سریال بدون فیلمنامه؟ جل الخالق!
سؤال من این است چه بسازند؟ همه‌اش تعریف و تمجید از حیا و عفت و پاکدامنی مردان و زنان؟ پس این همه جنایات که در جامعه رخ می‌دهد چی؟ دنیای تلویزیون انتزاعی نیست.

من به دیدن بیشتر سریالهای تلویزیونی علاقه‌ای ندارم، زیرا متأسفانه از ابتدا آخر داستان را حدس می‌زنم. در ضمن وقت گیر است! مثلاً در فیلمها یا سریالهای خارجی که از نود درصد آنها هم لذتی نمی‌برم، می‌بینید اصل ماجرا را می‌گویند و تماشاگر را معطل نمی‌گذارند.

در اینجا مثلاً دو نفر وارد رستوران می‌شوند تا ناهار یا شام صرف کنند. ابتدا دوربین تمام رستوران را نشان می‌دهد (چون قرار است برای رستوران تبلیغ شود و پولی بابت استفاده از رستوران پرداخته نشود) جزییات آوردن چلوکباب و جوجه کباب، چیدن ظروف ترشی و پنیر و سبزی نمایش داده می‌شود و یک سری حرفهای بسیار پیش پا افتاده.

در بیشتر سریالها صحبت از خواستگاری و ازدواج و موافقت آقاجان و مادرجان و خانم بزرگ است. همه پرسوناژها کمی بد و بی‌معرفت و دزد و قالتاق هستند. بازی‌ها مصنوعی است. واژگان لاتی و لمپنی زیاد به کار برده می‌شود. از طبقه متوسط ایرانی صحبتی به میان نمی‌آید. بیشتر کسبه هستند و آدمهایی که از صبح بیخودی نیکوکاری می‌کنند. هم و غم خانمها فقط آشپزی و پختن نذری و آش رشته و آش شله قلمکار و پر کردن شکم اهل خانه است.

در سریالهای تلویزیونی شکی نیست که تلویزیون از خرج و گذاردن امکانات حتی اعزام کارگردان و افراد سریال و هنرپیشگان برای مدت طولانی به خارج دریغ ندارد. چندی پیش فیلم مستندی درباره جنگ ایران وعراق از شبکه یک دیدم که فردی به نام آقای ندایی با چندین وزیر خارجه آلمان و فرانسه و ایتالیا و دیپلماتها و مورخان آن کشور مصاحبه کرده مطالب جالبی از دهان آنان بیرون می‌کشید. تلویزیون در مورد سریال دریغ ندارد و میلیاردها تومان خرج می‌کند، اما گناه متوجه کارگردانان است و نویسندگان سناریوها که وقت نمی‌گذارند. مثلاً سریال تاریخی می‌سازند، چهره رجال عصر قاجار و پهلوی را نمی‌شناسند. در سریالی دیدم هیتلر کل است. این کارگردان محترم حتی به یاد نداشت که هیتلر زلف چتری روی پیشانی‌اش می‌ریخت!

کارگردانان ایرانی معمولاً اعلم و صاحب انواع دانشها هستند- اغلب کلاه‌ها و یونیفورمها غلط است. در همان سریال «قهوه تلخ» می‌بینیم که ژاندارمهای سوئدی با یونیفورم زیبا و کلاه سفیدشان مأموران نسق‌خانه عصر مظفری از آب درمی‌آیند. لباس شناس ندارند، مورخ و محقق ندارند، نویسنده ندارند.سریال فقط نباید خواستگاری باشد و ازدواج و مرگ و میر و بهشت زهرا. در فیلمهای کره‌ای می‌بینید که به بهانه‌های مختلف مناظر زیبای کره 99 هزار کیلومترمربعی را نمایش می‌دهند. ترکها در هر فیلم و سریال صحنه‌هایی از استانبول و دریا و تنگه بسفر و مناظر دیدنی آن کشور می‌گذارند. در سریال جنگی که می‌سازیم همه جنگجویان آرگو (لمپنی) صحبت می‌کنند. صحبتی از آن همه جوانان رشید و مومن و آن همه رزمندگان و آن همه خلبانان و افسران و تانکچی‌ها و ملوانان نیروی دریایی یا افراد سپاه نیست. همه حرفهای بی‌خود می‌زنند. در قدس خواندم بازیگر یک مجموعه تلویزیونی فرموده بدون فیلمنامه ایفای نقش کرده! من ماتم برد. واقعاً مگر می‌شود سریالی ساخته شود و در آن از فیلمنامه خبری نباشد؟ می‌گویند چون علی حاتمی این کار را در فیلم «حاجی واشینگتن» کرده پس می‌توان تقلید کرد. فرض می‌کنیم علی حاتمی صفحه به صفحه سناریو می‌نوشته دست عزت ا... انتظامی می‌داده که خود او هم روی آن بدیهه‌گویی کند. آیا هر بازیگری سواد، مطالعه، دانش و ذهنیت عزت‌ا... انتظامی را دارد؟

آیا سریال ساختن بدون فیلمنامه تنبلی، دزدیدن کار و بی‌اعتنایی به قوانین اولیه فیلمسازی نیست؟
آیا آقایان کارگردان، مجموعه چهل پنجاه جلدی کتابهای تاریخ جنگ ایران و عراق را خوانده‌اند؟ «مهر» در تفسیری بر سریال «تکیه بر باد» ایراد گرفته بود که چرا چنان موضوعی را سوژه سریال کرده‌اند؟ سؤال من این است چه بسازند؟ همه‌اش تعریف و تمجید از حیا و عفت و پاکدامنی مردان و زنان؟ پس این همه جنایات که در جامعه رخ می‌دهد چی؟ دنیای تلویزیون انتزاعی نیست.

اصولاً سریال به مسایل عادی اختصاص ندارد. حوادث مختلف در سریالها مطرح می‌شود.
اگر این سریال وقیحانه است باید صفحات حوادث و خط قرمز را هم جمع کرد و دلیل آورد شرح حوادث جنایی و جنسی (که رخ می‌دهد، در عین آن که از فریب خوردن و انحراف مردم جلوگیری می‌کند) بد است و قبیح است.

در هر صورت تهیه سریال بدون فیلمنامه را که مانند چاپ روزنامه بدون نویسنده و خبرنگار و مترجم و سردبیر است به سریال سازان ایرانی به عنوان اکتشاف و اختراع محیر العقولشان تبریک می‌گویم و از آنان می‌پرسم آیا با این شیوه سریال سازی انتظار دارند مردم تماشاگر سریالهای آنان باشند؟
نویسنده : خسرو معتضد - قدس آنلاین