند

آمريكا جرات نداشت تنهايي از تنگه عبور كند

يك عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس تاكيد كرد: عبور همزمان ناوهاي آمريكا، انگليس و فرانسه از تنگه هرمز اين موضوع را نشان مي‌دهد كه آمريكا با جدي گرفتن تهديد ايران، جرأت عبور تنهايي از اين تنگه را ندارد.

جواد كريمي قدوسي در گفت‌وگو با ايسنا، با اشاره به عبور ناو‌هاي آمريكا،‌ انگليس و فرانسه از تنگه هرمز و استقرار اين ناوها در خليج فارس گفت: در شرايطي كه نيروهاي مسلح آمادگي كامل براي برخورد با اين ناوها را داشتند، اين سه ناو پس از دريافت مشخصات و صدور مجوز از سوي نيروي دريايي سپاه از تنگه هرمز عبور كردند.

وي افزود: البته به دليل آمادگي كامل جمهوري اسلامي براي اعمال سياست‌هايش در منطقه، آمريكا به اين نتيجه رسيد كه به تنهايي قادر به عبور از تنگه هرمز نيست و براي عبور از اين تنگه از انگليس و فرانسه كمك خواست؛ براين اساس مي‌توان گفت كه عبور همزمان اين سه ناو نقطه عطفي در تاريخ انقلاب به شمار مي‌آيد.

اين عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در ادامه يادآور شد: ايران قبل از عبور اين سه ناو اين پيام را به جهان داد كه در صورت تحريم نفتي، تنگه هرمز را مي‌بندد؛ اكنون نيز منتظريم تا اروپايي‌ها تصميم‌شان را براي تحريم نفتي ايران عملي كرده و ديگر كشورها را به اين امر مجبور كنند تا تنگه هرمز را ببنديم.

وي افزود: اگر روزي تنگه هرمز بسته ‌شود، ناوهاي آمريكايي واروپايي شريك در تحريم نفتي ايران، غنيمت جنگي به شمار مي‌آيند و ملت ايران اجازه بازگشت اين ناوها از تنگه هرمز به سمت كشورشان را نخواهد داد.

كريمي قدوسي تاكيد كرد: ‌در چنين شرايطي بهتر است اين كشورها با دست كشيدن از تهديد، با جمهوري اسلامي به عنوان كشوري مقتدر و بلامنازع در منطقه رفتار كرده و تمام دشمني‌هايشان را متوقف كنند، همچنين نيروهاي نظامي خود را از منطقه خارج كرده تا امنيت صادرات نفت به جهان به خطر نيافتد.

به گفته كريمي قدوسي، روزي كه ايران تنگه هرمز را ببندد هيچ كسي قدرت مقابله با جمهوري اسلامي را در منطقه ندارد.

وي همچنين با تاكيد بر اينكه سياست‌ اعلام شده از سوي جمهوري اسلامي مبني بر كنترل و بستن تنگه هرمز سياستي دم دستي و تازه نيست، گفت: جمهوري اسلامي براي اجراي اين سياست در طول ۳۰ سال گذشته تداركات لازم را به كار بسته است، به طوري كه تحليلگران غرب به ويژه كارشناسان نظامي بر اين موضوع اذعان دارند كه ايران تمام ابزار لازم را براي بستن اين تنگه در دست دارد.

اين عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، همچنين با اشاره به نامه اوباما به ايران گفت: ‌در اين نامه اوباما تاكيد كرده كه قصد مقابله با جمهوري اسلامي به لحاظ فيزيكي و نظامي نداشته و ملتمسانه درخواست حل مشكلات را كرده است.

به گفته وي اوباما با نوشتن اين نامه از موضوع تنگه هرمز به عنوان فرصتي استفاده كرده تا در رفتار خود تجديد‌نظر كند.

تهمت و افترا به ایران در سریال های آمریکایی

تهمت و افترا به ایران در سریال های آمریکایی
سید امیر رضا صفایی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۰۹:۴۶
حدود یک سالی می سود که در زمان هایی که مشغله درسی و کاری ندارم از سایت های فیلم و سریال بعضی از سریال ها را قسمت به قسمت دانلود می کنم و می بینم.یکی از این سریال ها شخص مورد نظر (person of intrest) بود.تبلیغ های این سریال به قدری گسترده بود که حتی سایت یاهو یک روز قبل از پخش این سریال از تلویزیون آمریکا زمینه ی سایت خود را با عکس ها و پوستر های این سریال پر کرده بود و زمان پخش این سریال را اعلام کرده بود.
 
داستان راجع به یک فرد دانشمند و میلیاردر هست که دستگاهی اختراع کرده اشراف کامل بر تمام دوربینهای شهر و تمامی مکالمات تلفنی افراد دارد که با دادن شماره شناسایی یا کد ملی یک فرد پیش بینی می کند که قرار است فردی باعث کشته شدن دیگری شود یا جان انسانی در خطر است.به گفته ی این مرد دانشمند این دستگاه در اختیار دستگاه های امنیتی آمریکاست و آنان به وسیله ی این دستگاه از انجام عملیات های تروریستی جلوگیری می کنند ولی نسبت به کشته شدن افراد عادی حرکتی انجام نمی دهند.این دانشمند میلیاردر یک مامور سابق سازمان جاسوسی آمریکا را استخدام کرده و به وسیله ی این فرد از کشته شدن افراد بیگناه جلوگیری می کند.
 
تا اینجا همه چیز خوب و انسان دوستانه به نطر می رسد اما در قسمت ۱۱ دیالوگ هایی ردوبدل شد که واقعا باعث تاسف هستش.
 
در اواسط فبلم فلش بکی به گذشته زده می شود و به زمانی برمی گردد که این دانشمند درصدد جلب رضایت سازمان های جاسوسی برای خرید این دستکاه می باشد دراین صحنه مامور سازمان جاسوسی از این دانشمند یک نمونه می خواهد تا از صحت اطلاعات داده شده دستگاه اطمینان پیدا کند.مخترع دستگاه شماره ی شناسایی فردی را می دهد که ادعا می کند این فرد با یک تبعه سوریه ای قرار گذاشته و به وسیله ی آن ۱۲ کیلو اورانیوم غنی شده برای دولت ایران خریداری کرده است.که مامور اطلاعاتی صحت آن را تایید می کند.
 
به عنوان یک ایرانی واقعا تاسف خوردم که چرا یک فیلم ساز آمریکایی به خود اجازه می دهد تا با تهمت و افترا ذهنیت مردم آمریکا را نسبت به ایران مخدوش کند.و یک سوال که آیا نمی شود توسط مراجع قضایی بین المللی این تهمت و افترا را پیگیری نمود؟

برنامه سنای آمریکا برای کاهش سریع درآمدهای نفتی ایران

برخی منابع آگاه در کنگره آمریکا گفتند به احتمال زیاد، جزئیات تحریم های جدید آمریکا علیه ایران در کمیته بانکداری مجلس سنا در هفته جاری و پس از بازگشت اعضای این مجلس از تعطیلات زمستانه ، اعلام خواهد شد اما تصویب این تحریم ها تا ماه آینده میلادی (فوریه) طول خواهد کشید.
اعضای سنا همچنین به باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا 60 روز مهلت خواهند داد تا مشخص کند آیا شرکت ملی نفت و شرکت نفتکش ایران دارای روابطی با واحدهای سپاه پاسداران هستند یا خیر؟
آمریکا به دنبال تحریم شرکت ملی نفت ایران و شرکت ملی نفتکش ایران است.

به گزارش عصر ایران ، مجلس سنای آمریکا تلاش می کند برای افزایش اقدامات علیه اقتصاد ایران و ضربه زدن به کسب درآمدهای نفتی تهران، شرکت ملی نفت ایران (NIOC) و شرکت ملی نفتکش ایران را تحریم کند.

رویترز می نویسد : به احتمال زیاد این تحریم های جدید، در چند هفته آینده نهایی خواهند شد.

اعضای مجلس سنای آمریکا می خواهند به طور سریع و فوری، درآمدهای نفتی ایران را با محدودیت مواجه کنند تا از این طریق، تامین مالی برنامه هسته ای تهران، تحت تاثیر قرار بگیرد.
این ادعای آمریکایی ها در حالی است که بار اصلی فشارهای ناشی از تحریم بر مردم تحمیل می شود و برنامه هسته ای ایران همچنان به مسیر خود ادامه می دهد.
این تحریم های جدید هنوز در مرحله تهیه و تدوین  هستند و اقدامی در راستای حمایت و پشتیبانی از تحریم های احتمالی اتحادیه اروپا علیه صادرات نفت ایران و بانک مرکزی این کشور، به شمار می روند.

برخی منابع آگاه در کنگره آمریکا گفتند به احتمال زیاد، جزئیات تحریم های جدید آمریکا علیه ایران در کمیته بانکداری مجلس سنا در هفته جاری و پس از بازگشت اعضای این مجلس از تعطیلات زمستانه ، اعلام خواهد شد اما تصویب این تحریم ها تا ماه آینده میلادی (فوریه)  طول خواهد کشید.

این منابع اضافه کردند: اعضای سنا  بررسی درج شرکت های ملی نفت ایران و ملی نفتکش ایران در فهرست سیاه تحریم آمریکا را آغاز کرده اند.

اعضای سنا همچنین به باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا 60 روز مهلت خواهند داد تا مشخص کند آیا این دو شرکت دارای روابطی با واحدهای سپاه پاسداران هستند یا خیر؟

این تحریم ها همچنین شامل شرکت های خارجی خواهد شد که از شرکت های زیرمجموعه سپاه پاسداران، نفت خریدارای می کنند.

نمایندگان برجسته ای از دو حزب دموکرات و جمهوری خواه با توافق در این موضوع ، در حال کار بر روی این پیش نویس تحریم هستند.

شرکت ملی نفت ایران، نهاد مسئول دولتی برای فروش نفت ایران است.
بخشی از صادرات نفت ایران توسط ناوگان شرکت ملی نفتکش ایران صورت می گیرد.

حرکت زننده سربازان آمریکایی + عکس

خبرآنلاین: انتشار فیلم و تصویری که نشان می دهد نظامیان آمریکایی در حال ادرار کردن روی جنازه چند کشته شده افغانی که احتمالا از اعضای طالبان بوده اند خشم مردم افغانستان را برانگیخته است.
 
به گزارش اسکای نیوز ارتش آمریکا در اولین واکنش به انتشار این تصاویر گفته است که تحقیقاتی را در این زمینه به راه خواهد انداخت. آنها همچنین گفته اند ممکن است این تصویر جعلی باشد .
 
در تصاویر منتشر شده چهار نظامی امریکایی بر روی سه جسد افغان ادرار می کنند و یکی دیگر از آنها سخنان زننده ای درباره جنازه ها می گوید.
 

 

شورای روابط اسلامی - امریکایی در نامه ای به لئون پانته آ وزیر دفاع امریکا بی حرمتی نظامیان امریکایی را محکوم کرد وخواستار مجازات شدید انها شد.

پیشنهادی درباره مکان اعدام جاسوس‌آمریکایی

لازم به ذکر است که در دادگاه‌های آمریکا ایران را با ادعای حمایت از گروه‌های جهادی بابت هر آمریکایی که در فلسطین و یا لبنان کشته شده و یا حتی گروگان گرفته شده‌اند محکوم کرده و برای هر کدام صد‌ها میلیون دلار حکم علیه ایران صادر کرده‌اند.
 محمدحسن قدیری ابیانه، کار‌شناس مسائل سیاسی، در وبلاگش نوشت: 

اقدام دشمنان انقلاب اسلامی در ترور دکتر احمدی روشن دانشمند هسته‌ای کشورمان نباید بدون پاسخ بماند. عجالتا مناسب است به عنوان یک پیش پاسخ، جاسوس آمریکایی در محل انفجار اعدام شود.


اگر دو جاسوس قبلی آمریکا آزاد نشده بودند، اعدام آن‌ها هم می‌توانست در دستور کار باشد. مردم می‌توانند با هشیاری خود در صدد شناسایی جاسوسان خارجی و بویژه جاسوسان اسرائیل، آمریکا و اسرائیل باشند و آن‌ها را شناسایی و به مراجع امنیتی معرفی کنند.

مجلس شورای اسلامی نیز باید قانون مجازات هر نوع همکاری با دشمنان و جاسوسی برای آن‌ها را تشدید کنند. حتی کمک به شناسایی دانشمندان ایرانی و علیرغم عدم اقدام شخصی به ترور باید با حکم اعدام مواجه گردد.


چنین قانونی کار سازمان‌های جاسوسی برای اعزام نفرات به ایران را مشکل می‌سازد و هزینه‌های آن را بالا می‌برد و پذیرش ماموریت در ایران را با مانع روبرو می‌سازد.

ضمنا مناسب است خانواده این شهید گرانقدر قانونا و شخصا از بازرسان آژانس و از دبیرکل آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای به دلیل لو دادن اسامی دانشمندان به سازمانهای جاسوسی غرب و اسرائیل و نیز از کسانی که در غرب رسما تشویق به ترور کرده‌اند هم نزد دستگاه قضایی کشورمان و هم در دادگاه‌های خارجی و جهانی شکایت کنند و تقاضای غرامت حداقل ۵۰۰ میلیون دلاری نمایند.

لازم به ذکر است که در دادگاه‌های آمریکا ایران را با ادعای حمایت از گروه‌های جهادی بابت هر آمریکایی که در فلسطین و یا لبنان کشته شده و یا حتی گروگان گرفته شده‌اند محکوم کرده و برای هر کدام صد‌ها میلیون دلار حکم علیه ایران صادر کرده‌اند.

پلیس بین الملل باید کسانی که ترور دانشمندان ایرانی را تشویق کرده‌اند تحت تعقیب قرار دهد و خواستار دستگیری و تحویل به مقامات کشورمان برای محاکمه شود. برخی اعضای کنگره آمریکا نیز در همین رابطه باید تحت تعقیب قرار گیرند.

ایران باید از معرفی دانشمندان هسته‌ای به مقامات آژانس خودداری نماید و دلیل آن را نیز حفاظت از جان آنان اعلام کند.

پیشنهادی درباره مکان اعدام جاسوس‌آمریکایی

لازم به ذکر است که در دادگاه‌های آمریکا ایران را با ادعای حمایت از گروه‌های جهادی بابت هر آمریکایی که در فلسطین و یا لبنان کشته شده و یا حتی گروگان گرفته شده‌اند محکوم کرده و برای هر کدام صد‌ها میلیون دلار حکم علیه ایران صادر کرده‌اند.
 محمدحسن قدیری ابیانه، کار‌شناس مسائل سیاسی، در وبلاگش نوشت: 

اقدام دشمنان انقلاب اسلامی در ترور دکتر احمدی روشن دانشمند هسته‌ای کشورمان نباید بدون پاسخ بماند. عجالتا مناسب است به عنوان یک پیش پاسخ، جاسوس آمریکایی در محل انفجار اعدام شود.


اگر دو جاسوس قبلی آمریکا آزاد نشده بودند، اعدام آن‌ها هم می‌توانست در دستور کار باشد. مردم می‌توانند با هشیاری خود در صدد شناسایی جاسوسان خارجی و بویژه جاسوسان اسرائیل، آمریکا و اسرائیل باشند و آن‌ها را شناسایی و به مراجع امنیتی معرفی کنند.

مجلس شورای اسلامی نیز باید قانون مجازات هر نوع همکاری با دشمنان و جاسوسی برای آن‌ها را تشدید کنند. حتی کمک به شناسایی دانشمندان ایرانی و علیرغم عدم اقدام شخصی به ترور باید با حکم اعدام مواجه گردد.


چنین قانونی کار سازمان‌های جاسوسی برای اعزام نفرات به ایران را مشکل می‌سازد و هزینه‌های آن را بالا می‌برد و پذیرش ماموریت در ایران را با مانع روبرو می‌سازد.

ضمنا مناسب است خانواده این شهید گرانقدر قانونا و شخصا از بازرسان آژانس و از دبیرکل آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای به دلیل لو دادن اسامی دانشمندان به سازمانهای جاسوسی غرب و اسرائیل و نیز از کسانی که در غرب رسما تشویق به ترور کرده‌اند هم نزد دستگاه قضایی کشورمان و هم در دادگاه‌های خارجی و جهانی شکایت کنند و تقاضای غرامت حداقل ۵۰۰ میلیون دلاری نمایند.

لازم به ذکر است که در دادگاه‌های آمریکا ایران را با ادعای حمایت از گروه‌های جهادی بابت هر آمریکایی که در فلسطین و یا لبنان کشته شده و یا حتی گروگان گرفته شده‌اند محکوم کرده و برای هر کدام صد‌ها میلیون دلار حکم علیه ایران صادر کرده‌اند.

پلیس بین الملل باید کسانی که ترور دانشمندان ایرانی را تشویق کرده‌اند تحت تعقیب قرار دهد و خواستار دستگیری و تحویل به مقامات کشورمان برای محاکمه شود. برخی اعضای کنگره آمریکا نیز در همین رابطه باید تحت تعقیب قرار گیرند.

ایران باید از معرفی دانشمندان هسته‌ای به مقامات آژانس خودداری نماید و دلیل آن را نیز حفاظت از جان آنان اعلام کند.

من آخر نفهمیدم ابعاد این میز چقدره!

از زمان بوش تا الان میگن همه گزینه ها روی میزه!

من آخر نفهمیدم ابعاد این میز چقدره!
کریستین ساینس مانیتور :
پس از گذشت چند روز از شکار هواپیمای آمریکایی چگونگی شکار این هواپیمای بدون سرنشین و جزئیات فنی به زمین نشاندن آن با کمترین خسارت ممکن منتشر شد؛ فرایند اصلی این فریب بزرگ از دو قسمت تشکیل شده است
کد خبر: ۲۱۰۸۸۳
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۰ - ۰۱:۴۲
سرویس بین الملل -  یک متخصص ایرانی توضیح داده است که هواپیمای بی سرنشین چگونه به سلامت در ایران فرود آمده است.

به گزارش «تابناک» ، به نقل از «کریستین ساینس مونیتور» این مهندس ایرانی گفته است که فرایند اصلی این فریب بزرگ از دو قسمت تشکیل شده است. قطع ارتباط هواپیمای بدون سرنشین با مرکز کنترل آمریکایی آن که باعث می‌شود کنترل پهپاد آمریکایی به حالت خلبان خودکار بود اما مشکل آمریکاییها این بود که به علت دستکاری سیستم جی پی اس (GPS) پهپاد از سوی متخصصان ایرانی، گنج بزرگ آمریکاییها به جای نشستن در پایگاه اصلی خود در خاک افغانستان در ایران فرود آمده است.

متخصص ایرانی در گفتگو با این نشریه غربی گفته است که : ما توانستیم با استفاده از جمینگ(ارسال سیگنال تداخل کننده)، ارتباط پهپاد آمریکایی با متصدی کنترل آن را قطع کنیم و سپس با تغییر در GPS آن، پهپاد را در خاک خودمان به زمین نشاندیم.

از دید این مهندس ایرانی، استفاده از جمینگ، مغز هواپیمای آمریکایی را از آن گرفته است و نقطه ضعفی که از آن استفاده شده است، نفوذ در هدایت هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی بوده است.
هر چند این خبر به روشن شدن زوایایی از این کار بزرگ نیروهای مسلح ایران کمک می‌کند. اما هنوز دو بخش از این ماجرا در هاله‌ای از ابهام به سر می‌برد. اول این که GPS پهپاد آمریکایی چگونه دستکاری شده است و ثانیا این که طرف ایرانی چگونه موفق به کشف این هواپیمای رادارگریز به محض ورود به خاک ایران شده است و برای آن دام پهن کرده است.

نفوذ در سیستم GPS چالشی بزرگ برای ارتش آمریکا خواهد بود که تا حد بسیار زیادی در هدایت موشکها، بمبها،  هواپیماها و سایر تجهیزات نظامی خود به آن وابسته است. ضمن این که کشف هواپیمای بدون سرنشین رادارگریز آمریکایی نیز نشان‌دهنده تهدیدات بزرگی علیه پرنده‌های رادارگریز آمریکایی از جمله بمب افکن B-2 و هواپیمای جدید F-35 خواهد بود.